سعیده منتظری
پاسداشت آزادگی نرگسها
پاسداشت آزادگی نرگسها بر ما وظیفه است و این که برای آزادی نرگس محمدی و آزادی همه زندانیان سیاسی که تنها به جرم دگراندیشی و فعالیت اجتماعی – سیاسی در حبس و حصر به سر می برند کوشا باشیم نه صرفا به خاطر بیماری آنها و یا مسئولیتی که در قبال خانواده شان دارند؛ بلکه به این خاطر که آزادی عقیده و اندیشه و بیان از حقوق اساسی و بنیادین بشر است؛ و نیز اساسی ترین آرمانهای انقلاب اسلامی ایران “استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی” بود، انقلابی که حاکمان امروز خود را حافظان آن می دانند.
خانم نرگس محمدی روزنامه نگار، فعال حقوق بشر، نائب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرایی شورای صلح ایران است. وی در دوم اردیبهشت ۱۳۹۱ در حالی که در اقامتی اجباری در زنجان به سر می برد پس از احضار به اداره وزارت اطلاعات زنجان بازداشت و سپس به زندان اوین در تهران انتقال یافت.
او را می شناسیم، و می دانیم که در مسیر حق جویی و حق گویی و عدالت خواهی و دفاع از حقوق بشر چه خدماتی داشته و چه هزینه هایی پرداخته است. او زندگی خود را در این راه وقف نموده است و این اولین باری نیست که طعم تلخ زندان و بیعدالتی را می چشد.
پس از بازداشت خانم نرگس محمدی اخبار و مقالات متعددی منتشر شده است. قلم ها در دفاع از او بسیار نوشته اند. اما حق این بانوی فداکار به درستی ادا نشد؛ بسیاری وی را با عنوان “مادر دو کودک خردسال” و یا “مادر بیمار” خطاب کرده اند، و در پی آن در شرح و وصف فرزندان خردسال او و نیز بیماری او بسیار سخن گفته اند؛ و در نتیجه خواستار آزادی او شده اند. و متاسفانه کمتر به انسان بودن او و نیز به خدمات ارزشمند او در دفاع از حقوق بشر پرداخته شده است.
پاسداشت آزادگی نرگسها بر ما وظیفه است و این که برای آزادی نرگس محمدی و آزادی همه زندانیان سیاسی که تنها به جرم دگراندیشی و فعالیت اجتماعی – سیاسی در حبس و حصر به سر می برند کوشا باشیم نه صرفا به خاطر بیماری آنها و یا مسئولیتی که در قبال خانواده شان دارند؛ بلکه به این خاطر که آزادی عقیده و اندیشه و بیان از حقوق اساسی و بنیادین بشر است؛ و نیز اساسی ترین آرمانهای انقلاب اسلامی ایران “استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی” بود، انقلابی که حاکمان امروز خود را حافظان آن می دانند.
این کم لطفی در حق نرگس محمدی و دیگر زندانیان سیاسی است که بیماری آنان را و یا بالاتر این که زن بودن آنان را بهانه قرار می دهند و خواستار آزادی آنان می شوند. البته شاید هم به این دلیل که از حاکمان و مسئولان خواسته اند که اگر عقل را ملاک رفتار خود نمی دانند لااقل بر اساس احساس رفتار نمایند.
نوشتههایی که از نرگس با عنوان “مادر بیمار” نام برده شده، عجیب یادآور آن است که حضرت فاطمه زهرا(س) را به جای این که بانویی حقگو و عدالت خواه و آزاده معرفی نمایند بانویی پهلو شکسته معرفی کرده اند؛ و بدین خاطر بر مظلومیت او گریستهاند. و چه جفای بزرگی در حق حضرت فاطمه ای روا داشته میشود که می تواند الگوی حقگویان و عدالت خواهان و آزادگان باشد.
متاسفانه شرایطی فراهم کرده اند که گویی زندان و محرومیت را حق طبیعی افراد می دانیم و شرایط نامساعد جسمی فرد و نیز مشکلات خانواده را بهانه ای برای قابل ترحم دانستن آنها و آزادی از زندان.
فراموشمان شده است که برقراری عدالت در جامعه تکلیف و وظیفه الهی حاکمان است و اساس قوام و استقرار حکومتها در رعایت عدالت توسط حاکمان آنان می باشد. پس ای حاکمان اگر برای شمایان اندکی شنوایی باقی مانده است بشنوید ندای عدالت خواهی آنان را که به جرم دگراندیشی در حبس و حصر به سر می برند.
امام محمد غزالی در کتاب ارزشمند نصیحة الملوک آورده است: «یکی از زاهدان نزد خلیفه وقت شد. خلیفه وی را گفت: ای مرد، مرا پندی ده. زاهد گفت: به سفر چین رفته بودم، گوش ملک چین کر شده بود، می گریست و می گفت: از آن نمی گریم که شنوایی از من برفته است، ولیکن از آن می گریم که مبادا مظلومی فریاد کند و من نشنوم».
امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم.