ف. تابان در گفتگو با اخبار روز
اخبار روز: یازدهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری در ایران روز ۲۵ خرداد برگزار می شود. انتخاباتی که به نظر می رسد نسبت به همه ی انتخابات پیشین از پیچیدگی ها و شاید حساسیت های بیشتری برخوردار است. اخبار روز پرسش هایی را پیرامون این انتخابات با عده ای از فعالین سیاسی اپوزیسیون مطرح کرده است. در زیر پاسخ های ف. تابان را می خوانید.
تابان عضو سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و سردبیر سایت اخبار روز است.
اخبار روز: مهلت ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری تمام شده و هاشمی رفسنجانی و اسفندیار مشایی به جمع کاندیداها پیوسته اند. ارزیابی شما از صحنه انتخابات چیست، کدام یک از کاندیداها مطلوب آقای خامنه ای است؟
تابان عضو سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و سردبیر سایت اخبار روز است.
اخبار روز: مهلت ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری تمام شده و هاشمی رفسنجانی و اسفندیار مشایی به جمع کاندیداها پیوسته اند. ارزیابی شما از صحنه انتخابات چیست، کدام یک از کاندیداها مطلوب آقای خامنه ای است؟
ف. تابان: علاوه بر این ها که نام بردید بخشی از اپوزیسیون هم به این بازی پیوسته است. من می خواهم به این سوال از همین زاویه پاسخ بدهم. پاسخی که هشداری است به آن بخش از دموکرات هایی که دارند سنگ هاشمی رفسنجانی را به سینه می زند. وقتی به نوع استدلال ها و تبلیغاتی که دائم در حال داغ شدن است نگاه می کنم، بسیار متاسف می شوم. اصلاح طلبان و عده ای از نیروهای اپوزیسیون و حتی چپ ها چنان مشغول ارزیابی از «صحنه» و آرایش مهره ها و خوب و بد کردن کاندیداها و برشمردن مثبت های هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری اسلامی هستند که انگار در این انتخابات قرار است واقعا کسی به رای مردم انتخاب شود.
آیا واقعا قرار است کسی به رای مردم انتخاب شود؟!
من اگر بخواهم از «صحنه ی انتخابات» ارزیابی بدهم، این ارزیابی این است که آقای خامنه ای و بیت او تا به حال از همه موفق تر عمل کرده اند و اپوزیسیون دموکرات از همه بدتر. شما شاید هیچ نمونه ی مشابهی را در تاریخ نتوانید پیدا کنید که با رای مردم آن کنند که دیدیم و چهار سال بعد بخشی از اپوزیسیون دوباره با چنین شدت و حدتی مشغول پراکندن این شایعه باشد که گویا قرار است با بسیج مردمی کاندیدای مورد نظر مردم انتخاب شود!
بسیار شنیده ایم که نیروها و ملت هایی هستند که حافظه ی تاریخی خود را از دست می دهند. ما اما حافظه ی تاریخی خود را از دست نداده ایم، حافظه ی همین دیروز و امروز خود را از دست داده ایم. فقط به یک نمونه ی آن اشاره می کنم:
تا همین یکی دو هفته پیش صحبت همه جا از این بود که انتخابات ۹۲ یک انتخابات مهندسی شده خواهد بود. آیا شما امروز می توانید از اصلاح طلبان و اپوزیسیون مدافع هاشمی رفسنجانی در این مورد چیزی بشنوید؟ نه، نمی توانید. این شعار و در واقع ارزیابی فراموش شده است. زیرا نمی شود هم از مهندسی انتخابات صحبت کرد و هم در این سناریویی که هاشمی رفسنجانی کلید زده است نقش بازی کرد. این موضوع هم مثل موضوع های دیگر فراموش شده است. یعنی تقلب انتخاباتی چهار سال پیش، میرحسین موسوی و کروبی و زهرا رهنورد و دیگرانی که در حبس هستند، کسانی که در پی رای خود کشته شدند... همه ی این ها فراموش شده و مساله ی این انتخابات تبدیل شده است به این که «هاشمی بیاید...»
این وضع اصلاح طلبان و بخش بزرگی از اپوزیسیون ماست. اصلاح طلبان و اپوزیسیونی که به هیچ شعاری پای بند و متعهد نیستند. شما اگر جنبش های آزادی خواهانه ی کشورهای دیگر را مطالعه کنید می بیند که در هر جنبشی هدفی را پیش روی خود گذاشتند و ایستادند تا به آن برسند. در آفریقای جنوبی گفتند آپارتاید باید برود، در هند گفتند استعمار برود، نزدیکترش در مصر گفتند مبارک برود. ایستادند تا خواستشان متحقق شد. اصلاح طلبان ما حتی یک سال روی شعار خود نمی ایستند. هر روز یک قدم عقب می روند. از آن انتخابات تا این انتخابات، تقلب و مهندسی و «یا حسین میرحسین»، همه فراموش شده اند. آن ها تا وقتی خوب بودند که «نقد» بودند. حالا که قرار است هاشمی رفسنجانی در قالب ناجی ملت روانه ی بازار شود، همه ی این ها فراموش شده اند.
من بسیار متاسفم که می خواهم این را بگویم. اما واقعیت جز این نیست که اصلاح طلبان و اپوزیسیون نزدیک به آن در این انتخابات مهندسی شده دارند همان نقشی را بازی می کنند که «مهندسان انتخابات» برای آن ها در نظر گرفته بودند.
اخبار روز: چگونه می توان بر روند جاری انتخابات ریاست جمهوری تاثیر گذاشت؟
ف. تابان: این حرف ها را که می زنیم بلافاصله ما را در برابر این پرسش قرار می دهند که: راه حل چیست؟ من نمی توانم در این وضعیت که ایجاد شده است از یک راه حل کوتاه مدت، فوری و اثربخش حرف بزنم. خیال هم نمی کنم که راه حل، هاشمی رفسنجانی باشد. راه حل در ابعاد کمی درازمدت تر این است که اپوزیسیون روی شعارهای عمده ی خود باقی بماند و انتخابات به انتخابات خواست های خود را کوچکتر و حقیرتر نکند. «کف مطالبات» ما به سرعت حیرت انگیزی دارد سقوط می کند. از خاتمی و موسوی شروع شده است و به هاشمی رفسنجانی رسیده است. با این سیاست و این روند، چهار سال دیگر «کف مطالبات» ما حول و حوش محمدباقر قالیباف خواهد چرخید و شاید چهارسال های بعدی به قول دوستی کف مطالباتمان بشود «علی فلاحیان». هیچ بعید نیست. جمهوری اسلامی می تواند کسی را از آستین بیرون بیاورد که از علی فلاحیان بدتر باشد و ما را به بالا آوردن او راضی کند.
در چنین فضایی از کدام راه حل می توان سخن گفت؟
اما ما می توانستیم به جای این که بازیگر این انتخابات مهندسی شده بشویم، طور دیگری عمل کنیم. یعنی متحدا شرط هر گونه مداخله در انتخابات را آزادی میرحسین موسوی و کروبی و دیگر زندانیان سیاسی و رسیدگی به حساب باز انتخابات چهار سال پیش قرار دهیم. ما نمی بایست چشم خود را بر آن تقلب بزرگ و جنایت های بعدی ببندیم. اما ما داریم طوری بازی می کنیم که آقای خامنه ای مطمئن باشد اگر این بار هم میلیون میلیون رای های مردم را بخورد و معترضین را بکشد، باز در انتخابات چهار سال بعد ما با جدیت حاضریم و به کمتر از آقای رفسنجانی هم رضایت خواهیم داد!
رفتار ما دیکتاتور را به حد غیرقابل باوری گستاخ کرده است!
اخبار روز: یکی از اهداف رهبری حکومت سوءاستفاده از میزان بالای مشارکت مردم در جهت پیشبرد سیاست های مورد نظر خود در عرصه داخلی و مناسبات بین المللی و همین طور ایجاد دولت مطیع ولی فقیه می باشد. این هدف را چگونه می توان خنثی کرد و روند انتخابات را درجهت خواست مردم سمت داد؟
ف. تابان: ما باید این را اساس تحلیل های خود قرار بدهیم که آقای خامنه ای و بیت او نه با مغز ما فکر می کنند و نه نگاهشان به کشور و مشکلات آن و دنیا مثل نگاه ماست. آقای خامنه ای برای این انتخابات دو مساله ی مهم دارد. او خواهان آن است که یک مشارکت کلان برای این انتخابات فراهم کند. او فکر می کند با این مشارکت کلان حکومتش را برای چهار سال دیگر بیمه می کند و در برابر آمریکا و جهان خارج پایه های رژیم قرص خواهد شد.
خواست دوم او این است که از این انتخابات یک دولت مطیع بیرون بیاید. آقای خامنه ای تحلیل خودش را دارد. او گرفتاری ها و مشکلات خود را در این می بیند که نهادهای نظام با هم سر سازگاری ندارند و در حال جنگند و یکدیگر را افشا و تضعیف می کنند و به اتوریته او لطمه می زنند. او فکر می کند اگر دولت مطیع او باشد، مجلس هم که مطیع او هست، چهل میلیون رای هم که به حساب او قرار است ریخته شود. پس این همه، اسباب بزرگی را تا چهار سال دیگر فراهم می آورد.
مهندسی انتخابات یعنی این. یعنی تامین این دو هدف. هدف اول در حال تحقق است و اصلاح طلبان و اپوزیسیون طرفدار هاشمی نقشی را که در این سناریو برای آن ها درنظر گرفته شده است دارند تمام و کمال بازی می کنند. در مورد هدف دوم هم به نظر من تصمیم های کلی گرفته شده است. محال است آن ها بعد از آن تقلب انتخاباتی و کشت و کشتاری که راه انداختند و آبرویی که از خود ریختند، دوباره بیایند و دولت را دست کسانی بدهند که ساز مخالف می زنند.
اخبار روز: این تحلیل قدرت حکومت را مطلق نمی کند؟
ف. تابان: تا وقتی که اپوزیسیون موثر در جامعه ی ما چنین بی اراده است و به سادگی به جزیی از سناریو حکومت تبدیل می شود، طبعا حکومت قدر قدرت است. اپوزیسیون می توانست حداقل تکه هایی از این بازی را بر هم بزند، اما او الان به جزیی از بازی تبدیل شده است. بنابر این جه کس می تواند قدر قدرتی حکومت را در این شرایط تهدید کند؟
اخبار روز: خواست های مردم از این انتخابات چیست؟
ف. تابان: در این مورد سخن بسیار گفته شده است. مردم ایران را به جایی رسانده اند که دیگر صحبت از خواست ها هم کمی بلندپروازی است. به نظر می آید مردم به این راضی اند که کمی از فشارها برداشته شود. اگر غیر از این بود که هاشمی رفسنحانی ناجی و قهرمان نمی شد.
اما خواست ها از آسمان نمی ایند. یک اپوزیسیون یک دست، متحد و قوی می تواند، مطالباتی را مطرح و به مطالبات جامعه تبدیل کند. از این نظر من این پرسش را این طور تغییر می دهم که خواست های اپوزیسیون دموکرات در این انتخابات چه می توانست باشد و به آن به آین صورت پاسخ می دهم:
آزادی میرحسین موسوی، مهدی کروبی، زهرا رهنورد و دیگر زندانیان سیاسی،
نظارت بین المللی برای جلوگیری از تقلب در انتخابات
رسیدگی به خواست های خانواده های کشته شدگان و جان باختگان جنبش سبز.
جنبش سبز و نیروهای اپوزیسیون اگر با این مطالبات وارد انتخابات می شدند، سناریوی حکومتی را بر هم می زدند و اگر با این خواست ها پشت در انتخابات می ماندند، نیروی دوباره ای در کالبد جنبش سبز می دمیدند. دست کم نشان می دادند که به آرمان های خود وفادارند و برتری اخلاقی خود بر حکومت را تامین و تحکیم می کردند. ما نباید فراموش کنیم که در یک دید بلندمدت تر راه حل «جنبش سبز» است و نه این یا آن شخصیتی که خود جزیی از مشکل است.