به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، خرداد ۰۳، ۱۳۹۲

حبیب الله میرزاپور

جلیلی؛ هندوانه سربسته ی نظام

نحوه ورود جلیلی به انتخابات و برکشیده شدن و تایید صلاحیتش سناریویی شبیه ریاست جمهوری احمدی نژاد را در اذهان تداعی می کند و این پرسش را مقابل مردم و نخبگان قرار می دهد که آیا قرار است داستان احمدی نژاد در سطحی دیگر تکرار شود. 
آنهایی که تحولات سیاسی در انتخابات را رصد می کنند، سال 84 را به یاد دارند که چگونه احمدی نژاد که قرار بود، ریاست ستاد قالیباف را بر عهده بگیرد، ابتدا ساز جدایی از جریان اصولگرا را کوک کرد و سپس خود به مدد بهره مندی از بودجه و امکانات شهرداری تهران، سازمانی تبلیغاتی به راه انداخت و در نهایت دو روز مانده به مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری، و در حالی که همگان گمان می کردند قالیباف یا لاریجانی انتخاب رهبری است، سازمان مهندسی رای به سمت احمدی نژاد چرخید تا او از کارخانه رای سازی نظام سربرکشد.
اکنون و بعد از 8 سال گویی همان داستان تکرار می شود. جلیلی در سابقه کاری حتی از احمدی نژاد هم کارنامه ای ضعیف تر دارد و در قاعده  و آیین نامه ای که شورای نگهبان برای رجل مذهبی و سیاسی نوشته است، از همان ابتدا باید مردود می شد، چرا که نه سابقه وزارت دارد و نه سابقه نمایندگی مجلس و این نکته همان پاشنه آشیلی است که برخی از منتقدان بر آن انگشت تاکید نهاده اند. آنها معتقدند که چند نشست و برخواست و مذاکره با کاترین اشتون و سه سال سابقه ریاست بر شورای عالی امنیت ملی نمی تواند پشتوانه کسی باشد که بتواند با تکیه بر آن خود را برای مقامی چنین نامزد کند. این در حالی است که در میان نامزدها بوده اند افرادی که سابقه وزارت و وکالت داشتند و حتی در دوره های گذشته جزو نامزدهای ریاست جمهوری بوده اند، اما از تیغ رد صلاحیت شورای نگهبان جان سالم به در نبردند.
ورودی پرسش برانگیز
ورود جلیلی به ساختمان فاطمی و ثبت نامش پرسش برانگیز بود. گویی دستوری حکومتی از نهادی فرادستی به او ماموریت داده باشد که در آخرین لحظات احساس تکلیف کند برای نامزدی. چرا که او نه در تراز هاشمی بود و نه حتی از نظر تبلیغاتی فضاسازی های مشایی برای او ایجاد شده بود. حتی تا آخرین روزها نزدیکترین جریان مدعی نامزدی او (جبهه پایداری)، او را به دلیل امتناعش از نامزدی از فهرست خود به کنارگذاشته بود، اما او به انتخابات ورود کرد و برخی رسانه ها و افراد گوش به فرمان هم او را در قامت یک رئیس جمهور برکشاندند. نخستین اظهار نظر را علی اکبر ولایتی انجام داد که خود هم از قرار از این ورود شوکه شده بود، اما جمع جبری سخنانش این بود  که امکان دارد به نفع جلیلی کنار برود. حداد عادل هم دیگر چهره نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی بود که در این زمینه سخن گفت.
چند روز بعد برخی از تئوری پردازان جناح راست ، همانند امیر محبیان، موقعیت او را در قامت یک کاندیدای تمام قد مطرح کردند، در حالی که نظرسنجی ها از نکته ای دیگر خبر می دادند و حتی در یک نظر سنجی که در مناطقی مذهبی در شهرک های تهران انجام شد، مشخص شد که او کمترین رای را دارد و رایش به سه درصد هم نمی رسد.
جریان اقتدارگرا بر این گمان بود که می تواند با ورود جلیلی و مهندسی افراد گوش به فرمانی که نامزد شده اند، فضای اجتماعی را نیز به آن سمت هدایت کند، اما غافل از این که چنین تدبیرهایی همانند ریختن آب در شوره زار است و به همین دلیل است که آن جریان به رغم ادعای برگذاری انتخاباتی پرشور ، تنها راه چاره را در حذف چهره های مطرح دید تا پازل مهندسی انتخابات در ذلیلانه ترین وضعیتش به پیش برود.
پرسش اصلی اما پیش روی شورای نگهبان قرار دارد . آنها باید ضمن انتشار آیین نامه تشخیص صلاحیت افراد که مدعی اند در این شورا تدوین شده و بر همان اساس هم افراد مورد سنجش و داوری قرار گرفته اند، به افکار عمومی توضیح دهند که جلیلی چه از نظر رجل مذهبی و چه از نظر رجال سیاسی بودن، چه ویژگی هایی داشته است که چنین لباس گشادی را برای او دوخته اند که هر کسی که از دور بر چنین قامت ، با چنین لیاسی نظاره می کند، بر ناساز بودن آن با این اندام گواهی می دهد.
ندای سبز آزادی