- بررسی ۸ سالی که گذشت
- موسیقی بانوان تعطیل است
حالا درست هشت سال است که دیگر از همان صدای نصفه و نیمه بانوان خبری نیست. مدتهاست که جشنواره گل یاس به عنوان تنها جشنوارهای که زنان موسیقیدان در آن فرصت اندکی برای حضور داشتند، برگزار نمیشود. بخش بانوان جشنواره موسیقی فجر نیز تعطیل است. خبری هم از کنسرتهای موسیقی بانوان که روزگاری به شکل رنگارنگی در تالارهای شهر برگزار میشد، نیست. تعدادی از چهرههای زنی که در سالهای دور در این عرصه میدرخشیدند، حالا یا روی در نقاب خاک کشیدهاند یا مدتهاست کسی از آنان خبر ندارد. این مشکلات به همینجا ختم نمیشود. انگار وضعیت بانوان موسیقیدان روز به روز سختتر و سختتر میشود. حالا دیگر حتی نوازندگان زن هم اجازه حضور در صحنه را در بسیاری از شهرستانها ندارند و این یک عقبگرد بزرگ برای زنانی است که قرار است صدای نیمی از جامعه باشند و نیستند. دردناکتر آنکه هیچیک از این اتفاقات براساس قانون خاصی صورت نگرفته است؛ همهچیز براساس تصمیم مدیرانی است که هرچند وقت یکبار بر این مسند مینشینند.
همکاری زنان با بزرگان موسیقی
مردمان زاگرسنشین آذری، کرد، لر، لک، بختیاری، قشقایی و بویراحمدی از صدها و هزاران سال پیش بنا به سنت فرهنگی خود در شادمانیهایشان مینوازند و پایکوبی میکنند و هیچگاه بحث زن و مرد را نداشتهاند. زنان منطقه جنوب ایران آنچنان در زمینه موسیقی فعال هستند که حتی در مراسم آیینیشان نیز حضور گستردهای دارند. این ماجرا را میتوان به تمام نواحی سرزمین ایران تسری داد. این در حالی است که از آن طرف زنان همواره در موسیقی سنتی ایران نیز حضور داشتهاند. از چهرههای آوازی سالهای دور اگر بگذریم، در این سالها نیز بسیاری از بزرگان موسیقی سنتی ایران از حضور آنان بهره جستند. شهرام ناظری در تعدادی از کنسرتهای خود از حضور نگار خارکن به عنوان نوازنده کمانچه بهره برده، محمدرضا شجریان سهتار نوازیاش را به فرزندش «مژگان» سپرده و محمدرضا لطفی نیز گروه بانوان شیدا را راهاندازی کرده است. از آن طرف زنان در گروه کامکارها نقش مهمیدارند و از قشنگ- به عنوان مسنترین زن گروه- تا هانا – جوانترینشان- در برنامهها مینوازند و همخوانی میکنند. شاید به همین خاطر است که «حسین علیزاده» همواره یکی از منتقدان اصلی حذف زنان در موسیقی بوده است. او که در تعدادی از مهمترین برنامههای خویش – از ایران گرفته تا تورهای خارجیاش- از حضور «افسانه رثایی» بهره برد، در اینباره اظهارنظر جالبی دارد و میگوید: «وقتی صدای زن در موسیقی نباشد یعنی فاجعه، یعنی مثل آنکه به یک نقاش بگویی از این رنگها نباید در اثرت استفاده کنی، یعنی آنکه به من به عنوان آهنگساز بگویی به جای چهار نوع صدا برای ارکستر تنها باید از دو صدا (صدای بم و زیر مرد) استفاده کنی.» زنان موسیقیدان در حالی اینچنین از صحنههای موسیقی حذف میشوند که در این سالها بخش مهمی از دانشجویان و همچنین هنرجویان موسیقی را تشکیل میدادهاند.
جشنوارههایی که دیگر نیست
در زمان اصلاحات زنانی که حدود 20 سال از هرگونه حضوری در صحنه محروم مانده بودند، روی صحنه آمدند. اگرچه از سال 67 و بعد از فتوای تاریخی امامخمینی زنان نوازنده کموبیش میتوانستند روی صحنه بخوانند و برنامههایی را اجرا کنند یا در گروههای کر شرکت داشته باشند اما این زمان اصلاحات بود که زنان خواننده توانستند فرصت حضور در صحنه را پیدا کنند. بانوانی که با وجود تمام محرومیتها همچنان وطنشان را برای زیستن انتخاب کرده بودند. از مرحوم خاطره پروانه گرفته تا پری زنگنه و همچنین سیمین غانم، پری ملکی و بسیاری دیگر. جوانترها نیز روی صحنه آمدند و حتی گروه پاپ بانوان را تشکیل دادند. از آن گذشته بسیاری از نوازندگان چون افلیا پرتو، نوشین عقیقی و... نیز گروه تشکیل دادند و خواندند و نواختند. بعد از آن بود که همزمان با ایام تولد حضرت فاطمه (س) نخستین جشنواره موسیقی بانوان را تشکیل دادند. جشنوارهای که گل یاس نام گرفت. زنان از سالنهای خالی سینما شروع کردند و به تالار وحدت رسیدند. حالا اما در این سالها تنها سهمشان سکوت بوده است و سکوت.
زنان موسیقیدان چه میگویند
«پری ملکی» سالهاست که گروه «خنیا» را دارد. او اول تنها برای زنان میخواند اما بعد گروه را به شکلی ترتیب داد که بتواند اجراهای عمومیتری نیز داشته باشد. شاید تصمیم درستی هم گرفته است زیرا نه اجازه ضبط از آثار موسیقیدان زن وجود دارد و نه حتی عکاسی. انگار کنسرتی در خلأ شکل میگیرد و بعد همهچیز فراموش میشود. خودش البته میگوید: «موسیقی بانوان در حال حاضر به شکل رسمی تعطیل است. به نظر میرسد که هیچ دیواری کوتاهتر از خانمها وجود ندارد. از آن طرف از آنجا که مخاطبان این کنسرتها اندک هستند و نمیتوان تبلیغی برای آن انجام داد، آهنگسازان نیز تمایلی به حضور در این عرصه ندارند و زنانی که در این زمینه فعالیت میکنند، همواره ناچار به تکرار مکررات هستند.» این همه مشکلات زنان موسیقیدان نیست. آنها همواره بدترین زمان ممکن را برای کنسرتها در دست دارند. ساعتهای میان سه یا پنج بعداز ظهر، آن هم در تالارهایی که همواره مشمول طرح ترافیک است. به همین خاطر است که ملکی میگوید:
«به نظر میرسد مسئولان موسیقی هیچ دلشان نمیخواهد تا
سر وسامانی به وضعیت نامناسب موسیقی بانوان دهند. به همین خاطر است که مخاطبان نیز در این سالها کاهش پیدا کردهاند و دیگر تمایل چندانی به حضور در برنامههایی از این دست ندارند. آنان هم انگار اعتمادشان را به برنامههای موسیقی از دست دادهاند و از شنیدن تصنیفها و قطعات تکراری خسته شدهاند.» او هم البته به استعدادهای بسیاری اشاره دارد که در زمینه موسیقی بانوان وجود دارد اما کسی از آنان بهرهای نمیگیرد. شاید به همین خاطر است که بسیاری از این هنرمندان در این سالها مهاجرت کردهاند و آنان هم که ماندهاند، به شکل عملی هیچگونه فعالیتی ندارند. به همه اینها باید هزینههای بالای کنسرتهای موسیقی را نیز اضافه کرد که به زنان موسیقیدان اجازه اجرای برنامههایی از این دست را نمیدهد، حتی اگر مجوزی در دست داشته باشند که معمولا هم ندارند. در همین زمینه «سهیلا پورگرامی» به این مسئله اشاره دارد که آن زمان که جشنواره موسیقی بانوان در حال برگزاری بود، تا حدی نوعی فرهنگسازی در برنامههای موسیقی بانوان در حال شکل گرفتن بود، اتفاقی که در این سالها بار دیگر از یاد رفته است: «برای اجرای موسیقی توسط مردان همهچیز فراهم است اما ما باید با انواع و اقسام مشکلات دستوپنجه نرم کنیم،ای کاش کسی بود تا لااقل تکلیف ما را روشن میکرد و میگفت که بالاخره امکان اجرا در ایران را داریم یا خیر؟» در این سالها حتی آن زمان که بخش بانوان جشنواره موسیقی وجود داشت، هیچ گاه از زن نوازنده حمایت نشد. خاطره پروانه سالها خواند و سالها از وضعیت نابسامانی که دچار آن بود گله کرد و سرانجام هم در حالی درگذشت که بارها میگفت من از تمام فعالیتهایم تنها یک نواز ضبط شده میخواهم که برای نوهام در آن سوی مرزها بفرستم.
در این میان یکبار از «پری ملکی» تجلیل شد؛ اما به اشتباه نام «پری صابری» را خواندند. همان قانونی که صدای زن را در کنسرتها ممنوع اعلام میکند، میتواند در رسانهای که حتی نمایش سازها غیرممکن است، از صدای زن در تیتراژ سریالی بهره گیرد. این سیاست یک بام و دو هوا همواره وجود داشته است، آنقدر که دیگر نفس بسیاری از فعالان این عرصه را گرفته است. آنطور که «نوشین عقیقی» میگوید: «مشکلات موسیقی بانوان در این سالها به اندازهای زیاد شد که من دیگر عطای فعالیت در آن را به لقایش بخشیدم. نمیتوانستم هر روز به آنچه در این فضا میگذرد اعتراض کنم و برای همین خودخواسته فعالیتهایم را کنار گذاشتم تا ذهن آرامتری داشته باشم. طبیعی است که بانوان در جامعه هنری نقش ضعیفی دارند و نقشی در این میان ندارند.»
سما بابایی ـ روزنامه بهار
سما بابایی ـ روزنامه بهار