به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۲

علی بیگدلی، استاد روابط بین‌الملل،در‌گفت‌وگو با «بهار» مطرح کرد
نگاه رییس‌جمهوری‌آینده به دنیا باید تغییر کند
اگر در این حال‌وهوای بحرانی کشور بگوییم مهم‌ترین چالش روبه‌روی رییس‌جمهوری ایران سیاست خارجی است، شاید بی‌راه نگفته‌ایم.
سیاست خارجی که به دلیل تصمیمات اشتباه و گاها هیجانی دچار مشکلات جدی شده است. تحریم‌های گسترده و بی‌سابقه علیه ایران، روابط پرتنش با کشورهای منطقه، روند کند پرونده هسته‌ای و بسته‌شدن بسیاری از سفارت‌خانه‌های کشورهای تاثیر‌گذار دنیا همه نمونه‌هایی از اوضاع نه‌چندان مناسب ایران در عرصه بین‌المللی است.
سوالی که وجود دارد این است که آیا رییس‌جمهوری آینده می‌تواند به چالش‌های منطقه‌ای و جهانی که امروز ایران به آن گرفتار شده است پایان دهد؟
برای بررسی بیشتر این موضوع با علی بیگدلی، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی، در «بهار» به گفت‌وگو نشستیم. 

مهم‌ترین چالش پیش روی رییس‌جمهوری آینده ایران در حوزه سیاست خارجی چیست؟ 
زمانی اعتقاد بر این بود که سیاست خارجی وابسته به سیاست داخلی نیست، اما امروز کاملا بر‌عکس شده است، به دلیل این‌که کشورها به سرعت به سمت جهانی‌شدن حرکت می‌کنند و دهکده جهانی در حال تحقق است؛ بنابراین سیاست خارجی هر کشوری نشان‌دهنده اوضاع و احوال داخلی همان کشور است. ایران در این سال‌ها در سیاست خارجی عموما ناموفق بوده به این دلیل ‌که سیاست خارجی تدوین‌شده‌ای وجود نداشته است و در هر موردی به صورت شرایط زمان، مکان و مصلحت‌اندیشی عمل شد و عمل سیاسی ایران تابع قوانین بین‌المللی نبوده است. از طرفی مشکلی که در سیاست خارجی با آن مواجه هستیم تعارض بین منافع ملی و ارزش‌های دینی‌مان است که تا حدودی سیاست خارجی را دچار مشکل کرد، در صورتی که سیاست خارجی تحقق منافع ملی است. به‌خصوص در دوره هشت‌ساله احمدی‌نژاد این سیاست‌ها بیشتر بوده است، برای مثال مطرح‌کردن بحث هولوکاست از سوی ایشان کاملا سیاست خارجی کشور را در یک موقعیت انزوا قرار داده است. مشکلات ایران با آمریکا و غرب و بسته‌شدن سفارت‌خانه‌ها باعث شد سیاست خارجی جمهوری‌اسلامی در یک هاله‌ای از تاریکی و فراموشی قرار گیرد. تصور می‌کنم رییس‌جمهوری آینده باید تمام تلاشش را بکند تا کشور از این انزوا خارج شود و بتواند بازارهای جهانی از‌دست‌رفته را دوباره به دست بیاورد. خیلی‌ها متوجه نمی‌شوند که اگر امروز بازار نفتمان را از دست داده‌ایم 10‌سال طول می‌کشد تا دوباره بتوانیم این بازارها را به دست بیاوریم. این تحریم‌ها چه در اقتصاد ایران و چه در سیاست خارجی کشور است؛ بنابراین اگر رییس‌جمهوری آینده نتواند به این مشکلات پایان دهد وضع کشور بدتر از این خواهد بود. دقت داشته باشید که موج جدیدی از تحریم‌ها را کنگره آمریکا آماده کرده است و رییس‌جمهوری باید در چهار‌پنج ماه ابتدایی تلاش کند تا سیاستی برای برداشتن این تحریم‌ها به کار گیرد؛ هرچند هیچ نشانه‌ای برای برداشتن تحریم‌ها از سوی غرب دیده نمی‌شود. 

در زمان تبلیغات ریاست‌جمهوری دیده شد که در بحث هسته‌ای اختلاف‌نظرهای جدی وجود دارد. آیا رییس‌جمهوری آینده می‌تواند وضعیت پرونده هسته‌ای را از این بحران خارج کند؟ 

اگر پرونده به ریاست‌جمهوری که با رای گسترده مردمی آمده محول شود. نهاد ریاست‌جمهوری می‌تواند تصمیمات را به مجلس ببرد و از این طریق کمی به اوضاع پرونده هسته‌ای سامان ببخشد؛ بنابراین اگر شیوه نگاه به پرونده هسته‌ای مانند گذشته باشد نمی‌توان تغییری در شرایط داد. امروز غربی‌ها سه مشکل اصلی در منطقه خاورمیانه دارند؛ یکی مشکل اعراب با اسراییل، یکی، بحران سوریه و دیگری بحث پرونده هسته‌ای ایران است. شانسی که ایران امروز آورده این است که در حال حاضر غربی‌ها درگیر مشکلات اقتصادی خود هستند. به‌هرحال رییس‌جمهوری آینده باید به فکر مردم باشد تا از این اوضاع و احوال خارج شوند. 

رییس‌جمهوری آینده چگونه می‌تواند ارتباطات را بازسازی کند؟ 

در شرایط انزوایی که کشور نسبت به غرب قرار گرفت به سمت کشورهای آمریکای لاتین و افریقایی رفت، رفتن به سمت افریقا به این دلیل بود که ایران بتواند از آرای این کشورها در محافل بین‌المللی استفاده کند، اما درباره آمریکای لاتین برای این بود که به آمریکا نشان دهیم که پشت پنجره آن‌ها نفوذ کرده‌ایم. در صورتی که نفوذ ما در آمریکای لاتین هیچ اثری نداشته است به این دلیل که این کشورها کشورهای دموکراتیکی نیستند؛ برای مثال اگر معاون چاوز که با آرای اندکی پیروز شد در انتخابات می‌باخت و رقیب او به قدرت می‌رسید، فردی بود که منافع آمریکا را به‌طور کامل دنبال می‌کرد؛ یعنی این کشورها استحقاق این را ندارند که ایران تا این اندازه روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کند. منافع ملی ایران در این است که خودمان را به بازارهای جهانی وصل کنیم و مطالبات اقتصادی خودمان را دنبال کنیم وگرنه برای مثال کشورهای افریقایی مانند سنگال هیچ کمکی به ما نمی‌کنند. اگر هم بخواهیم الان به سمت غرب برویم باز پرونده هسته‌ای یک سد جلوی راه ماست، از طرفی باید نگاه درونی‌مان دینی و نگاه بیرونی‌مان ملی باشد. 

عملکرد وزارتخانه نیز موثر بوده است؟
بله، چون اساسا وزارت خارجه، وزارتخانه ضعیفی بوده است و با آن استانداردهای بین‌المللی فاصله دارد. شما دقت کنید خانم کلینتون چیزی در حدود یک‌میلیون و 300هزار مایل سفر کرده و سیاست خارجی تنها دست ایشان بود، هرچند که چند نهاد در آمریکا در سیاست خارجی دخالت می‌کنند؛ کمیسیون سیاست خارجی در مجلس سنا، سی‌ای‌ای، وزارت دفاع و کاخ سفید، ولی عملکرد دست وزارت خارجه است و تنها این وزارتخانه در صحنه‌های بین‌المللی تصمیم می‌گیرد. اما در ایران می‌بینید افرادی خارج از وزارت خارجه سفرهایی می‌روند و هریک حاوی پیامی از سوی ایران هستند و این تنوع مراکز تصمیم‌گیری در کشور وضعیت ایران را در عرصه بین‌المللی دچار مشکل کرده است. 
بحث روابط ایران با کشورهای منطقه یک مشکل جدی است. آیا رییس‌جمهوری آینده می‌تواند روابط پرتنش امروز ایران با کشورهای منطقه را کاهش دهد؟ 
بله می‌تواند. ببینید الان روابط ایران با افغانستان دچار تنش‌هایی شده است، باوجود کمک‌هایی که آقای احمدی‌نژاد به آقای کرزی داد و همه جا برملا شد. با توجه به نفوذی که ایران در عراق و ارتباط خوبی که با ترکیه و آسیای میانه داشت و همه سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام شد، باز دولت ناموفق بود. با این حال معتقد هستم که رییس‌جمهوری می‌تواند در بحث‌های محلی تاثیر‌گذار باشد؛ اما در بحث‌های فرا‌منطقه‌ای چون نهادهای بالادستی تصمیم گیرنده هستند کار برای رییس‌جمهوری مشکل‌تر است. 
‌سال 2014 رییس‌جمهوری آینده ایران با خروج نیروهای نظامی از عراق و مستقر‌کردن پایگاه‌های دائمی در منطقه مواجه است. به نظر شما باید با این موضوع چگونه برخورد کند؟ 
این را باید بپذیریم که عراق از آن آمریکایی‌ها شد، یعنی از فردای سقوط صدام حسین غربی‌ها نشستند و منابع نفتی عراق را تقسیم کردند و الان هم به همین دلیل سرمایه‌گذاری‌های بیشتری روی آن انجام گرفته است و عراق جای ایران را در اپک گرفته، یعنی از رتبه 54‌ام به رتبه دوم خود را بالا کشیده است. این‌ها همه سرمایه‌گذاری‌هایی است که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها عراق را رها نمی‌کنند؛ همان‌طور که لیبی و تونس را رها نکردند و این‌ها سهم روسیه نبودند، الان می‌بینید روسیه محکم به سوریه چسبیده و این به این دلیل است که در تحولات شمال افریقا آمریکایی‌ها روسی‌ها را بازی ندادند و الان روسیه پای سوریه نشسته تا سهم‌خواهی کند؛ یعنی سیاست خارجی یک کار بده‌بستان است؛ یعنی نمی‌توانیم آن‌ها هر امتیازی ما خواستیم بدهند و آن‌ها هرچه خواستند ندهیم. باید رییس‌جمهوری آینده برای حل بحران‌ها از انعطاف لازم برخوردار باشد. 
با این تفاسیر آیا رییس‌جمهوری آینده می‌تواند بحران‌های بین‌المللی ایران را پایان دهد؟ 
باید رییس‌جمهوری آینده ایران نوع نگاهش به دنیا تغییر کند و بزرگ‌ترین تغییر این است که با معیارها و ارزش‌های درونی خودمان به دنیا نگاه نکنیم. رییس‌جمهوری باید تلاش کند گذشته پرتنش روابط سیاست خارجی را از بین ببرد، لفظ آرام، چهره آرام، کلام آرام این‌ها از ابزارهایی است که می‌تواند در حوزه سیاست خارجی مشکلات کشور را کاهش دهد. جلوگیری از اظهارنظرهای بی‌مورد و قهرمان‌پرورانه‌ کشور را امروز به این نقطه رساند. باید اتاق فکرهایی در حوزه سیاست خارجی تشکیل شود البته نه از بین مدیران دولتی که از صاحب‌نظران دانشگاهی باید استفاده کند؛ یعنی باید بیاییم یک مرکز مشاوره تخصصی سیاست خارجی تشکیل دهیم همان‌طور که در همه جای دنیا چنین مراکزی وجود دارد و تمام رییس‌جمهوری‌های کشورهای مهم دنیا چنین تشکیلاتی را در کنار خود دارند.