به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۲

حسین شاه حسینی 
در جست و جوی آرمان های مشروطه
ستوني كه مي خوانيد‌‌ د‌‌ر اختيار چهره‌هاي صاحب‌نظر حوزه‌هاي مختلف علوم انساني و علوم اجتماعي، اد‌‌بيات، هنر و ... قرار مي گيرد‌‌ تا از حسرت‌‌هاي تاريخي‌شان سخن بگويند ؛ از اين‌كه كجاي تاريخ ايران را با حسرت مي نگرند‌‌ و مي گويند‌‌« اي كاش اين‌گونه نبود‌‌» يا ...

از جمله آرزوهایی که همیشه درباره تاریخ معاصر ایران داشته‌ام و امیدوارم ای کاش روزی محقق شود، این است که ملت ما به اهداف واقعی مشروطه نائل شود. ملت ایران هنوز به بخش بزرگی از اهدافی که از زمان مشروطیت داشته نرسیده‏ است و نتوانسته به بعضی آزادی‌های مشروعی که در قانون اساسی ذکر شده جامه عمل بپوشاند. در طول تاریخ معاصر ایران، به استثنای مدت قلیلی در انتخابات دوره اول مجلس که مردم به‏طور واقعی در آن رأی دادند و کمی هم در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی در زمان دکتر مصدق، آزادی در انتخابات گاهی وقت‌ها توسط بعضی جریان‌ها لطمه دیده است. در جریان انتخابات‌های مختلف و با گذشت زمان، از حقوق مردم کاسته شده. در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی نیز مصدق هم نتوانست انتخابات واقعی را به‏سبب مداخله‌شاه در امور انتخابات، در تمام نقاط ایران تحقق ببخشد و به همین دلیل انتخابات را متوقف کرد و بعد از مدتی فرمان انحلال مجلس را از طریق رفراندوم داد. 
عقیده و تلاش من و پدران من بر این بود که مردم طبق موازین شرعی، عرفی و عقلی خود حق اظهارنظر داشته باشند و تاکید ما بر این بود که این مردم صاحبان اصلی حکومت‏اند و آن‌ها هستند که باید آزادانه رأی دهند و تصمیم بگیرند که چه کسانی بیایند و سرنوشتشان را به دست بگیرند. خوب و بد جامعه دست مردم آن جامعه است نه این‌که سایرین برای آن‌ها تعیین تکلیف کنند و صالح و ناصالح را از یکدیگر تفکیک کنند! 
هنوز آرزوی تاریخی من و همرزمان من با مضمون حق حاکمیت مردم برطبق قانون اساسی و اجرای آن به نحو اکمل و ادهم محقق نشده است. قانون مقصر نیست، این مجریان قانون هستند که قانون را طبق منافع احتمالی خود به‏دلیل عدم اطلاع و همچنین هوای نفس و خودخواهی و قدرت‏طلبی تفسیر می‌کنند تا منافع خود را تامین کنند و نه منافع آحاد ملت ایران را. 
هنوز نیز امیدوارم چنین شرایطی با رشد فکری جامعه تغییر یابد. مردم باید خوب و بد را از هم تشخیص دهند و بدانند که چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند و برای آنچه می‌خواهند سرمایه‏گذاری کنند و برای آنچه نمی‌خواهند اقدام کنند نه این‌که به دیگری واگذارش کنند. عدم رشد جامعه و عدم مسئولیت‏‏پذیری مردم سبب این مشکلات شده است. اگر مردم وسیله نبودند بلکه خدمت به مردم هدف بود خیلی از وعده‌هایی که دولت‌های پیشین از ابتدا تا به حال داده بودند به وقوع پیوسته بود. وکلای ما تماما و به معنای دقیق و کامل در قبال مردم مسئولیت‏پذیر نیستند. 
این شرایط تنها با آگاهی مردم از حق قانونی و شرعی و عرفی خود میسر است و بار انجام این مهم بر دوش روشنفکران دینی و روشنفکران مسئول تحصیلکرده تکنوکرات یا آزاداندیشان ماست که به جامعه این آگاهی را بدهند. اما کسانی هستند که این راه را سد می‌کنند زیرا جامعه‏ای که می‌داند و از حقوق خود آگاه است حاکمیت بر آن خیلی مشکل است. حتی امیرالمومنین نیز می‏فرماید که کوشش کنید کسانی در جامعه با شما همکاری کنند که جزو اشخاص فهیم و مسئولیت‏پذیر آن جامعه باشند نه توده مردم که نمی‌دانند و اغلب وسیله می‌شوند و نه هدف. ما در جامعه افراد تحصیلکرده بسیار داریم. بسیار جامعه‏شناس داریم اما این تنها در بخش نظری است. ما با عالم‏های بی‏عمل مواجهیم. ممکن است در راه اصلاح جامعه، خود ما هم از بین برویم اما حاضر نیستیم چنین گذشتی کنیم. تا جایی پیش می‏رویم که «من» باشد. مادامی که حاضر به دادن هزینه برای کسب آزادی نباشیم، کسب آرمان‌های ما میسر نمی‌شود. نه زمانی که منافع من تامین است، تاییدیه بدهم و زمانی که منافعم در خطر بود، تکذیبیه بدهم. معیار بد و خوب باید از «منِ نوعی» به منافع «آحاد جامعه» تغییر یابد. در زمانی ما چنین کردیم و زندانی کشیدیم، کشته دادیم، هزینه دادیم و به نتایج مثبتی هم دست یافتیم. 
قبل از کابینه دولت علی امینی، در کنگره‏ای که جبهه ملی در منزل یکی از اعضا برگزار کرد و 400 نفر در آن حضور داشتند، مانیفستی تهیه شد که در آن ذکر شده بود که‌ شاه باید سلطنت کند و در امور اجرایی کشور دخالت نداشته باشد و تمامی کارها به مجلس واگذار شود.‌شاه آن را پذیرفت اما می‏گفت من باید آن را اجرا کنم زیرا من فرمانده کل قوا هستم و ارتش در دست من است. همان موقع‌شاه پیشنهادی به رهبران جبهه ملی داد که باز شرطش دخالت در امور اجرایی مملکت بود. دخالت حاکمیت در اجرای قوانین مملکت، کشور را دچار بحران می‌کند. قوانینی مورد تایید مردم است که از مجلس مورد تایید مردم برآمده باشد و توسط آن اجرایی شود. در دوره هفدهم مجلس نماینده سبزوار که در منطقه سرچشمه منزل داشت را دیدم که با دو نفر از کوچه‏ای بیرون می‏آمد. آن دو نفر از سبز‏وار آمده بودند که از نماینده خود بخواهند که درباره بی‏آبی منطقه‏شان پیگیری کند. عبدالقدیر آزاد نماینده سبزوار می‏گفت که او جامعیت دارد و باید برای کل کشور کاری بکند اما آن‌ها اصرار داشتند که اول باید مشکلات مردم سبزوار را حل کند و سپس به باقی کارها برسد. آن‌ها می‏گفتند که باید پاسخ دهد که می‌تواند کاری انجام دهد یا نه. در هر حال باید پاسخگو باشد ولی اگر ادعا دارد که هست و کاری می‌کند باید به آن‌ها نیز رسیدگی کند. او نیز پیگیری کرد. آری باید هم مردم پیگیر باشند و هم نماینده آن‌ها پاسخگو.
روزنامه بهار