فریده عنایتی
جامعه شناسان: فرصت شادی را از مردم نگیریم
محمود رفت ؛ اصلاح طلب ها در ابراز عقیده آزادند!!
محمود رفت ؛ اصلاح طلب ها در ابراز عقیده آزادند!!
«پاقدم روحانی، رفتیم جامجهانی»، بوقهای ممتــــــد و ریتمدار، برفپاککنهای بالاآمده ماشینها که با پرچمهای گرهخورده پرچم ایران و پارچههای بنفشرنگ، چپ و راست میروند، برای بار دوم در این هفته شادی ایرانیها را ساخت.
سهشنبه، ساعت ششوسیدقیقه بعدازظهر، درست بعد از برد تیمملی فوتبال ایران در مقابل کرهجنوبی و راهیابی به جامجهانی 2014 برزیل بود که مردم برای شادی و خنده برای بار دوم، بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری به خیابانها آمدند. عدهای با خانواده و نزدیک خانههایشان، عدهای هم در میدانهای بزرگ شهر و خیابانهای پررفتوآمد. هوا که رو به تاریکی میرود، جمعیت هم بیشتر متراکم میشود. عدهای میدوند، پرچمهای ایران روی دوششان در بین جمعیت بهرقص درمیآید. ماشینها همراه با پرچم ایران، عکس روحانی هم همراه دارند. دور تا دور میدان ونک زنومرد، پیروجوان شعار میدهند و شادی میکنند.
شادیهای خیابانی باعث تقویت هویت و غرور ملی میشود
شعارهایی که ترکیبی از شادی ایرانیها در پیروزی تیمملی فوتبال و پیروزی حسن روحانی در انتخابات دور یازدهم ریاستجمهوری بود؛ شادیای که در ایران، بهصورت خودجوش بعد از چندین سال اتفاق افتاد. درحالیکه در بیشتر کشورها، روزهای شادی در سال تعریف شده است و برایش برنامهریزی هم میشود؛ البته با اینکه شادیهای این یک هفته ایرانیها برنامهریزی هم نشده بود، ولی تلفات و البته مشکلی هم دربرنداشت. بهاینترتیب، جامعهشناسان درباره شادیهای خیابانی با بهار گفتوگو کردند.
سیدحسن موسویچلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
یکی از نیازهای بشر در طول تاریخ نیاز به شادی است. بشر امروز بهدلیل گرفتاریهای زیاد، بهمراتب بیش از گذشته به شادی نیاز دارد؛ البته از ویژگیهای جامعه امروزی این شادیهایی است که در این مدت شاهدش هم بودیم.
این هفته هم شادی انتخابات را داشتیم، هم شادی راهیابی به جامجهانی. البته تمام این شادیها خودجوش بود و کسی برایش برنامهریزی نکرده بود. من خودم از جمله افرادی بودم که سهشنبهشب، همراه با خانوادهام به خیابانها رفتم و شادی کردم. مردم همه شادی میکردند و البته برخورد نیروی انتظامی هم خوب و مهربانانه بود؛ طوری که مردم هم شعار «نیروی انتظامی، تشکر تشکر» را سر میدادند.
این شادیها برای جامعه خیلی مفید است و هزینهای هم برای آن پرداخت نمیشود. تمام اعضای خانواده و مردم در کنار هم هستند. زمانی که افراد همراه با خانوادههای خود به این شادیها میآیند، حتی صمیمیت بین خانواهها بیشتر میشود؛ زیرا هر گروه و هر فردی، برای بیشترشدن شادی سعی میکنند نقشآفرینی کنند. حتی اگر در این بین فردی دست از پا خطا کند، وجود مردم و خانوادهها خودبهخود جلوی آن را میگیرد. بههمین دلیل، این شادیهای خیابانی و چندروزه، انبساطخاطر را در مردم افزایش داد؛ زیرا موضوع غرور ملی است. پرچم ایران تنها یک پرچم نیست که در بین جمعیت چرخیده میشو؛. پرچم ایران، هویت و ملیت ایرانیهاست که با آن تعریف میشود.
این شادیها از سوی دیگر، باعث تخلیه هیجانی مردم و بهخصوص جوانان میشود. شادی سهشنبه مردم، بدون کسب مجوز و برنامه بود، ولی همه خوشحال بودند و اتفاق ناگواری هم نیفتاد.
شادیهای ملی، مذهبی و قومیتی هم داریم که در ایجاد نشاط در جامعه تاثیرگذار بوده است؛ بههمین دلیل ما باید این نوع فضاها را برای مردم افزایش دهیم؛ زیرا بهطور طبیعی، فشارهای روانی و استرس ناشی از شرایط سخت کار را میتوانیم به این شکل مدیریت کنیم. سلامت اجتماعی و روانی مردم را افزایش دهیم. بهاین ترتیب، حتی آسیبهای اجتماعی هم کاهش پیدا خواهد کرد و وفاق اجتماعی بیشتر میشود؛ حتی میتوان گفت که در این بین، مسئولیتپذیری مردم هم بیشتر خواهد شد. البته این شادیها با دلیل اتفاق افتاده است؛ مثلا ریاستجمهوری و پیروزی و راهیابی به جامجهانی فوتبال. ولی در اصل اگر این اتفاقها هم در کار نبود، باید بهانههایی خلق کرد تا مردم بتوانند شادی کنند. حتی نیاکانان ما هم همین کار را میکردند؛ برای شکوفهها و حتی نشاهای محصولات کشاورزی هم شادی میکردند.
شادی را باید در جامعه ترویج کرد؛ زیرا مردم به شادی نیاز دارند. در این شادیها، زنومرد، پیروجوان و همهجور تیپ آدم با هم میخندند. ما باید به این سمت برویم و از ظرفیتهای قومی و ملی استفاده کنیم و در سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی هم باید این شادیها را در نظر بگیریم.
پرویز اجلالی، استاد دانشگاه و جامعهشناس
معمولا فرصتهایی وجود دارد برای ابراز شادی و بیرونریختن انرژی مردم که بهصورت کنسرتهای بزرگ، مسابقات، کارناوالهاست و از قدیم هم وجود داشته است؛ حتی در زمان بهرام گور و سلسله ساسانیان هم بوده است. پس میتوان نتیجه گرفت که شادی، نیاز بومی است. جامعه ما در شرایطی است که همبستگیهای سنتی آن ضعیف شده و فردگرایی در این سالها در آن رشد داشته است. ولی به دلیل اینکه نهادهای اجتماعی مدرن بهطور کامل و درست در جامعه مستقر نشدهاند، این فردگراییها ناراحتکننده و خودمحور شده است. بههمین دلیل مردم احساس گسست میکنند؛ درحالیکه جامعه به تعلق و همبستگی نیاز دارد. با توجه به اینکه زندگی در شرایط سخت و فشارها زیاد است، مردم به استراحت و فراغت بیشتری نیاز دارند. پس اگر مردم در حدی مدرن باشند که از این شادیها استفاده کنند بسیار خوب است؛ زیرا آنها با شادیکردن احساس میکنند که کوچهها و شهر متعلق به آنهاست. مردم در این شرایط کارهایی که دوست دارند انجام میدهند و این فرصتها باید بهوجود آید.
دولت عاقل، باید خودش ایجاد شادی کند، نه اینکه مردم بدون هیچ برنامهای به خیابان بیایند و شادی کنند. پنجسال پیش، کشور انگلیس با مشکل مواجه شد. مردمش به خیابانها آمدند و شورشی ایجاد کردند؛ بهعبارتی انرژی خود را تخلیه کردند. به این شکل، جوانانشان احساس خشم فروخفته خود را بیرون ریختند. ولی بعد از اینکه جشن المپیک و مراسم ازدواج نوه ملکه برگزار شد، انرژی مردم با شادی تخلیه شد و خبری هم از تخریب و خشونت نبود.
البته گاهی خود مردم این شادیها را ایجاد میکنند ولی در اصل باید خود دولتها آگاه باشند و آن را به وجود آورند تا جامعه بدون اضطراب و استرس شادی کنند؛ درحالیکه اگر محدودیتها بیش از حد باشد، مردم نمیتوانند شادی کنند و اگر این فرصتهای شادی ایجاد نشود، میتواند به خشونت تبدیل شود و بهجای اینکه همبستگیزا باشد، همبستگیزدا میشود. باید توجه کردکه اگر مردم تصمیم بگیرند به خیابانها بروند برای شادی، میروند و کسی هم نمیتواند جلوی آنها را بگیرد که البته حق هم دارند. ولی موضوع مهم این است که اگر هرچند وقت یکبار شادی ایجاد شود، انرژی مردم بهتدریج تخلیه میشود و به این شکل، ضربهای و دفعهای هم نخواهد بود. اگر هم خود دولت این فرصت را ایجاد میکرد بهتر بود؛ مثلا در قدیم جشن چهارشنبهسوری در بین مردم و خانوادهها صورت میگرفت و آسیبی هم در کار نبود. ولی از زمانی که محدودیتها زیاد شد، انفجارها هم شروع شد.
اگر مردم احساس کنند در فضای عمومی میتوانند شادی کنند، شادی و انرژی آنها به حالتها و رفتارهای پرخاشگرانه هم تبدیل نمیشود.
سيد حسین سراجزاده، جامعهشناس
شادیها اگر مبنای مشترک داشته باشد، میتوانند حس شادمانی و نقش قابلملاحظهای در جامعه ایجاد کنند که سرمایههای اجتماعی هم میتوانند از آنها استفاده کنند. بهنوعی این شادیها، همبستگی و همراهی بیشتری را در بین مردم ایجاد میکنند. ولی باید دید که موضوع شادی چیست و در جریان شادی، تا چه حد، به حقوق دیگران توجه میشود. اگر برنامهها جمعی باشد بهنوعی حقوق دیگران هم در آن رعایت شود، خیلی بهتر است.
اگر مثلا پیروزی ملی باشد یا همین موضوع انتخابات، میتواند احساس خوبی را برای مردم و در نتیجه برای کشور میتواند و رویدادی مثبت ارزیابی شود، ولی اگر از قبل مکان و ساعتی تدارک دیده شود، مسلما خیلی بهتر این مراسم برگزار خواهد شد. اگر برنامهریزیها درست انجام شود، گروهی میتوانند شادی کنند بدون اینکه شادیهایشان مشکلی را برای جامعه ایجاد کند. ولی درمجموع شادی برای جامعه خوب و مفید است، حتی اگر مربوط به بخشی از جامعه باشد؛ مثلا پیروزی تیم باشگاهی در مقابل تیم باشگاهی دیگر. ولی شادیکردن، بهطور طبیعی نوعی تخلیه هیجانی را بهدنبال دارد که میتواند برای جامعه مفید باشد. زمانیکه برنامههای شادی وجود دارد که خانوادهها میتوانند با هم در آن حضور داشته باشند، مسلما کنترل بیشتری هم درکار خواهد بود. اگر هم حرکات نامناسبی در حاشیه یا بخشی کوچکی از جمع بروز کند، به این وسیله مهار میشود. درنهایت اگر خود مردم نتوانند آن را مهار کنند، میتوانند از نیروی انتظامی کمک بگیرند. زمانیکه جریانهای شادی مانند پیروزی تیمملی فوتبال اتفاق میافتد و بهصورت خودجوش بروز میکند برای این است که فضا و مکانی برای شادی نداریم. بههمین دلیل مثل روز سهشنبه این شادیها تبعاتی مثل راهبندان خیابانها را بهدنبال میآورد؛ ولی اگر این شادیها نهادینه شود و در مناسبتهای مختلف در مکانهای مختلف، بزرگ و مناسب ایجاد شود، عوارض جانبی کمتری هم خواهد داشت. ولی چون در جامعه ما این شادیها پیشبینی نشده است، مردم بهصورت خودجوش اقدام میکنند.