لیلی گلستان
چه نامه خوبي، چه اتفاق خوشايندي. اما حيف و صد حيف كه مخاطبان اين نامه آن را نميخوانند. آن پدر و مادري كه كتاب به دست بچههايشان نميدهند، خودشان هم كتاب نميخوانند، سري به روزنامه و مجله هم نميزنند. كتاب خواندن امري خانوادگي است. رسمي است كه بچهها از پدر و مادرشان ياد ميگيرند. نه از مدرسه كاري ساخته است نه از جامعه و نه هيچ نهاد فرهنگي ديگر. البته چه خوب كه از دست هر كسي كاري ساخته است انجام دهد. اما به گمان من بايد راههاي ديگري براي ارتباط با خانوادههايي كه دور از كتاب و كتابخواني هستند پيدا كرد. مردم ما بيش از هر چيز تلويزيون ميبينند. شايد بهترين راه دعوت از خانوادههاي ايراني به كتاب خواندن، تبليغ و ترويج كتاب خواندن و در كل مقوله فرهنگ از راه رسانهيي باشد كه در سطح وسيعي با مردم ارتباط دارد. البته بعيد ميدانم در اين تلويزيون و با سياستهاي موجود صدا و سيما جايي براي چنين حركت فرهنگي باز باشد. بايد مخاطب را شناخت، بايد فهميد كه تقصير به گردن بچههايمان نيست.اي كاش راههاي ارتباط اهالي فرهنگ با مردم محدود نماند و بتوان خانوادهيي را كه خود دغدغه فرهنگي ندارد و به دنبال كتاب، موسيقي، فيلم و... نميرود، به دنياي فرهنگ دعوت كرد.
پدر، مادر شما مقصريد