به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۹۵

نگاهی به تغییرات اخیر و جدی‌شدن رقابت‌های انتخاباتی در آلمان

خانه‌تکانی سیاسی
فرانک‌والتر اشتاین‌مایر      آنگلا مرکل           

٢٧ ژانویه ٢٠١٧ آغاز خانه‌تکانی سیاسی - حزبی برای آلمانی‌ها بود، «زیگمار گابریل»، وزیر اقتصاد، با حکم «یوآخیم گاوک»، رئیس‌جمهور آلمان، وزیر خارجه این کشور شد و «فرانک‌والتر اشتاین‌مایر» هم‌زمان با گزینش گابریل، حکم کناره‌گیری خود از مقام وزارت را از رئیس‌جمهوری دریافت کرد و از آ‌ن‌طرف هم قرعه وزارت اقتصاد به نام «بریگیته تسیپریس» که مسئول امور پارلمانی وزارت اقتصاد بود، افتاد.

اما دلیل این جابه‌جایی را باید در توافق احزاب تشکیل‌دهنده ائتلاف دولتی (دموکرات مسیحی‌، سوسیال‌دموکرات و سوسیال‌مسیحی) بر سر انتخاب اشتاین‌مایر به‌عنوان رئیس‌جمهور آینده آلمان دید چراکه گاوک مایل نیست برای دور دوم ریاست‌جمهوری به دلیل آنچه خود ناتوانی جسمی اعلام کرده، شرکت کند و در جلسه روز ١٢ فوریه ٢٠١٧ مجمع فدرال آلمان، این اشتان‌مایر است که به احتمال فراوان بر کرسی ریاست‌جمهوری این کشور تکیه می‌زند.
اما داستان این خانه‌تکانی‌های آلمانی به اینجا ختم نمی‌شود و مهم‌ترین پست سیاسی این کشور هم، در انتخابات ٢٤ سپتامبر ٢٠١٧ باید صدراعظم جدیدش را بشناسد؛ انتخاباتی که یک سرش را «آنگلا مرکل»ی گرفته که در جایگاه ریاست حزب دموکرات مسیحی، سودای رياست را برای بار چهارم دارد و سر دیگرش را هم رقیب او، «مارتین شولتس»، رئیس پارلمان اتحادیه اروپا و رئیس حزب سوسیال دموکرات؛ حال باید منتظر ماند و دید آلمان در پس این همه تغییر، آبستن چه تحولاتی برای خود، اتحادیه اروپا و دنیا خواهد بود؟
ساکن جدید قصر شلوس بلویو
ساعت ١٠:٤٥دقیقه صبح جمعه گذشته ٢٧ ژانویه به وقت محلی آلمان دوران جدید سیاسی برای اشتاین‌مایر آغاز شد و با توافق سه ماه قبل احزاب ائتلافی دولت در ١٤ نوامبر ٢٠١٦، اکنون با خیال آسوده به فکر انتخابات پارلمانی پاییز ٢٠١٧ و رفتن به قصر «شلوس بلویو» است. اعلام حمایت دو حزب دموکرات مسیحی و سوسیال‌مسیحی از نامزدی فرانک‌ والتر اشتاین‌مایر برای پست ریاست‌جمهوری آلمان راه قصر شلوس بلویو را برای رسیدن او هموار کرده است، چراکه این احزاب متحد مسیحی از اشتاین‌مایر، گزینه مورد حمایت سوسیال‌دموکرات‌ها در ابتدا چندان دل خوشی نداشتند و همین امر آغاز چندین هفته تنش و درگیری
سیاسی-جناحی و حزبی را برای آلمان در پی داشت.

«نوربرت لامرت» از حزب دموکرات مسیحی، فرانک والتر اشتاین‌مایر از حزب سوسیال‌دموکرات و حتی زمزمه‌های حضور «ولفگانگ شویبله»، وزیر دارایی آلمان، در جایگاه نامزد احزاب متحد مسیحی، به‌عنوان مهره‌ها، بازی کسب قدرت برای احزاب ائتلافی دولت که مثلث قدرت را در آلمان تشکیل می‌دهند کاملا جدی کرد و تا جایی این جدیت پیش رفت که به نظر نمی‌رسید راه‌حل مشترکی از طرف اتحادیه احزاب متحد مسیحی و حزب سوسیال‌دموکرات برای این مسئله وجود داشته باشد؛ اما سرانجام آنگلا مرکل، هورست زیهوفر و زیگمار گابریل، رؤسای این سه حزب قبل از پایان سال میلادی گذشته (٢٠١٦) بر سر اشتاین‌مایر به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری آینده آلمان به توافق رسیدند.

در پی این توافق سه ماه پیش علاوه بر این سه حزب اصلی که اکثر کرسی‌های پارلمانی را در اختیار دارند، حزب سبزها و حزب لیبرال نیز درمجموع از نامزدی اشتاین‌مایر اعلام حمایت کردند و در موازات این نکته، محبوبیت و جایگاه اشتاین‌مایر در میان مردم را هم نباید از نظر دور داشت و با این وضعیت انتخاب او به‌عنوان جانشین گاوک در نخستین رأی‌گیری مجمع فدرال قطعی به نظر می‌رسد؛ مجمع فدرالی که نیمی از اعضایش را نمایندگان پارلمان (بوندس‌تاگ) تشکیل می‌دهند و نیمی دیگر از اعضای آن، نمایندگان پارلمان‌های ایالتی و فراکسیون‌های احزاب در پارلمان‌های ایالتی می‌توانند در چارچوب سهمیه خود، به جای نمایندگان مجلس ایالتی، اشخاص دیگری را به مجمع فدرال بفرستند که این امر نشان از تأثیر ائتلاف دولت بر مجمع دارد. هرچند حمایت از نامزدی اشتاین‌مایر در میان نزدیکان مرکل و اعضای ارشد حزب سوسیال‌مسیحی بایرن مخالفانی دارد و این تصمیم را با اکراه پذیرفته‌اند، اما نمی‌تواند مشکل چندان جدی‌ای برایش ایجاد کند و با توجه به تجربه اشتاین‌مایر در مذاکرات صلح یمن و سوریه، برجام، پرونده اوکراین و سایر مسائل مطرح در عرصه بین‌المللی، احساس می‌شود او به‌عنوان رئیس‌جمهوری آلمان از سوی مجلس تأیید می‌شود، چراکه تجربه او در این مدت بسیار مفید ارزیابی شده و از این جهت با ورودش به مقام ریاست‌جمهوری این کشور رایزنی‌های گسترده‌ای در سطوح عالی بین‌المللی شکل خواهد داد و از این منظر تعریف جدیدی از نقش ریاست‌جمهوری در آلمان نمایان خواهد کرد و در نهایت از فوریه ٢٠١٧ اشتاین‌مایر را باید ساکن جدید قصر شلوس بلویو دانست.

چهارمین حضور
متحمل‌شدن شکست سخت انتخابات ایالتی در ماه‌های گذشته و ازدست‌دادن ٩ کرسی در انتخابات برلین برای حزب دموکرات مسیحی که رهبری‌اش در دست مرکل است، سبب شده تا او به پایین‌ترین محبوبیت در پنج سال اخیر آلمان برسد؛ اما با همه این نکات، مرکل خود را برای بار چهارم آماده تصدی صدراعظمی آلمان کرده است. اکنون سؤالی که پیش می‌آید این است چرا با کاهش محبوبیتی که مرکل پیدا کرده باز خواستار حضور است و ادامه راه در مسیر صدراعظمی آلمان را در سر دارد؟ اما پاسخ این سؤال را می‌توان در چند نکته خلاصه کرد؛ از یک طرف، باوجود اینکه میزان مقبولیت مردمی مرکل به پایین‌ترین حد رسیده است اما همچنان میزان محبوبیتش به‌مراتب از رهبران کشورهایی مانند فرانسه، ایتالیا و سایر دولت‌های قاره سبز بالاتر است؛ از طرف دیگر، با توجه به رشد اقتصادی و تجاری آلمان در زمان مرکل صحبت از اقتصادی می‌کنیم که بدون‌تردید به یکی از بزرگ‌ترین قطب‌های اقتصادی و امنیتی جهان بدل شده است. تراز تجاری این کشور در سال‌های گذشته چیزی حدود ۲۴۰ تا ۲۵۰‌ میلیارد برآورد شده که همین موضوع امتیاز بزرگی برای مرکل محسوب می‌شود و نشان می‌دهد که آلمان در محور صادرات بسیار قدرتمند ظاهر شده است.

افزون بر این نکات، سیاست‌های نسبتا مثبت و صلح‌طلبانه مرکل درخصوص پناه‌جویان، مواضع معتدلش در قبال اسلام و پذیرش دین اسلام در خاستگاه گفتمان فکری– سیاسی او، احتمال عدم حضور والتر اشتاين‌مایر (یکی از رقباي اصلی مرکل) به سبب حضورش در پست ریاست‌جمهوری و...، سبب شده که مرکل برای بار چهارم نامزد صدراعظمی آلمان شود که اگر بتواند رأی کافی را در پارلمان این کشور بیاورد، به‌مدت ۱۱ سال صدراعظمی و ۱۶ سال رهبری حزب دموکرات مسیحی را در دست خواهد داشت که به‌نوعی رکورد «هلموت کوهل» را شکسته است.  اما سوی دیگر ماجرا هم به مارتین شولتسی رسید که در غیاب اشتاين‌مایر و استعفای زیگمار گابریل اکنون، هم رئیس حزب سوسیال‌دموکرات و هم رقیب مرکل برای تصدی پست صدراعظمی در آلمان شود؛ هرچند که شولتس وضعیت بهتری نسبت به گابریل در انتخابات دارد، اما توان و پتانسیل اشتاين‌مایر را هم ندارد، ازهمین‌رو کسانی چون «ماتیاس میرش»، سخنگوی پارلمانی حزب سوسیال‌دموکرات، اعتقاد دارند حزبشان باید به‌عنوان یک حزب یکپارچه و متحد پا به گستره کارزار انتخاباتی ٢٤ سپتامبر ٢٠١٧ بگذارد تا توان مقابله با مرکل را بیابد؛ مرکلی که رکورددار مازاد مالیات، امنیت پایدار، تجارت و حتی سیاست مدون درخصوص پناه‌جویان است که می‌تواند وجهه صدراعظم فعلی را در انتخابات ۲۰۱۷ افزایش داده یا حداقل تثبیت کند.

اما نهایتا در تحلیلی کلی باید گفت که در صورت روی‌کارآمدن مجدد مرکل و انتخاب اشتاین‌مایر به‌عنوان رئیس‌جمهوری آلمان، شاهد مدل جدیدی از تقسیم وظایف در ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور خواهیم بود. مرکل توانسته رابطه خوبی با غربی‌هایی که معتقد به اروپا هستند برقرار کند که این امر می‌تواند تکمیل‌کننده سیاست‌های اشتاین‌مایر باشد و از این جهت مرکل را می‌توان قطب ارتباط با جریان ترانس - آتلانتیک و کشورهای اروپایی معرفی کرد. بنابراین در مقابل هم اشتاین‌مایر را می‌توان برقرار‌کننده ارتباط در محورهایی مانند اوراسیا، خاورمیانه و سایر جغرافیاهای دیگر دانست که قرارگرفتن این دو در کنار یکدیگر می‌تواند مسئولیت‌پذیری و بار وظایف آلمان را افزایش دهد. از این جهت باید اذعان كرد با توجه به احتمال پررنگ تشكيل شدن دولت ائتلافی که مرکب از حزب دموکرات مسیحی به رهبری مرکل و اشتاين‌مایر از حزب سوسیال‌دموکرات تشكيل خواهد شد، احساس می‌شود که یک تقسیم وظایفی میان دو حزب و رهبران آنها صورت بگیرد و به‌واسطه گذر از این مهم، آلمان را می‌توان یکی از وزنه‌های‌ استراتژیک جهانی در سال‌های آینده قلمداد کرد که رهبری سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی اروپا و سایر نقاط دیگر بعد از خانه‌تکانی‌های سیاسی ٢٠١٧ به دست این کشور خواهد افتاد.
شرق