خنده، با صدای بلند!
حتی اگر خودتان هم این تجربه را نداشته باشید، حتما در زندگی با افرادی مواجه شدهاید که وقتی با یک خبر یا ماجرای شوکهکننده و سخت مواجه میشوند، میزنند زیر خنده!
این واکنش در ابتدا شاید زیادی غیرطبیعی به نظر برسد، اما یک دلیل کاملا طبیعی و منطقی دارد؛ اینکه بعضی از حوادث در زندگی آنقدر از سطحی غیرقابل انتظار برخوردارند که نه با منطق میشود با آنها روبهرو شد نه با خشم.
انتخاب دونالد ترامپ به ریاستجمهوری کشور آمریکا یکی از آن حوادث شوکهکننده زندگی آمریکاییها – و البته بسیاری از مردم جهان- بود.
هرچقدر هم تحلیلگران سیاسی و متخصصان علوم اجتماعی توضیح دهند بهقدرترسیدن ترامپ نتیجه منطقی برآورد فلان تقابل قدرت و بهمان نیروی اجتماعی بوده، باز هم از میزان شگفتی و شوک این انتخاب کم نمیکند.
میانگین عقل جمعی جهان نمیتواند باور کند در قرن ٢١ آدمی با این نوع نگاه و سطح رفتار و گویش بر مسند قدرت کشوری تکیه کند که خودش را از بزرگترین و پیشروترین کشورهای امروز جهان میداند.
این انتخاب آنقدر بعید به نظر میرسید که حتی بسیاری حضور ترامپ در بین کاندیداها و فعالیتهایش در دوران نامزدی ریاستجمهوری را یک بازی سیاسی برای بازارگرمی انتخابات تلقی میکردند.
اما واقعیت این است که ترامپ با همین ویژگیهای غیرعادی (اگر نخواهیم کلمه سخیف را به کار ببریم!) رئیسجمهور شد و بخش زیادی از مردم آمریکا – و ایضا جهان- را با این واقعیت مواجه کرد که باید حداقل به مدت چهار سال قدرتنمایی، جملات احمقانه، برخوردهای دون شأن و افکار آزاردهنده او را تحمل کنند.
چاره چیست؟ خنده؛ آن هم با صدای بلند!
در حقیقت خنده همیشه واکنشی از روی سرخوشی نیست؛ اتفاقا بخش مهمی از علت وجودی انواع شوخطبعی مقابله با وضع موجود است.
بههمیندلیل است که گروهی از اهل نظر عقیده دارند که طنز و مطایبه در شرایط فشار و کنترل رشد بیشتری دارد. وقتی ابزار قدرت به شکل برابر در اختیار دو طرف ماجرا نیست، شوخی برندهترین سلاحی است که با آن میشود به جنگ طرف روبهرو رفت. حالا این سادهترین کاربردی است که برای ماجرا متصور میشویم اما واقعیت این است که شما وقتی شوخی را بهعنوان سلاح یا نحوه برخورد استفاده میکنید، از فواید بسیاری بهره میبرید؛ اول اینکه شوخی خیلی شدیدتر، نمایانتر و به قول امروزیها گلدرشتتر، اشتباهات و نقصهای طرف مقابل را نشان میدهد.
اما درعینحال که دارد نقص و زشتی را نشان میدهد، شما را به لبخند وامیدارد.
انگار با زبان بیزبانی به ما میگوید برای مقابله با زشتیها و نابسامانیهای زندگی و جهان، به جای قلب پر از کینه و خشم میتوان از لبخند و فرحبخشی استفاده کرد. قبول کنیم شوخی حتی در سادهترین یا سطح پایینترین شکلهایش (که شامل تمسخر ویژگیهای شخصی یک فرد میشود)، انسانیتر از کوبیدن مشت به صورت اوست.
درست در همینجاست که وقتی به جای کوبیدن مشت، خندیدن را انتخاب میکنیم، غیر از اینکه بار دل خودمان را با بروز خنده سبک کردهایم، فرصت دوبارهای به خودمان دادهایم که به طرف مقابل نگاه دقیقتری بیندازیم؛ اینکه واقعا او آنقدرها مهم یا قوی است؟
یا در حقیقت او هم انسانی است اسیر مجموعهای از کاستیها، زشتیها، نادانستهها که بیشتر از آنکه لایق خشم باشد، محتاج ترحم یا شفقت است.
وقتی مکزیکیها شروع به شوخی با ایده دیوارکشی ترامپ بین کشورشان و آمریکا کردند، حتما نیت اولشان دستانداختن این ایده احمقانه بود اما به غیر از اینکه خشم خودشان را با خنده از سینه بیرون دادند، به مشکلات جامعه سرمایهداری و ترفندهای معمول این بازار و تبعاتش هم اشاره کردند. {تصویر قبض و لگو}.
طبیعی است بخش زیادی از شوخیهای مربوط به ترامپ که از سوی مردم عادی جامعه ساخته و پرداخته میشود، شوخی با مشخصات ظاهری ترامپ یا نامگذاریهای مختلف روی او باشد، مثل تصویرهایی که برای مدل موهایش و چهرهاش ساخته شد یا تغییر نام برج ترامپ در منطقه نیویورک روی نقشه گوگل به نام برج زباله و همچنین ساختن ویدئوهای خندهدار از مصاحبهها و گفتوگوهای او. {تصویر مدل مو}.
دراینمیان کاریکاتوریستها بیکار ننشستند و با خلق کاریکاتورهای زیادی که بسیاری از آنها دارای انتقادات درخشانی از سیستم حکومتی یا شرایط اجتماعی آمریکا بود، به مقابله با ترامپ پرداختند.
قطعا نباید انتظار داشت همه مواردی که بهعنوان شوخی با ترامپ مطرح میشوند، شکل طنز داشته باشند. طنز از ذوقی نکتهسنجانهتر و ظریفتر برمیآید.
شاید یکی از نمونههای خوبش را بتوانیم در میهمانی شام سالانه خبرنگاران در کاخ سفید زمانی که ترامپ هنوز نامزد ریاستجمهوری بود، پیدا کنیم؛ جایی که باراک اوباما درباره ترامپ گفت:
گفته میشود ترامپ تجربه سیاست خارجی برای ریاستجمهوری را ندارد اما وی در این مدت با بسیاری از رهبران جهان همچون «بانوی شایسته» سوئد، «بانوی شایسته» آرژانتین و «بانوی شایسته» جمهوری آذربایجان دیدار داشته است.
اوباما با زیرکی و ملاحت هم به کمسوادی ترامپ و هم به ویژگیهای اخلاقیاش اشاره کرد.
هرچه هست، ماجرای ترامپ بار دیگر به ما نشان داد طنز و شوخطبعی یک ماجرای بسیار نهادینه و غریزی در وجود آدمهاست.
زبانی است بسیار جهانی و ملموس برای مقابله با زشتیها و سختیهای زندگی.
در هرکجای جهان که باشی، با هر نوع سيستم دولتي، در هر دوره تاریخی، نبرد با سلاح شوخی، شرافتمندانهترین نبردی است که بدون ریختن خون هیچ انسانی، نشان میدهد انسان هنوز امیدوار به تغییر و ساختن سرنوشت خودش است.
فراموش نکنیم از میان همه نوشتهها و گفتارهایی که در مقابله با هیتلر ساخته شد، هنوز هم زیباترین و ماندگارترینشان، فیلم دیکتاتور بزرگ چارلی چاپلین است که برای مقابله با زشتی دیکتاتورهای همه تاریخ کفایت میکند.
گیتی صفرزاده. سردبیر ماهنامه گلآقا