موگرسلفي
مثل هميشه، حتي در تحليف هم، حواشي، بر متن چيره شد و يك حاشيه، حتي اخمها و شتاب بينظير دبير محترم شوراي نگهبان براي ترك تحليف (بعد از پايان) را هم به حاشيه برد. اين حاشيه، برايم يادآور بخشي از بيانات حجتالاسلام ناطقنوري در ديدار با انجمن انديشه و قلم بود: «مردم ما در انتخابات و اتفاقات سياسي معمولا موجي رفتار ميكنند. موجي رأي ميدهند. موجي انتخاب ميكنند و تحت تاثير يك موج، حركت ميكنند.»
و اما بعد تحليف تمام ميشود. بعد از خوش و بش، كمكم همه صحن مجلس را ترك ميكنند، اما عدهاي ميمانند.
چند نماينده، پشت صندليهاي اضافي - كه مخصوص مراسم تحليف، چيده شده است - جمع شدهاند. آقاي قشقاوي را صدا ميزنند. «بگو بياد اين جا باهاش عكس بگيريم.» موگريني تعجب ميكند. انگار تا به حال، با رجال ايرانياي كه مواجه شده بوده، اينگونه نبودهاند. اينها گونههاي جديدي از رجال ايران هستند. با اينگونههاي جديد، عكس ميگيرد. حالت چهره غافلگير شدهاش، در تمام عكسها، جلب نظر ميكند.
عكاس يكي از رسانههاي اصولگرا، صحنه را شكار ميكند. عكاس يكي از رسانههاي اصلاحطلب هم، عكسي نيمه رسمي از رجال ايراني و مادر مذاكره مياندازد.
همه شروع به فحاشي به اين نمايندگان ميكنند. بسياري اصولگرايان، خوشحالند كه مچ نمايندگان فهرست اميد را گرفتهاند، اما تنها منتقدان اين اتفاق، آنها نيستند؛ به بسياري از اصلاحطلبان و اعتداليون هم برخورده.
نمايندهاي كه شاذترين ژست را در عكسها دارد و بيشترين اصرار را براي ثبت عكس با موگريني، از هجمهها غافلگير ميشود و عذرخواهي ميكند از مردم.
اما هنوز، همه اهالي رسانه و مردم، طلبكارند. انگشت اتهام آنها، به سمت نمايندگان اميدي و اصلاحطلبشان است.
اما هيچگاه از خود نميپرسند كه، بر چه اساسي، به افرادي راي دادند كه اينقدر از رفتارهاي ناخودآگاه و بدون روتوش آنها منزجرند.
گويي اين نمايندگان، انتصابياند؛ انگار نه انگار كه خود ما مردم، آنها را روانه صحن مجلس كردهايم. هيچوقت ما مقصر نيستيم. هرگز از خود نميپرسيم كه «راستي! چرا من به اينها رأي دادم؟ اصلا درست راي دادم يا غلط؟ اصلا صرف اين رفتار غلطشان، آيا سنگ محك درستي است كه بتوانم تشخيص دهم كه رأيم به اينها درست بوده؟ اصلا چرا ما اينقدر تحت تاثير امواج هستيم؟ چرا اينقدر موجي رفتار ميكنيم؟ كلا با خود خيلي آشنا نيستيم. آنها هم نمايندگان ما هستند. مثل خود ما، همانطور كه ديروز به گروهي رأي ميدهيم و فردا، به هر دليل معقول يا نامعقولي، پشيمان ميشويم، آنها هم ممكن است، مثل ما، جوزده شوند و رفتاري كنند كه، فردايش با خود بگويند: «اي بابا! اين چه كاري بود كه كرديم؟!»مث.
چند نماينده، پشت صندليهاي اضافي - كه مخصوص مراسم تحليف، چيده شده است - جمع شدهاند. آقاي قشقاوي را صدا ميزنند. «بگو بياد اين جا باهاش عكس بگيريم.» موگريني تعجب ميكند. انگار تا به حال، با رجال ايرانياي كه مواجه شده بوده، اينگونه نبودهاند. اينها گونههاي جديدي از رجال ايران هستند. با اينگونههاي جديد، عكس ميگيرد. حالت چهره غافلگير شدهاش، در تمام عكسها، جلب نظر ميكند.
عكاس يكي از رسانههاي اصولگرا، صحنه را شكار ميكند. عكاس يكي از رسانههاي اصلاحطلب هم، عكسي نيمه رسمي از رجال ايراني و مادر مذاكره مياندازد.
همه شروع به فحاشي به اين نمايندگان ميكنند. بسياري اصولگرايان، خوشحالند كه مچ نمايندگان فهرست اميد را گرفتهاند، اما تنها منتقدان اين اتفاق، آنها نيستند؛ به بسياري از اصلاحطلبان و اعتداليون هم برخورده.
نمايندهاي كه شاذترين ژست را در عكسها دارد و بيشترين اصرار را براي ثبت عكس با موگريني، از هجمهها غافلگير ميشود و عذرخواهي ميكند از مردم.
اما هنوز، همه اهالي رسانه و مردم، طلبكارند. انگشت اتهام آنها، به سمت نمايندگان اميدي و اصلاحطلبشان است.
اما هيچگاه از خود نميپرسند كه، بر چه اساسي، به افرادي راي دادند كه اينقدر از رفتارهاي ناخودآگاه و بدون روتوش آنها منزجرند.
گويي اين نمايندگان، انتصابياند؛ انگار نه انگار كه خود ما مردم، آنها را روانه صحن مجلس كردهايم. هيچوقت ما مقصر نيستيم. هرگز از خود نميپرسيم كه «راستي! چرا من به اينها رأي دادم؟ اصلا درست راي دادم يا غلط؟ اصلا صرف اين رفتار غلطشان، آيا سنگ محك درستي است كه بتوانم تشخيص دهم كه رأيم به اينها درست بوده؟ اصلا چرا ما اينقدر تحت تاثير امواج هستيم؟ چرا اينقدر موجي رفتار ميكنيم؟ كلا با خود خيلي آشنا نيستيم. آنها هم نمايندگان ما هستند. مثل خود ما، همانطور كه ديروز به گروهي رأي ميدهيم و فردا، به هر دليل معقول يا نامعقولي، پشيمان ميشويم، آنها هم ممكن است، مثل ما، جوزده شوند و رفتاري كنند كه، فردايش با خود بگويند: «اي بابا! اين چه كاري بود كه كرديم؟!»مث.
روزنامه اعتماد