به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، آذر ۱۳، ۱۳۹۶

زنان در عربستان به روایت شاهد عینی، سمیه صادقی

همیشه در طول تاریخ و در گذر زمان و در بسیاری از کشورها، جنبش‌های زنان، چه در حداقل و چه در حداکثر تلاش خود مورد توجه بوده‌اند. حالا این‌بار قرعه به نام عربستان‌سعودی افتاده؛ عربستانی که حاکمانش کاری کرده‌اند کارستان. در کشوری که برخی قوانین آن برای زنان تنها حقارت زن را به ذهن متبادر می‌کند و جامعه را به این باور می‌رساند که زن دارای شخصیتی ضعیف، حقیر، شکننده و بی‌اراده است، شکل‌گیری جنبش‌های فمينیستی و به‌ثمررساندن آن کار بسیار دشواری است، چراکه وضعیت ساختاری موجود در جامعه کنونی عربستان‌سعودی در ایدئولوژی‌های رایج در این کشور درباره زنان ریشه دارد.

قانون مدنی عربستان درباره زنان چنان محکم و استوار است که هیچ روزنه امیدی برای تغییر در آن دیده نمی‌شود، چراکه این قوانین پشت‌به‌پشت باورهای عرفی و فرهنگی و پله‌به‌پله بالا آمده و سست‌تر و گاهی استوارتر به نسل‌های بعدی منتقل شده است.

به یاد می‌آورم روزی از هم‌کلاسی‌های عربستانی‌ام پرسیدم شما در خانه‌هایتان هم با همین حجاب و نقاب هستید؟ پاسخش این بود که من ٢٢ سال دارم و به خاطر ندارم که هیچ زمانی در خانه بی‌پوشش باشم؛ یعنی جز درآوردن نقاب و عبایی که شبیه پیراهنی بلند با آستین بلند است، حجابم را در خانه جلوی پدر و برادرم برداشته باشم. تعجب و بهت همه وجودم را فراگرفت. گفتم: مگر اسلام و قرآن نمی‌گوید که پدر و برادر جزء محارمند؟ پاسخش این بود که «چرا این حکم اسلام و قرآن است، اما با تحریک‌پذیری مردان چه کنیم؟»

از آنجایی که مدتی در کشور عربستان زندگی کردم و آن زمان که دانشجوی دانشگاه ملی امارات بودم، هم‌کلاسی‌هایی از کشور عربستان داشتم، با زندگی و اندیشه زنان عربستانی تا حدودی آشنایی دارم. به همین خاطر شنیدن اصلاحاتی درباره زنان، آن هم از گذر کاخ سلطنتی حیرانم کرد. خاطرات زیادی در همین روزها به ذهنم متبادر شد و من را به یاد روزهای زندگی در عربستان‌سعودی انداخت. وقتی می‌دیدم که در بسیاری از مراکز خرید ریاض، زنان و مردان فقط می‌توانند با محارم خود وارد شوند، تعجب کردم. تعجبم از این بود که آیا هرجا می‌روند باید سند ازدواج، کارت ملی، شناسنامه و دیگر اسناد هویتی همراهشان باشد. دورانی هم می‌دیدم كه هم‌کلاسی‌هاي عربستانی‌ام در دانشگاه ملی امارات گاهی دیر به کلاس‌ها می‌رسند. وقتی علت را جویا می‌شدم، باز هم در بهت فرومی‌رفتم. او می‌گفت: «ما زن‌های عربستان باید با محارم یا راننده که عمید خانواده است، بیرون بیاییم. گاهی هیچ‌کدام در دسترس نیستند و به همین خاطر مجبور می‌شوم دیر به کلاس برسم». با خودم می‌گفتم خب اینجا که دیگر عربستان نیست، اصلا خودت رانندگی کن!

در چند سال اخیر اما دختران و زنان جوان دست‌کم در خانه‌هایشان طور دیگری رفتار کرده‌اند. این رفتارها مرهون همان جنبش فمينیستی است؛ از فعالیت‌های اینترنتی در فضای شبکه‌های اجتماعی گرفته تا چاپ مقالات و کتاب‌های متعدد، نشست‌های مخفیانه و اعتراض‌هایی نه‌چندان گسترده که همگی نشان می‌دهد زنان پستاندارانی مانند بز و شتر نیستند که زاییده ذهن مردسالارشان باشند.

به نظر من این جنبش توانست مهم‌ترین گام را بردارد و این چند روز اخیر کاری کند که عربستان در کانون توجه جهانیان قرار گیرد. بسیاری از روشنفکران حتی در ایران بر این باورند که پادشاه عربستان‌سعودی- شاه سلطان سلمان- به صورت فرمایشی و بر اساس فرمان از بیرون مجبور به اجرای این تغییرات اجتماعی شده است؛ اما آنچه واضح است اینکه در دوران سلطنت ملک عبدالله اندکی از این تحولات به گوش حکومت پادشاهی رسید. تحولاتی به صورت مخفیانه در جامعه زنان عربستان در حال وقوع بود؛ از کافه‌نشینی‌های مخفیانه گرفته تا رانندگی مخفیانه و ورود به مراکز تجاری با غیرمحارم.

با ورود ملک سلمان به کاخ حکومتی و تکیه بر جایگاه سلطنتی ملک عبدالله، عربستان وارد فاز تازه‌ای در حوزه تغییرات فرهنگی و اجتماعی شد؛ دورانی که دیگر محافظه‌کاری‌هایش در سیاست‌های خارجی‌اش دیده نمی‌شد. این تحولات ناگهانی توانست اندکی از شكاف جنسیتی در این کشور را - که برخی آن را هم‌پایه شکاف‌های نژادی و نژادپرستی می‌دانستند – وصله‌پینه کند.
آنچه من از این شکاف جنسیتی دیدم، فشار اجتماعی بسیار بر زنان عربستان و زندگی به‌دور از لذت‌های اولیه در چنین جامعه‌ای بود. البته ناگفته نماند که برخی زنان نسل پیش عربستان احتمالا به این تغییرات واکنش نشان خواهند داد. چنانچه در زندگی‌شان همیشه منع‌های بزرگی برای زنان دیده‌اند و این تصاویر روال همیشه زندگی‌شان بوده؛ از منع رانندگی گرفته تا منع حضور زنان در قبرستان‌ها، عدم خروج از خانه به‌جز با همرامی محارم، عدم داشتن حق رأی، عدم ورود به مراکز تجاری بدون محارم و... .
به همین خاطر نمی‌توان چندان انتظار داشت تا این گروه از زنان و جامعه مردسالار عربستان با این سطح تغییرات به سادگی کنار بیاید، آنها را بپذیرد و به‌سادگی اجرائی کند. از طرف دیگر نسل امروز بسیاری از این ممنوعیت‌ها را در زندگی روزمره زیرزمینی خود درنوردیده و باور عمیقی به این سطح محدودیت‌ها ندارد. خیلی از آنها از این فشارهای اجتماعی به کشور‌های دیگر پناه برده‌ و به‌نوعی فرار از کشور را به ادامه زندگی در عربستان ترجیح داده‌اند. آنجا هم تحصیل کرده‌ و هم با سبک زندگی تازه‌ای آشنا شده‌ و زندگی خارج از محدودیت‌های رایج در عربستان را تجربه کرده‌اند و از این تحولات در پوست خود نمی‌گنجند. این نسل از جوانان عربستانی به این سطح تغییرات اکتفا نخواهند کرد و در تلاشند تا بتوانند دیگر محدودیت‌های موجود در جامعه عربستان را از پیش‌روی زنان و جوانان بردارند. آنها امیدوارند فردای عربستان، جامعه‌ای با دیدن حق و حقوق زنان باشد. رسیدن زنان به حقوق حقه‌شان راهی است که در خاورمیانه آغاز شده است و حاکمان کشورهای این منطقه مجبور خواهند شد به این حقوق گردن نهند؛ بعضی‌ها با درایت و برخی با فشارهای اجتماعی و سیاسی.