یلدا
هما ارژنگی
یلدا
یلدا هزاران ساله جشنی آریایی
جشنی سپند و پر فروغ و گرم و زیبا
در آخرین شام بلند و سرد پاییز
یلدا نماد زایش مهر ایزد نور
یادآور اسطورههای مانده برجا
آیین او مهر و وداد وعهد و پیمان
«میترا» خجسته ایزد نور سحرگاه
تابان فروغ مینوی روشنگر راه
چون تاج گلگون مینهم بر سفره خویش
در شام یلدا سفرهای میگسترانم
از دانهها و میوههای سرخ ورنگین
وان سرو سبز و تازه را آرایه سازم
در دانههای لعل فام نار شیرین
یک سرو زیبا در کنارش مینشانم
وز فتنه باد خزانی بی گزند است
فرخ نمادی از کهن آیین دیرین
با رشتههای نازک سیمین و زرین
در شام یلدا تا طلوع صبح فردا
سروی که در پندار ایرانی سپنتا
از شادی فردا دلم در سینه لرزان
بر مجمر پر آتشم عود و سپند است
در جمع یاران میبرم شب را به پایان
شامی که گرم و شادمان و دلفروز است
روزی به دنبال شب زیبای یلدا
فردای یلدا نوبت «خورشید روز» است
جشنی دگر در گردش گردونهی مهر
جشنی به پاس اولین روز زمستان
آغاز روز چیرگی بر تیرگیها
الف: یلدا واژه ای سریانی به چم(معنا) ی زایش است. شب زایش مهر ایزد نور و روشنایی است. در آغازین شب زمستان و بلندترین شب.
از: هما ارژنگی
* * * *
پینوشتها:
ج: سرو- درخت سرو در فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد. در آیین مهر و در باور مهریان- سرو درختی همیشه سرسبز ست که در برابر سرما پایداری میکند - از اینروی مهریان در شب زایش مهر آنرا میآراستند و هدیه ها در پایش مینهادند. در بالای آن ستارهای سیمین یا زرین به نشانهی ماه یا خورشید میگذاشتند ودرخت را با رشتههای ابریشمین میآراستند. این آیین به شکل امروزین در شب زایش مسیح همچنان برگزار میشود..
ب: میترا- مهر ایزد نور و روشنایی و دشمن تیرگی و تباهی است. او ایزد عهد و پیمان – راستی و داد گستری و دشمن دروغ و پیمان شکنی است.
د: خورشید روز- آغاز دیماه و نخستین روز زمستان را (خرم روز) یا ( خوره روز) و یا ( روز خورشید) مینامند و آنرا از آن اهورا مزدا میدانند / زیرا از آن پس روزها به بلندی می گرایند و خورشید بر تیرگی چیره میشود