روزنامه ایران با علیرضا افتخاری، خواننده مشهور گفتگویی انجام داده است.
چند سالی است که کم کارتر شدهاید؟
من کم کار نشدهام. یک تعداد کار با همکاری استاد خوشدل ساخته شده که نیاز به اسپانسر دارد و نمیتوانیم آنها را بهصورت تک ترک منتشر کنیم. البته پیشنهاد از آهنگسازان جوان هم بوده اما هنگام همکاری از دست من دلخور میشوند و اعتراضشان به این است که زیادی حساس هستم.
من ۴۰ سال است درعرصه موسیقی کار میکنم و در حد خودم شناخت درستی از موسیقی پیدا کردهام بنابراین باید کار خوب و بد را تذکر بدهم. وقتی مردم اینگونه میپسندند باید با سلایق آنها حرکت کنیم. یک خواننده خوب ابتدا باید شهامت داشته باشد، دوم اینکه اکتفایی به گفتههای دیگران نکند و پایبند تعهد خود که انسانیت است بماند، سن و سال هم ملاک نیست.
آیا شما هم پای هنرتان ایستادید؟
من پای مردم کشورم ایستادم و آثاری خواندهام که تا به امروز منتشر نشده است و در این مورد هم یک مقدار کم لطفی شده است. من هم دوست دارم پیش خانوادهام سربلند باشم، به هرحال گذران زندگی هنرمندان از طریق موسیقی است و بهتر است کمی هوای هنرمندان را داشته باشند.
فعالیت شما با رسانه ملی هم کمتر شده، این موضوع هم دلیل خاصی دارد؟
خواسته مردم است آنها میخواهند کمتر به تلویزیون بروم.البته رسانه ملی حق الزحمه چندانی هم پرداخت نمیکنند.۴۰سال است مسئولان رسانه ملی آثار مرا پخش میکنند و هیچ حق مؤلفی پرداخته نمیشود، اگرتا به امروز برای هر کدام از آثارم یک ریال پرداخت شده بود شرایط مالی من اینگونه نبود. باید به هنرمند کمک شود وعزت بیشتری به او بگذارند اما متأسفانه کمتر توجه میشود چرا که خود موسیقی هم هنوز بلاتکلیف است، نمیدانند حرام است یا حلال. تلویزیون سیاست خود را دارد و راه خود را میرود کاری هم به کارمردم ندارد. یک هنرمند باید با آثارش به تلویزیون راه یابد نه با واسطهها و ضابطهها. وظیفه هنرغفلت زدایی است و کمک به خوب زندگی کردن و خوب زیستن است اما متأسفانه کمترتوجه میشود.
همکاری دوباره با ارکستر ملی خواهید داشت؟
بله آقای شهبازیان گفتهاند انشاءالله در بهار آینده.اما بسیار خوشحالم این فرصت برای جوانان هم فراهم شده و میتوانند در ارکستر ملی حضور داشته باشند. اگراین جوانان زمان خود را از دست بدهند شکست خواهند خورد. قدر جوانان را باید بیشتر بدانیم و آنها باید با شهامت و بدون هیچ ترس و واهمهای در عرصه موسیقی فعالیت کنند.
بشخصه تصمیم گرفتم دیگر نه برای ارگانی بخوانم و نه برای سیاسیون و تنها برای کسانی میخوانم که رنج کشیده هستند و از تنگناهای سخت زندگی به سختی گذرکردهاند. میخواهم آزاد و رها باشم.طبیعت که بیرحم است اما در حق همدیگر هم بیرحمی نکنیم و همدیگر را ببخشیم و دوست بداریم.