به گمانم نوعی از اپوزیسیون در خارج از کشور در حال شکلگیری است که از موضع عصبانیت و پرخاش، تحمل هیچ نوع نظر متفاوت از خود را ندارد و در حال به وحشت انداختن بسیاری از ایرانیان از احتمال قدرت گرفتن خود است.
نظامهای سیاسی برآمده از انقلابها پدیدههایی زودگذر نیستند و چنانچه خود را در معرض تهاجمات سنگین خارجی قرار ندهند، معمولاً دیر پایند. بنابراین، اصل استمرار این نوع نظامها جای شگفتی ندارد، اما مسیر و کانالی که نظامهای برآمده از انقلاب در آن استمرار مییابند، امر محتوم و مقدر و از پیش تعیین شدهای نیست و در این مورد عوامل محیطی نقش مؤثری بازی میکنند.
در اینجا بدون آنکه بخواهم وسط دعوا نرخ تعیین کنم و به نفع یا ضرر گروهی حکم دهم، از نقطه نظر تحلیلی بر این باورم که مسیر و کانالی که نظام جمهوری اسلامی در آن استمرار یافته است، در درجۀ نخست نتیجۀ عملکرد سازمان مجاهدین خلق است. مجاهدین خلق بخصوص با اعلام جنگ مسلحانه در خرداد سال ۶۰ بر جهتگیری روند تحولات سیاسی ایران تأثیر پایداری گذاشتند و از این جهت، مسیری که بویژه در آن سالها جمهوری اسلامی در آن استمرار پیدا کرد، مرهون اقدامات آنهاست! البته روشن است که سازمان چنین قصد و انگیزهای نداشت، اما نتیجۀ ناخواستۀ عملکردش جز این نبود.
طبعاً من با بحثهایی که برای توجیه اعلام جنگ مسلحانه از سوی سازمان صورت میگیرد، ناآشنا نیستم، اما این توجیهات عموماً غیر قابل پذیرش است. بنابراین، نقش سازمان در تحمیل کانالی خاص برای استمرار نظام انکار کردنی نیست.
در نیمۀ دوم دهۀ ۷۰ نیز مجموعۀ نیروهای اصلاحطلب اعم از داخل و خارج حکومت، به نحوی دیگر در تعیین مسیر استمرار نظام نقش بازی کردند. البته اصل استمرارطلبی در نفس اصلاحطلبی نهفته است و از این جهت، استمرارطلبی اساساً اتهام به حساب نمیآید که برخی بخواهند آن را به اصلاحطلبان بچسبانند و یا اصلاحطلبان بخواهند از آن تبری جویند.
به باور من، اگر اصلاحطلبان با استراتژی منسجمی، عملکردی صرفاً خیرخواهانه برای کشور و نه لزوماً شراکت در قدرت در پیش میگرفتند، نظام در کانال به کلی متفاوتی استمرار پیدا میکرد.
در آخر هم اینکه به گمانم نوعی از اپوزیسیون در خارج از کشور در حال شکلگیری است که از موضع عصبانیت و پرخاش، تحمل هیچ نوع نظر متفاوت از خود را ندارد و در حال به وحشت انداختن بسیاری از ایرانیان از احتمال قدرت گرفتن خود است.
این هم البته گرچه خود را ضد استمرارطلبی تعریف میکند، اما از قضا برای آن در کانالی دیگر مشروعیت میآفریند.
بنابراین، فعالان سیاسی به جای منازعه بر سر استمرارطلبی بهتر است آن را کنار بگذارند، چون این اصطلاحی است که می تواند دامنگیر همه از جمله دشمنان آن شود!