به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آذر ۲۷، ۱۳۹۷

وجه اشتراک ترور فروهر - بختیار؟- یاران فروهر

دکتر شاپور بختیار           داریوش فروهر 
البته که بهتر است قاتلان درباره کرده ی خود پاسخ بدهند یعنی اینکه وجه مشترک فروهرها ودکتر بختیار چه بود که ایشان را با روشی همانند کشتند؟
مجله اندیشه پویا زحمتی کشیده و ۲۰ سال پس از قتل داریوش فروهر یادی از او کرده است یادداشتی نوشته و مصاحبه ای با هم حزبی ها و پیرامونیان فروهر انجام داده است.گرچه روی جلد مجله نوشته شده است « ۲۰ سال پس از قتل» اما در نوشته های داخل مجله نشانی از چگونگی قتل و از آن مهمتر چرایی قتل فروهر نمی یابیم.
بی‌شک داریوش فروهر « و آن فروهر به کلی محذوف در این پرونده گشایی مجله» به سبب آنچه که در سال های ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۶ کردند و گفتند به قتل رسیدند نه به سبب فعالیت شان در زمان دولت ملی یا پس از کودتای ۲۸ مرداد اما در آنچه که مجله اندیشه پویا به نام ( پرونده ای درباره زندگی سیاسی داریوش فروهر) عرضه کرده است نشانی از فعالیت هایی که منجر به قتل فروهرها شد نمی‌یابیم همچنان که در خاطرات منتشر شده دری نجف آبادی وزیر اطلاعاتی که در زمان ریاست او قتل فروهرها و بسیاری دیگر انجام گرفت مطلبی پیدا نمی کنیم.

به این دلیل تیتر وار بخش محذوف این پرونده گشایی را بر می شمریم تا شاید به کارمان آید:
۱_ آنان که فروهرها و بسیاری دیگر را کشتند خودسر نبودند خودِ سر بودند ،
کسانی بودند که قتل لازمه ی کار و بارشان و وسیله امرار معاش شان بود از آمر تا عامل. 
مغز شریری که فرمان داد، دندانی که درید و دهانی که برای باژگونه نشان دادن آنچه که رفت به دروغ و یاوه باز می شد و می جنبید و همچنان باز می شود و می جنبد و آنچه که کردند و هنوز می‌کنند نه یک سناریو که روش زندگی شان است.
مقتولان هم به قتل رسیدند و می‌رسند چون هریک به نوعی کار و بار قاتلان و درآمد زندگی شان را تهدید می‌کردند و می‌کنند«اگر بتوان به غارت یک سرزمین و تخریب اجتماع کار و به آنچه که از آن حاصل می شود درآمد گفت»
در مورد چرایی به قتل رساندن فروهرها هم اگر کسی بخواهد بداند باید به فعالیت فروهرها در سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۷ رجوع کندکه اگر رجوع کند به دو شاخص مهم مواجه می شود :

یک: توان سازماندهی فروهرها
فروهرها نه آنچنان که جریده نویس کیهان تهران گفت حزب دونفره که به گواه اسنادی که همگنان آن جریده نویس منتشر کرده اند و به بیشتر از آن نیز دسترسی دارند بخشی از یک حزب بودند با سوابقی روشن و پردامنه و آنچه فعالیت شان را برای ارباب قدرت قاهره خطرناک تر می کرد همین هسته هرچند کوچک بود. همین هسته ها می توانست پایه ای قرار بگیرد برای سازماندهی نیروهای خارج از کاست مسلط قدرت. و فروهرها به دلیل سوابق روشن و تجربه هایی که در گذر سال ها مبارزه مدنی داشتند می توانستند نقطه کانونی این سازماندهی باشند.

دو: محور قرار دادن حقوق بشر
جنبش مشروطه که فروهرها به واسطه محمد مصدق با آن پیوند می خوردند درپی حکومت قانون و آنچه که لازمه آن است یعنی مردمسالاری بود انقلاب ۵۷ به اذهان بیدار نشان داد که درکنار قانون برآمده از اراده آزاد مردمان پیش شرطی نیز نیاز است و نمی‌توان بدون مبنا قراردادن حقوق بشر به قانون ( حتی برآمده از اراده ی آزاد مردم) گردن نهاد.
انتشار اعلامیه ۱۹ آذرماه ۱۳۷۶ به شماره دبیرخانه ۵۱/۵ گواهی است به اینکه فروهرها و همراهانشان درحزب ملت ایران به چنین درکی رسیده بودند.

این موضوع نمی توانست ازدید قبضه کنندگان قدرت به دور بماند و حساسیت شان را برنیانگیزد چرا که می‌دیدند عده ای در صدداند جامعه ای را که ایشان می خواهند به ضرب و زور به ارزش های قرون گذشته پایبند کنند به ارزش‌های جهان نو دعوت می‌کنند و از قضا متنی جهان شمول را هم به عنوان راهنما در دست دارند و به آن استناد می کنند « اعلامیه جهانی حقوق بشر»؛از این بابت نه تنها فروهر ها که بسیاری دیگر از جمله محمدجعفر پوینده که همین اعلامیه جهانی را ترجمه کرده بود خطرناک تشخیص داده می‌شدند.

۲_ آن دو تن در هم تنیده در حیات و در ممات
در فرهنگ مردسالار گفتن از زن سخت است و از آن سخت‌تر از تاریخ زنان گفتن است چرا که باید انکار و نادیده شدن را روایت کنی.
اما در مورد پروانه مجد اسکندری یا آن طور که خود دوست می داشت خوانده شود پروانه فروهر ما منبعی راه گشا داریم که نشانمان می دهد در آن شب شوم قاتلان از پله ها بالا نرفتند تا زن داریوش فروهر را بکشند رفتند تا پروانه فروهر را بکشند.
این منبع اسنادی از ساواک است که بدست ج ا منتشر شده.آن که پیگیر شناخت او باشد در این اسناد هم می تواند حضور مستقل او را ببیند و هم انکار او را.

در زیر نمونه ای از حضور مستقل او را می بینیم:
( آقای آلبرت کارتی بایران آمده بود و مایل بودم که ایشان با عده ای که تمایلات سوسیالیستی دارند ملاقات کنند لذا از خانم پروانه اسکندری دعوت کردم که در هتل سمیرامیس با ایشان ملاقات کند. و ایشان خود نیمساعت در هتل مزبور بود و غیر از کانادادرای هیچ چیز دیگری صرف نشد و آقای آلبرت کارتی کارتهای سوسیالیست های بعنوان آقایان پیترمن معاون نخست وزیر اطریش و فرانسیس یوناس رئیس جمهوری اطریش و چند رهبر سوسیالیست دیگر اروپایی تهیه کرده که فقط سلامهای سوسیالیستی بود آنها را داد حاضرین امضاء کردند از جمله خانم پروانه اسکندری هم امضاء کردند)
« خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک - مرکز بررسی اسنادتاریخی وزارت اطلاعات - چاپ اول - ص ۳۸۴ )
جان های شریف کم اند و کمیاب تر از جان های شریف رسیدن این جان ها به هم است و شریک شدن شان در زندگی و مرگ و در کشیدن بار مصائب.

۳_ دوگانه فروهر _ بختیار
شاپور بختیار در خانواده ای میهن پرست زاده شد تحصیلات دانشگاهی اش دکتر علوم سیاسی و دانش نامه اش درباره (لائیسیته ) عدم دخالت دین در سیاست بود وارد عرصه کار سیاسی شد در شریف ترین بلوک سیاسی ایران عضویت موثر داشت، زندگی و آسایش خود را فدای خیرعمومی کرد.
شاپور بختیار در آستانه انقلاب ۵۷ با چنین داشته هایی کمیاب از آینده تحولات ایران بیمناک است و تاریخ گواهی می دهد به درستی ترس او از کسانی که از داد و وداد می‌گفتند و در خفا نقشه انتقام از هرکه جز خود را به هر جرم کرده وناکرده ای می کشیدند و خواب غارت و بهره کشی از یک ملت را می دیدند.

سوی دیگر فروهرها هستند.
مبارزانی تمام وقت که هر تلاش و آرزویی که تا به آن روز کرده اند به بن‌بستی به نام شاه و دربار برخورده است.
برایشان نام شاه مترادف است با دسیسه و نیرنگ و هر اتفاق و کسی را پله ی افزایش قدرت شخصی خود قراردادن و تاریخی که امروز ما می خوانیم و ایشان از سرگذرانده اند گواهی است بر درستی برداشت شخصی شان. از نظر فروهرها هرکس که شخص اول کشور هر عملی که چنین شخصی را حتی سمبلیک به رسمیت بشناسد محکوم و مطرود است حتی اگر از سوی همپای دیرین شان در جبهه ملی باشد.
و همین می شود دلیل اختلافی که ای کاش نبود از این موضوع بسیار می توان نوشت و باید نوشت اما نه به شکلی که گره گشای قاتلان مشترک شان باشد.
و باید از آن اختلاف گفت نه برای جدایی افکندن میان پیروان و ادامه دهندگان کنونی شان که برعکس برای کنارهم گردآمدن دوستدارانشان برای مبارزه با قاتلان مشترکشان و هشیار بود که وقاحت میدانی تازه می‌یابد هنگامی که قاتلان به دنبال کشف چرایی اختلاف مقتولان خود برمی‌آیند .

قاتل کجا و نقش جستجو گر بی‌طرف تاریخ کجا؟
البته که بهتر است قاتلان درباره کرده ی خود پاسخ بدهند یعنی اینکه وجه مشترک فروهرها ودکتر بختیار چه بود که ایشان را با روشی همانند کشتند؟

برگرفته از سایت ایران لیبرال