دولتِ جوانِ انقلابی با رئیسجمهورِ دیپلماتِ انقلابی محقق میشود؟
محمد جواد ظریف و دکتر محمد مصدق؛ آن کجا و این کجا؟
تقریبا ۱۵ روز دیگر، ۱۴ ژوئیه، پنجمین سالگرد توافق هستهای ایران با غرب یا همان برجام است. برجامی که به مردم ایران وعده رونق اقتصادی، امنیت، آرامش و عادی شدن روابط ایران را با غرب میداد. این توافق به غرب و همسایگان ایران نیز وعده کشوری را میداد که حاکمانش دست به اصلاحات گسترده زده و جهت عادیسازی روابط خود با جهان، دست از تحریکات منطقهای برداشته و در جهت تنشزدایی گام برخواهند داشت.
روز سهشنبه ۳۰ ژوئن که گزارش شش ماهه دبیرکل سازمان ملل درباره تعهدات ایران به قطعنامه ۲۲۳۱ که مکمل برجام است، برای اعضای این شورا خوانده شد، روایت دیگری از اقدامات ایران به گوش نمایندگان جامعه بینالملل رسید.
آمریکا خواستار ادامه تحریم تسلیحاتی ایران شده است. تحریمی که بنا به مفاد برجام میتوانست مهرماه امسال لغو شود.
هیات تحقیق سازمان ملل متحد ماه پیش گزارشی ارائه داد که تایید میکرد موشکهای به کار رفته در حمله شهریور ماه سال پیش به تاسیسات نفتی عربستان سعودی- آرامکو- ایرانی بوده است.
حمله به آرامکو زمانی اتفاق افتاد که رییسجمهور ایران، حسن روحانی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک به سر میبرد.
حملات دیگری نیز اتفاق افتاده بود. از حمله به کشتیهای نفتکش در بندر فجیره امارات متحده عربی تا حمله به نفتکش ژاپنی در دریای عمان درست هنگامی که نخستوزیر ژاپن در ایران حضور داشت. حملاتی که با توجه به اسناد ارائه شده به سازمان ملل متحد، به جمهوری اسلامی نسبت داده شده است.
برجام وعده دیگری میداد… وعده ایرانی که تغییر رفتار داده است و دیگر تهدیدی برای همسایگان و منافع غرب به شمار نخواهد رفت.
در نشست آن لاین اعضای شورای امنیت که طی جلسهای ویدیویی برگزار شد، اکثریت کشورها به جز چین و روسیه فعالیتهای موشکی ایران را مغایر مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ اعلام کردند.
بدیهی است که پیشنویس آمریکا برای صدور قطعنامه علیه ایران به تایید تمامی اعضا نخواهد رسید و تمدید تحریم تسلیحاتی ایران نیز از جانب چین و روسیه وتو خواهد شد، اما در جلسه امروز شورای امنیت نظر ایالات متحده تامین شد.
سیاستی که آمریکا در پیش گرفته، حساب شده است. چنانچه تمدید تحریم تسلیحاتی ایران اجرا نشود، آمریکا خواستار فعال شدن مکانیزم ماشه است؛ یکی از بندهای برجام که بر آن اساس میتواند تمامی تحریمهای پیش از توافق هستهای را بازگرداند.
تمام این تحولات تا قبل از منقضی شدن تاریخ رفع تحریم تسلیحاتی ایران در ماه اکتبر قابل اجرا است و عملی شدن آن به معنای سقوط کامل اقتصاد ایران و بحران شدید در داخل کشور خواهد بود.
به نظر میرسد که دستگاه دیپلماسی ایران به دنبال یافتن چارهای است که برای رها شدن از این وضعیت برزخی بتواند تا پایان انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و معلوم شدن نتیجه آن زمان بخرد. شگردی که به نظر بیحاصل میآید.
رییسجمهور آمریکا نزدیک به یک سال پس از انتخابش، معافیتهای ایران را امضا کرد و از این کشورخواست که تا به میز مذاکره برگردد. بیاعتنایی ایران موجب خروج آمریکا از برجام شد و پس از آن نیز بارها درخواست این کشور را برای مذاکره رد کرد.
در شرایط فعلی که نتیجه انتخابات آمریکا نامعلوم و دونالد ترامپ بیش از هر زمان دیگری به دنبال اثبات وعدههای خویش است، به ایران فرصتی نخواهد داد تا منتظر نتیجه انتخابات شود.
در صورت برنده شدن کاندید حزب دموکرات، آقای جو بایدن، باز هم امکان بازگشت آمریکا به برجام وجود ندارد.
با توجه به تخلفات ایران از نگاه جامعه جهانی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، برای رییسجمهور بعدی آمریکا بازگشت به برجام غیرممکن است مگر آن که توافق جدیدی با ایران حاصل شود.
به نظر میرسد که توافق هستهای ایران با غرب، تنها یک بعد داشت و آن توقف برنامه هستهای پیشرفته ایران بود و ابعاد دیگری که میتوانست این توافق را جامع کند در آن تبلور نیافت.
بخشی از این سرعت در به سرانجام رساندن توافق هستهای با ایران میتواند مربوط به نزدیک بودن زمان انتخابات در آمریکا باشد. توافقی که تاریخی خوانده شد و دستاوردی مهم که میتوانست به کاندید حزب دموکرات، هیلاری کلینتون در انتخابات گذشته آمریکا کمک کند.
یک بعدی بودن برجام، در ماههای بعدی ضعف آن را بیشتر به رخ کشید. به ویژه آن که ایران تمایلی برای گفتوگو درباره وضعیت سوریه و منطقه نداشت.
ناراضی بودن همسایگان عرب ایران از دخالت جمهوری اسلامی در اوضاع داخلیشان و تهدید دائمی که آنها را با حملات موشکی ناشناس و قطع جریان صدور نفت مواجه کرده بود، این کشورها را نیز بیش از پیش مصمم کرد که به ائتلاف ناکارآمدی برجام بپیوندند.
در مقابل طرح صلح هرمز ظریف-روحانی یا همان پیمان امنیتی عدم تجاوز به کشورهای همسایه که به آنها پیشکش شد، بیش از آن که طرحی دوستانه و قابل توافق به نظر برسد، بیشتر طرحی برای ارعاب و اخطار به همسایگان بود.
سه شنبه ظهر به وقت نیویورک، ظریف باردیگر از طرح پیمان امنیتی پیشنهادی ایران به کشورهای منطقه گفت. او تاکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران میخواهد تمام کشورهای منطقه مانند ایران "اقتدار" داشته باشند و به همین دلیل حسن روحانی پیشنهاد طرح صلح هرمز را مطرح کرده است.»
طرحی که بیشتر به آن معناست که یا به زور قیمومت ما را در منطقه بپذیرید یا پذیرای موشکهای سرگردان و پهپادهای انفجاری بینام و نشان باشید.
در پایان این سخنرانی جواد ظریف با نقل قولی از دکتر محمد مصدق، تلاش کرد تا در ذهن ایرانیان، واقعه ۲۲ مهر ۱۳۳۰ را یادآوری کند که این نخست وزیر ملیگرا برای ملیکردن صنعت نفت به سازمان ملل رفته و نطقی بسیار میهنپرستانه در مخالفت و مقابله با آمریکا و بریتانیا قرائت کرد.
ظریف این عبارت را در خاتمه گفتارش به نقل از دکتر مصدق رو به نمایندگان شورای امنیت گفت: «این شورا نخواهد توانست، در توجه به استدلالهای مستحکم ما به قانون، قصور ورزد. بااین حال، این شورا یک نهاد حقوقی نیست، بلکه در درجه اول یک نهاد سیاسی است.»
اگر دونالد ترامپ به دنبال تبلیغات انتخاباتی و آوردن رای است، چه دلیلی وجود دارد که باور نکنیم، محمد جواد ظریف نیز همان کاندید جوان انقلابی است که رهبر ایران از وی به عنوان رییس جمهور آینده یاد کرده بود؟
تابستان و پاییز امسال فرصت خوبی برای ظریف است که با قرینهپنداری خود با دکتر محمد مصدق، از این فرصت برای زمینهسازی انتخابات ۱۴۰۰ استفاده کند.
آیتالله خامنهای در سال ۹۲ و در حمایت از مذاکراتی که ظریف با ۵+۱ آغاز کرده بود او را فرزند خود و انقلاب خوانده بود که در حال انجام ماموریتی هستند که به آنها واگذار شده: «اینها مأموران دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، اینها بچههای خودمان هستند، بچههای انقلابند؛ یک مأموریتی را دارند انجام میدهند. کار سختی هم هست [که] بر عهدهی اینهاست؛ دارند با تلاش فراوان آن کاری را که بر عهدهی آنهاست انجام میدهند.»
حال ممکن است فرزند انقلاب در سال ۱۴۰۰ با ماموریتی جدید به کار گرفته شود؛ ماموریتی که با شبیهسازی کاریکاتوری با دکتر محمد مصدق کلید خورده است.
به هر حال نتیجه انتخابات آمریکا هر چه که باشد، برای ایران سالی نفسگیر و پرالتهاب رقم خواهد زد.
کاملیا انتخابی فرد، سردبیر ایندیپندنت فارسی