به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۹

هفتادمین سال تولد عهدیه

 بیش از هزار ترانه و آواز در ۲۰ سال
عهدیه بدیعی به نسلی از خوانندگان زن تعلق دارد که موسیقی و خوانندگی را از دوران کودکی و نوجوانی آغاز کردند. نسلی که از طریق داود پیرنیا از همان دوران کودکی برای خواندن در برنامه‌های کودک و نوجوان رادیو انتخاب شدند و سپس و به مرور وقتی به سنین بالاتر رسیدند برای برنامه‌های بزرگسالان رادیو نیز اثر اجرا کردند. استعداد عهدیه در خواندن را نخستین بار مادرش دریافت و هم او بود که سعی و تلاشی گسترده را آغاز کرد تا فرزندش را به پیرنیا و دیگر دست‌اندرکاران رادیو معرفی کند.

از این دوره او و سیما بینا شهرتی بیشتر از سایرین به دست آوردند. سیما بینا البته به مسیر خواندن آثار مرتبط با موسیقی نواحی و فولکلور ایران کشیده شد و همچنان یکی از قله‌های خوانندگی موسیقی مناطق ایران است، عهدیه اما چه در برنامه‌های گل‌ها، و بعدها در حوزه موسیقی فیلم و حتی برنامه‌های متفرقه رادیو، یکی از رکوردداران خوانندگی است.

آهنگ میحوامش بینهایت 

بخت با او یار بود که در دوران کودکی و نوجوانی گروهی از شاخص‌ترین نوازندگان و آهنگسازان موسیقی پاپ ایران، با او و تنی چند از خوانندگان نوجوان در برنامه کودک و نوجوان رادیو و به عنوان ارکستر کودکان رادیو می‌نواختند. کسانی چون واروژان که کنترباس می‌نواخت، منوچهر بیگلری (ترومپت)، آندرانیک (پیانو) و نیکل الوندی که سبب شدند تا او تشویق شود موسیقی را با نت هم بیاموزد و از این منظر او از معدود خوانندگانی است که نت‌خوانی (سلفژ) را هم در کنار خوانندگی آموخته و در آثارش به کار می‌گیرد. به گفته خودش نت‌خوانی را علی رهبری به او آموخت. همین ویژگی در سال‌های اخیر بسیار به کارش آمده است و به رغم آن که حنجره‌اش قابلیت‌های دوران جوانی را ندارد اما سعی می‌کند در همان محدوده‌ای که می‌خواند، صدایی نسبتا مطلوب را از حنجره‌اش خارج کند.
 
بیش از هزار ترانه و آواز در ۲۰ سال

عهدیه به رغم آن که دوره فعالیت چندان طولانی نداشت اما حجم و تعداد آثاری که خوانده است حیرت‌انگیز است و جایگاهش را به عنوان یکی از پرتعدادترین ترانه‌خوان‌ها در سینما، رادیو و تلویزیون تثبیت کرده است. خود در یکی از آخرین گفت‌وگوهایی که با یکی از شبکه‌های تلویزیونی لس‌آنجلس انجام داد، از رقم بالای ترانه‌ها و آوازهایش یاد کرد که از جمله آن‌ها ۵۵ ترانه برای برنامه‌های مختلف گل‌ها، ۳۰۰ ترانه برای رادیو در سبک و گونه‌های مختلف از پاپ تا سنتی و کوچه‌بازاری و نیز ۷۰۰ ترانه برای فیلم‌های سینمایی.

خوانده‌های او در آثار فیلم‌فارسی بعدها به صورت آلبوم‌های مختلف منتشر شد که همین مساله اسباب آزردگی خاطرش را فراهم کرد، چرا که او این آثار را روی تصویر خوانندگان زن خوانده بود و انتشار آن‌ها به صورت آلبوم صوتی و مجرد آن بار معنایی را از اثر ستانده و عملا به کار فضایی متفاوت داده بود. عهدیه در چند گفت‌وگو نسبت به این نکته توجه داد و معترض ماجرا شد و حتی گفت که در این زمینه و طبق توافق با تهیه‌کنندگان قرار نبود این آثار جدا از فیلم‌ها منتشر شوند، اما از قرار بازار موسیقی و مشتاقان آن چنین توصیه‌هایی را برنمی‌تابیدند و آثار سینمایی او نیز به بازار موسیقی راه یافت. نبود قانون حق مؤلف و بی‌اعتنایی به حقوق هنرمندان نیز مزید بر علت شد تا آثارش بی‌اجازه او در آلبوم‌های مختلف منتشر شود.

عهدیه خود از فروزان به عنوان مهم‌ترین شخصیت سینمایی زن که بیشترین همراهی را برای خواندن آوازهای سینمایی با او داشت به یاد می‌کند و حتی در گفت‌وگویی با رادیو زمانه عنوان کرده بود که وقتی برای مدتی به دلیل مشکلات حنجره از خواندن دست کشیده بود و پزشک هم به او استراحت داده بود، فروزان به سراغش آمد و گفت مراقب حنجره‌اش باشد، چرا که خود او نیز به این صدا عادت کرده است و دوستش دارد و علاقه‌مند است در نقش‌های آینده نیز صدای عهدیه بر نقشش بنشیند.

از جمله معروف‌ترین ترانه‌هایی که او خواند و فروزان لب‌خوانی کرد، می‌توان به ترانه «شهزاده رویا» در نغمه اصفهان اشاره کرد که با آهنگی از همایون خرم، روی شعری از بیژن ترقی در فیلم دالاهو به کارگردانی سیامک یاسمی خوانده شد. در آن سال عهدیه تنها ۱۷ سال داشت.

از اوستاکریم تا قر تو کمرم فراوونه

عهدیه را نخستین بار محمود کوشان به سینما دعوت کرد؛ زمانی که تنها ۱۴ سال داشت در برنامه کودکان گل‌ها او را دید و صدایش را پسندید. عهدیه از همان جا توانست موقعیت خود را به عنوان یکی از خوانندگان شاخص فیلم‌های سینما تثبیت کند. همخوانی او با عارف در فیلم سلطان قلب‌ها از نمونههای شاخص کارش در سینما است که هنوز هم خاطره‌انگیز است. این ترانه را انوشیروان روحانی آهنگسازی کرد که بعدها و در دوره دوم فعالیت عهدیه در سال‌های دهه هفتاد و هشتاد با او کنسرت‌هایی را نیز در چند شهر اروپا و آمریکا به صحنه برد.

در میان آثار عهدیه کارهای کوچه‌بازاری او نیز شهرتی بسیار برایش به همراه آورد. برخی از این ترانه‌ها هنوز هم در محافل و مجالس شبانه ایرانی‌ها زمزمه می‌شود که از جمله آن‌ها می‌توان به ترانه‌های زیر اشاره کرد که معروف‌ترین آن‌ها «اوستا کریم» و «قِر تو کَمرم فراوونه» است. کارهای دیگر او نیز همانند «خاطرخواه»، «دامن کوه بلند»، «خونه خاله» نیز در زمره ترانه‌های معروف عهدیه در این نوع خوانندگی به شمار می‌روند. کارهایی که هنوز تکرار آن‌ها لبخند را به لب بسیاری از ایرانی‌ها می‌آورد و شادی و طرب را در ذهن و ضمیرشان می‌نشاند.

نام عهدیه وقتی دوباره بر سر زبان‌ها افتاد که امکان دیدن فیلم‌های قدیمی ایرانی در فضای مجازی فراهم شد. فیلم‌هایی که بسیاری از آن‌ها در گونه فیلم‌فارسی می‌گنجیدند و از ارزش هنری خاصی برخوردار نبودند، اما صدای عهدیه یادآور دورانی تکرارنشدنی برای نسل‌هایی از ایرانیان بود و هست که اکنون یا دل به دنیایی دیگر دادند، یا سن بالای ۸۰ سال را طی می‌کنند و یا همانند عهدیه پای در دوران پیری گذاشته‌اند. عهدیه تقریبا خواننده ثابت این آثار بود. آثاری که وقتی جدای از فیلم‌ها در حجمی وسیع توزیع شد نام او را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت. به خصوص آثاری که به موسیقی‌های کوچه‌بازاری و لاله‌زاری شهره است.

آثار فاخر و برنامه گل‌ها

عهدیه اما در کنار کارهای کوچه‌بازاری آثار در خور اعتنایی را نیز در حیطه موسیقی فاخر ایرانی خوانده است. در واقع پای او را به برنامه گل‌ها، داود پیرنیا گشود که استعداد و قابلیت‌های صدایش را در کودکی و نوجوانی دیده بود و از او در برنامه گل‌ها بهره برد. خواندن در بیش از ۵۰ برنامه گل‌های رادیو و همکاری با هنرمندانی چون مهدی خالدی، همایون خرم، حسن یوسف‌زمانی، جواد لشگری، جواد معروفی، فرهاد فخرالدینی و عماد رام به عنوان آهنگساز روی ترانه‌هایی از بیژن ترقی، هما میرافشار، رهی معیری، تورج نگهبان، سیمین بهبهانی و محمدعلی شیرازی و ...نام او را در زمره موفق‌ترین خوانندگان آن دوره قرار داد. این توفیق به اندازه‌ای بود که در ۱۹ سالگی به همراه عبدالوهاب شهیدی به عنوان خوانندگان رادیو به جشن هنر شیراز معرفی شدند.

سال‌های پس از انقلاب و فعالیت‌های اندک

اوج و تراکم فعالیت‌های موسیقایی عهدیه در سال‌های بین ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۵ بوده است. او سه سال قبل از انقلاب از ایران بیرون می‌آید و به اسپانیا می‌رود. در هیچ گفت‌وگویی از او رد و نشانی نیست که چرا به یک‌باره و در اوج شهرت از خواندن کناره گرفت و کوچ و سفر به اسپانیا را انتخاب کرد. عهدیه در سال ۱۳۵۵ به اسپانیا کوچ کرد. او همان جا ازدواج می‌کند و خود در گفت‌وگویی می‌گوید که در فاصله‌ای کوتاه چهار فرزند به دنیا می‌آورد. سه دختر و یک پسر و همین امر سبب می‌شود عملا فرصتی برای فعالیت هنری نداشته باشد. پس از انقلاب هم به دلیل ممنوعیت صدای زن و نیز کیش بهایی، عملا فرصت خواندن کمتر برایش فراهم شد. خود در همان گفت‌وگو اشاره کرد که برای برخی برنامه‌های کودک و نوجوان رادیوهای اسپانیا برنامه اجرا می‌کرد. شاید اگر او همانند دیگر خوانندگان و اهالی موسیقی پاپ ایرانی در لس‌آنجلس اقامت گزیده بود، شاهد فعالیت‌های جدی‌تری از او بودیم اما این دوری از مرکز موسیقی پاپ خارج از کشور، در انزوای او در سال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ نقش داشت. دوره دوم فعالیت‌های او تقریبا از سال‌های میانی دهه هفتاد آغاز شد که او همراه یکی از فرزندانش که پیانو می‌زد و تنظیم برخی از آهنگ‌های او را نیز بر عهده داشت، به اجرای برخی کنسرت‌ها در اروپا و آمریکا روی آورد. عمده این اجراها به بازخوانی برخی از معروف‌ترین ترانه‌های گذشته او در سینما و رادیو اختصاص داشت. مدتی هم با انوشیروان روحانی برنامه‌هایی اجرا کرد.

از جمله کارهای او که می‌توان به آن اشاره کرد آلبوم از «ایران می‌گویم» است که در آن اثری نیز به یاد طاهره قره‌العین، شاعره و از شخصیت‌های معروف آیین بهایی که در دوره مظفرالدین‌شاه اعدام شد، اجرا شده است.

همچنین باید از اثری دیگر هم نام برد که با ملودی‌پردازی خود عهدیه و تنظیم فرزندش با عنوان «فیلم قدیمی» خوانده شده است. در این اثر شاعر با نام بردن از برخی از معروف‌ترین ترانه‌های عهدیه در فیلم‌های گذشته، مخاطب را به دنیای فیلم‌های قدیمی‌ای پرتاب می‌کند که عهدیه در آن‌ها خوانده است.

عهدیه در چند سال اخیر فعال‌تر شده و در برخی از برنامه‌های موسیقایی حضور داشته است. اما توانایی‌های حنجره او آن چنان نیست که قابلیت اجرای همسان با دوران شکوه کاری خود را داشته باشد. اگرچه همچنان آن ترانه‌ها خاطره‌انگیز و شنیدنی‌اند.

عهدیه در چند مصاحبه تاریخ تولد خود را سپتامبر ۱۹۵۰ عنوان کرده است که با شهریورماه سال ۱۳۲۹ هم‌زمان است. نکته جالب توجه این که در ویکی‌پدیای فارسی تولد او به میلادی درست است اما سال شمسی سال ۱۳۲۸ نوشته شده است که نمونه‌ای از بی‌اعتباری ویکی‌پدیای فارسی و کم‌دقتی گردانندگان آن است.

منبع: ایندیپند نت