ببین که قهرمانمان، نوید، جاودانه شد
*
و جابرانه عشق را، جنون چو تکه پاره کرد
شمیم خون ز دست او، به هر کجا روانه شد
*
به دیدگاه کور او، که تنگ بود مثل مو
به تخت ظلم ماندنش، شکستن جوانه شد
*
به نام دین نوید را، شهامت و امید را
قصاص و کین و دشمنی، به قتل او بهانه شد
*
بسی جوان به خاوران، نوید گونه قهرمان
به خون شدند جانفشان و جُرمشان یگانه شد
*
خیال میکند عدو، که غالب است ظلم او
ولی زخون پاکها جهان پر از نشانه شد
*
نمیرود خیالشان، دمی زقلب مادران
که تا که بوده قتل گل، جهان پر از زبانه شد
*
زبانهای که میبرد به جا به جای این جان
نویدهای قهرمان، چون او که جاودانه شد
*
شهریور۱۳۹۹
ویدا فرهودی