در آستانه ۱۳ دیماه، سالگرد کشته شدن «قاسم سلیمانی»، سطح تنش در منطقه به اوج رسیده و گمانههای متعددی درباره رویدادهای احتمالی مطرح شده است. مقامهای جمهوری اسلامی، هرچند با تغییراتی در واژگان، همچنان از «انتقام سخت» سخن میگویند، تردد تجهیزات نظامی درآبهای منطقه هر روز خبرساز است و نگاههای بسیاری متوجه عراق است. فارغ از اینکه چه اتفاقی روی دهد، جمهوری اسلامی در حال بهرهبرداری حداکثری از عنصری تبلیغاتی به نام قاسم سلیمانی است و برای قهرمانسازی از جانشین او نیز دست به کار شده است.
***
سطح تنش در منطقه خاورمیانه به اوج رسیده و گویی همه منتظرند هفتههای آتی زود بگذرد. وزیر خارجه جمهوری اسلامی میگوید شواهد اطلاعاتی از عراق نشان از دسیسهای برای به راه انداختن جنگ دارد و یک سناتور آمریکایی هم در نخستین لحظات سال نو میلادی از مردم کشورش میخواهد که برای همه نیروهای آمریکایی، «به ویژه برای نیروهایی که در عراق هستند» دعا کنند. خبرنگاران حاضر در بغداد گزارش میدهند که سطح امنیتی در منطقه سبز به شدت افزایش یافته و اندیشکدهها پیشبینی میکنند تهدیدات جدی ایران علیه اسرائیل احتمالا از ناحیه عراق خواهد بود.
روز پنجشنبه پیدا شدن یک مین صدفی دریایی بر بدنه نفتکش «امتی پولا» در آبهای عراق نیز بر نگرانیها افزود.
همچنین روز پنجشنبه «حسن روحانی» به صراحت رئیس جمهوری آمریکا را تهدید جانی کرد؛ هر چند مسئولان دفتر او بعدا تلاش کردند برای سخنان روحانی توجیهی بتراشند اما عبارات صریح او جایی برای توجیه نگذاشت.
اما آیا همه اینها به معنای محتمل بودن رویارویی نظامی در منطقه است؟ آیا باید در روزها و هفتههای آتی در انتظار بالاتر رفتن سطح تنش و پرتاب شدن به میانه آتش جنگ بود؟ هر اظهار نظری در این باره در حال حاضر حکم پیشگویی دارد و دادههای اندک فعلی را میتوان به سود هر دو گزاره اصلی خرج کرد.
شماری از تحلیلگران نیز میگویند با وجود اینکه «دونالد ترامپ» ممکن است به رویارویی نظامی در روزهای آتی فکر کند اما اشتهای جمهوری اسلامی برای ریسک در منطقه، حتی در شرایط فعلی، را نباید نادیده گرفت.
با اینکه مقامهای جمهوری اسلامی ترددهای نظامی آمریکا در منطقه را «تحریکآمیز» خوانده و به شورای امنیت سازمان ملل شکایت بردهاند، اما مقامهای آمریکایی بارها تاکید کردهاند تحرکات اخیر صرفا هشداری جدی به جمهوری اسلامی است که ایالات متحده در نهایت آمادگی برای واکنش به هر تهدید است.
با این حال وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، برای کاستن از تنشها اقدام به خارج کردن ناو هواپیمابر «یواساس نیمیتز» از آبهای منطقه کرد. ساعاتی پیش از بیانیه وزارت دفاع آمریکا، شبکه تلویزیونی سیانان از وجود دو دیدگاه متفاوت در پنتاگون گزارش داده بود.
به گزارش سیانان، بخشی از پنتاگون تهدیدات فعلی از سوی جمهوری اسلامی را جدی تلقی میکنند و میگویند این تهدیدات به بالاترین سطح خود پس از مرگ سلیمانی رسیده است؛ اما گروهی دیگر بر این باورند که ایران هشدارها را جدی گرفته و بعید است در مدت باقیمانده از دولت «دونالد ترامپ» دست به اقدامی نامعقول بزند.
جمهوری اسلامی و دوران پس از سلیمانی
از کشته شدن قاسم سلیمانی در نزدیکی فرودگاه بغداد یک سال میگذرد. تقریبا تردیدی نیست که بلندپروازیهای جمهوری اسلامی در منطقه در این یک سال آسیبی جدی خورده و تثبیت حضور ایران در کشورهایی مانند عراق و سوریه را با چالشی جدی روبهرو شده است.
تحلیلگران با فهرست کردن حوزههای مختلف مداخلات ایران در منطقه میگویند نبود قاسم سلیمانی به تضعیف جمهوری اسلامی در تمامی این حوزهها منجر شده است.
در این یک سال برخی رویدادهای دیگر، از جمله انتخاب «مصطفی الکاظمی» به نخست وزیری عراق، مسیر قبلی جمهوری اسلامی را دشوارتر هم کرده است.
اما گذشت یک سال از کشته شدن قاسم سلیمانی مطلقا به این معنی نیست که جمهوری اسلامی دست از قهرمانسازی سلیمانی برداشته یا بیخیال تصویری شده است که خود آن را پدید آورد.
خیابانهای تهران این روزها پر شده است از پوسترها و بنرهای «مرد میدان» و تصاویری از سلیمانی در حالات مختلف. یک دیوارنگاره دیگر هم از او در مرکز تهران رونمایی شد و بیشمار نماهنگ و ویدئو گیم و پازل نیز با تصاویر او سر از بازارها درآورد.
مخمصه جمهوری اسلامی
سرمایهگذاری عظیمی که در طول دو دهه صرف قهرمانسازی از قاسم سلیمانی در ایران شد منافعی فراوان برای جمهوری اسلامی در عرصه سرکوب، حذف نگاههای مختلف و تثبیت پروپاگاندا داشت. اما این حجم از پروپاگاندا بی دردسر هم نبوده و باعث فشارهایی از سوی هواداران دوآتشه شده است. در هفتهها و ماههای اخیر اصرار این هواداران به «انتقام سخت» مخمصهای را برای مقامهای ارشد جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران پدید آورده است.
شاید همین پیگیریهای مصرانه بود که دو هفته پیش رهبر جمهوری اسلامی را واداشت تبیینی جدید درباره انتقام سخت ارایه دهد و تاکید کند سیلی سخت به آمریکا «غلبه نرمافزاری» و «اخراج آمریکا از منطقه» است.
از آن پس و در ده روز اخیر بود که تقریبا هر مقام سیاسی و نظامی در ایران که نامی از قاسم سلیمانی برد، با دو عبارت «غلبه نرمافزاری» و «اخراج آمریکا از منطقه» جملهسازی کرد.
به هر روی، دستکم تاکنون، چیزی بیش از این جمله سازیها دیده نشده و اقدامات صرفا منحصر به مواردی از قبیل «شناسایی و تشکیل پرونده برای ۴۸ متهم در ترور قاسم سلیمانی» و «اعلام وصول طرحی جدید در مجلس» بوده است.
ماشین پروپاگاندا، این بار در خدمت قاآنی
با این حال میتوان نشانههایی دید که جمهوری اسلامی از چندی پیش مصم شده فضای تبلیغاتی برساخته را به مثابه سرمایهای موجود در خدمت بگیرد و از «اسماعیل قاآنی» چهرهای کاریزماتیکتر ارایه دهد.
تریبونهایی که در این مدت در اختیار او گذاشته شده، بزرگ نماییهایی که از او در رسانههای وابسته به سپاه صورت گرفته و تندتر شدن سخنرانیهای او گواهی بر این تصمیم است.
به هر حال قاسم سلیمانی نیز از جایی به بعد در کانون قهرمانسازی جمهوری اسلامی واقع شد.
در روزهای اخیر اسماعیل قاآنی حضوری پررنگ و مستمر در رسانههای جمهوری اسلامی داشته است.
او در جلسه غیرعلنی مجلس، که اقدامی نه چندان معمول بود، مقامهای آمریکا را تهدید کرد به شیوه زندگی سلمان رشدی روی خواهند آورد.
قاآنی در مراسم روز جمعه هم مقامهای آمریکایی را به عملیاتی از داخل خاک آمریکا تهدید کرد.
قهرمانسازی از قاآنی شاید به ثمر بنشیند شاید هم بعد از مدتی کنار گذاشته شود. اما موضوع دیگر فرمانده نیروی قدس نیست. حتی اگر هفتههای آتی هم بدون دردسر بگذرد، جمهوری اسلامی با چندین چالش دست و پنجه نرم میکند که فقط یک قلم از آنها فروریزی هیمنهاش نزد سازمان سرکوب و حس تحقیری که بر هواداران مستولی شده است.
ایران وایر