گفتههای نوار صوتی ظریف نکته تازهای نداشت، اما اعترافی بود خودخواسته و در پیشگاه مردم ایران
ظریف در گفتوگویی با سعید لیلاز، حرفهایی را به زبان آورد که مردم ایران را تکان داد. نه از آن جهت که این موضوعات را نمیدانستند، بلکه شنیدن آن از زبان «خودیهای داخل میدان» تکاندهنده بود. میهنپرستی و ایراندوستی از همان روزهای اول انقلاب الویت خود را برای نظام جمهوری اسلامی از دست داد و اسلام شیعی و رهبر و حفظ آرمانهای نظام به قول علمای ایرانی «اوجب واجبات شد».
***
هر چه که نظام جمهوری اسلامی استقرار بیشتری یافت و سعی در زدودن آثار ملیگرایی و ناچیز نشان دادن عرق میهنپرستی کرد، از آنسو مقاومت فکری و مردمی مانند سدی شد که جلوی این ضایعه و خیانت بزرگ را هر زمان که توانست با غیرت و جانفشانی گرفت.
آقای ظریف جزو آن گروه از سیاستمداران نظام جمهوری اسلامی است که در غرب تحصیل کرده و لباس پوشیدن، حرف زدن و سکناتش موجب خرسندی ملتی میشد که دههها دیپلماتهای نظام جمهوری اسلامی را که از کشوری به نام ایران نمایندگی میکردند، افرادی با بوی تند عرق و لباسهای چرک و نشسته تشکیل میدادند که کار مردم دیدن و خون دل خوردن بود.
آقای ظریف شکل و شمایل و ادب و آدابدانی ایرانیان را داشت که به مذاق بسیاری خوش آمد که با وجود دلچرکینی از حکومت، وزیر امور خارجه را متفاوت یافتند.
وزیر امور خارجه ایران که این باور متفاوتبودن را تداعی میکرد، اقدامی شگفتانگیز انجام داد و به صراحت از نقش گروههای نظامی وابسته به سپاه پاسداران در سیاستگذاری بر علیه منافع ملی سخن راند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
گفتههای نوار صوتی ظریف نکته تازهای نداشت، اما اعترافی بود خودخواسته و در پیشگاه مردم ایران که عذر تقصیر کمکاریها و ناتوانیهایش را به نیرویی با علامت رمز «میدان» نسبت داد که کارشناسان و مطبوعات از آن تعبیر و کنایه، سپاه پاسداران را مسئول خواندند.
سال ۲۰۱۵ در وین، هنگام امضای توافق هستهای میان ایران و آمریکا من شاهد شادمانی تمامی خبرنگاران ایرانی داخلی و ایرانیان شاغل در رسانههای خارجی در یک صف بودم، صفی که با عنوان اتحاد ملی برای بهبود اوضاع مردم کشور و قدرتمند شدن ایران و بازگشت وجهه کشور از آن یاد کردیم. از آن توافق به نام توافقی تاریخی یاد کردیم که قهرمان این گفتوگوها کسی نبود به جز محمدجواد ظریف که پرطرفدارترین چهره در سراسر منطقه و جهان معرفی شده بود.
مردم ایران به پاس خدمت وی برای انجام توافق با غرب، بالاترین لقب میهنپرستی در تاریخ معاصر که برای امیرکبیر محفوظ است را به وی نسبت دادند.
و این مرد یکشنبه شب در ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعتی پس از سخنرانی انتقادآمیز و شدیدالحن آیتالله خامنهای، در صفحه اینستاگرام خود نوشت که فصلالخطاب آیتالله خامنهای است و بابت رنجش وی از گفتههایش پوزش خواست.
امیرکبیر اصلاحاتی در دست داشت که با مزاج مادر ناصرالدین شاه قاجار سازگار نبود. وی با دسیسه دستور عزل و سپس قتل امیرکبیرتوسط شاه را صادر کرد. میرزا تقیخان را به کاشان تبعید کردند و وی که فرجام عزل از مقام صدارت را میدانست، تن به حکم قتل دردناک خود داد و تن به ذلت نداد.
آقای ظریف استعفا نکرد و عزل هم نشد. وی ترجیح داد تا در نظامی که به آن وفادار است، باقی بماند و از مافوق خود عذرخواهی کند. وی مردم و ایران را ترجیح نداد، اما ناخواسته خدمت بزرگی به ملت ایران کرد.
نکته مبهم در نوار صوتی ایشان، گمانهزنیها درباره تعبیر «میدان بود». صاعقه یکشنبه، رهبر را به میدان آورد تا برای ادب کردن دیپلمات ارشد به میدان بیاید. «میدان» شخص رهبر است.
رهبر نظام جمهوری اسلامی نیت مذاکرات در سال ۲۰۱۵ را زیر سوال برد. آنچه که وی یکشنبه شب گفت نشان داد که نه مذاکرات ظریف و دلسوزی گروه مذاکره کننده در جهت منافع ملی و ایرانیان حقیقی بوده است و نه گفتههای در پیش رو بدون نظر و تایید وی قابلیت پیگیری دارد. برجام سیاستگذاری شخص خامنهای و در جهت منافع نظام بوده است و ای بسا ظریف به دلیل ضعفهای موجود در توافق قبلی توبیخ نیز شده باشد.
امروز نیز مذاکرات بر حسب نیاز رهبر برای دستیابی به منابع مالی هرچند محدود برای استحکام نظام و گروههای نظامی و امنیتی وابسته به خود از سر گرفته شده است. عزل نشدن ظریف نیز منطقی بیش از نیاز به وی برای به سرانجام رساندن گفتوگوهای فعلی ندارد.
سخنرانی روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه آیتالله خامنهای با یک مناسبت تاریخی دیگر مصادف شد؛ ۱۲۵امین سالگرد ترور ناصرالدین شاه قاجار در حرم شاه عبدالعظیم تهران. شاهی که راه بر صلاح مملکت بست و امیرکبیر را در فین کاشان، رگ گشود، به تیر غیب میرزا رضا کرمانی گرفتار شد و جان داد. دوران سلطنت ۵۰ ساله ناصرالدین شاه بیپایان بهنظر میرسید ولی این دوران هم گذشت. ایران در تاریخ هزاران سالهاش درگیر جدالی بیپایان میان تغییر و خودکامگی بوده است. خودکامگان گذشتهاند و ایران مانده است، هرچند زخمخورده و مجروح.
با روی کار آمدن مظفرالدین شاه، جنبش مشروطیت و تحقق خواستههای ملی گرایانه مردم رنگ و بویی دیگر و شکل دیگری به خود گرفت. تیری که از تپانچه میرزا رضای کرمانی خارج شد حتی جانشین شاه شهید را هم مصون نگذاشت. آنان که به جای مردم خود را با حاکم خودکامه پیوند زدند نام نیکی در تاریخ ندارند. آنچه مانده، ایران است و نیکو مردان و زنانش.
کاملیا انتخابی فرد - ایندیپندنت فارسی