علیرضا افتخاری ـ ذوالفنون
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
مولانا
مرده بدم زنده شدم
مرده بدم . زنده شدم . گریه بدم . خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
مرده بدم زنده شدم
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم | دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم | |
گفت که دیوانه نهای لایق این خانه نهای | رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم | |
گفت که سرمست نهای رو که از این دست نهای | رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم | |
گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم | در هوس بال و پرش بیپر و پرکنده شدم | |
چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم | چونکه زدی برسر من پست و گدازنده شدم | |
شکر کند چرخ فلک از ملک ملک و ملک | کز کرم و بخشش او روشن بخشنده شدم | |