به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، فروردین ۰۶، ۱۳۹۳

آه... سهم من اینست سهم من اینست

فروغ فرخزاد

 تولدي ديگر (با صدای شاعر)

من
پری کوچک غمگینی را
می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
می نوازد آرام ، آرام

پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه می میرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد








بعد از تو ما هر چه زندگی‌ کردیم ، در فضایی از دروغ و نیرنگ گذشت ،
بعد از تو خورشید مرده است و نام آن چیز که از دلها گریخته ، عشق است... 

تولدي ديگر
همهء هستی من آیهء تاریکیست

که ترا در خود تکرار کنان

به سحرگاهان شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد

من در این آیه ترا
آه کشیدم آه...
من در این آیه ترا

به درخت و آب و آتش پیوند زدم



زندگی شاید

یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد

زندگی شاید
ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه میاویزد
زندگی شاید طفلیست که از مدرسه بر میگردد
 زندگی شاید افروختن سیگاری باشد ، در فاصلهء رخوتناک دو
همآغوشی
یا عبور گیج رهگذری باشد
که کلاه از سر بر میدارد
و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی میگوید " صبح بخیر "
زندگی شاید آن لحظه مسدودیست
که نگاه من ، در نی نی چشمان تو خود را ویران میسازد
ودر این حسی است
که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت
در اتاقی که به اندازهء یک تنهاییست
دل من
که به اندازهء یک عشقست
به بهانه های سادهء خوشبختی خود مینگرد
به زوال زیبای گل ها در گلدان
به نهالی که تو در باغچهء خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازهء یک پنجره میخوانند
آه...
سهم من اینست
سهم من اینست 
 سهم من ،
آسمانیست که آویختن پرده ای آنرا از من میگیرد
سهم من پایین رفتن از یک پله مترو کست
و به چیزی در پوسیدگی و غربت و اصل گشتن
سهم من گردش حزن آلودی در باغ خاطره هاست
و در اندوه صدایی جان دادن که به من می گوید :
" دستهایت را
 دوست میدارم "
دستهایم را در باغچه میکارم
سبز خواهم شد ،  میدانم ، میدانم ، میدانم
و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم
تخم خواهند گذاشت
گوشواری به دو گوشم میآویزم
از دو گیلاس سرخ همزاد
و به ناخن هایم برگ گل کوکب میچسبانم
کوچه ای هست که در آنجا
پسرانی که به من عاشق بودند ، هنوز
با همان موهای درهم و گردن های باریک و پاهای لاغر
به تبسم های معصوم دخترکی میاندیشند که یک شب او را
باد با خود برد
کوچه ای هست که قلب من آن را
از محل های کودکیم دزدیده ست
سفر حجمی در خط زمان
و به حجمی خط خشک زمان را آبستن کردن
حجمی از تصویری  آگاه
که ز مهمانی یک آینه بر میگردد
و بدینسانست
که کسی میمیرد
و کسی میماند
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی میریزد ، مرواریدی
صید نخواهد کرد .
من
پری کوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نی لبک چوبین
مینوازد آرام ، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد


Another Birth
Translations by Ismā'il Salāmi

My entire soul is a murky verse
Reiterating you within itself
Carrying you to the dawn of eternal burstings and blossomings
In this verse, I sighed you, AH!
In this verse,
I grafted you to trees, water and fire

Perhaps life is
A long street along which a woman
With a basket passes every day
Perhaps life
Is a rope with which a man hangs himself from a branch
Perhaps life is a child returning home from school
Perhaps life is the lighting of a cigarette
Between the lethargic intervals of two lovemakings
Or the puzzled passage of a passerby
Tipping his hat
Saying good morning to another passerby with a vacant smile

Perhaps life is that blocked moment
When my look destroys itself in the pupils of your eyes
And in this there is a sense
Which I will mingle with the perception of the moon
And the reception of darkness

In a room the size of one solitude
My heart
The size of one love
Looks at the simple pretexts of its own happiness,

At the pretty withering of flowers in the flower pots
At the sapling you planted in our flowerbed
At the songs of the canaries
Who sing the size of one window.

Ah
This is my lot
This is my lot
My lot
Is a sky, which the dropping of a curtain seizes from me
My lot is going down an abandoned stairway
And joining with something in decay and nostalgia
My lot is a cheerless walk in the garden of memories
And dying in the sorrow of a voice that tells me:
"I love
Your hands"

I will plant my hands in the flowerbed
I will sprout, I know, I know, I know
And the sparrows will lay eggs
In the hollows of my inky fingers
I will hang a pair of earrings of red twin cherries
Round my ears
I will put dahlia petals on my nails
There is an alley
Where the boys who were once in love with me,
With those disheveled hairs, thin necks and gaunt legs
Still think of the innocent smiles of a little girl
Who was one night blown away by the wind
There is an alley which my heart
Has stolen from places of my childhood

The journey of a volume along the line of time
And impregnating the barren line of time with a volume
A volume conscious of an image
Returning from the feast of a mirror

This is the way
Someone dies
And someone remains
No fisherman will catch pearls
From a little stream flowing into a ditch


Know a sad little mermaid
Dwelling in the ocean
Softly, gently blowing
Her heart into a wooden flute
A sad little mermaid
Who dies with a kiss at night
And is born again with another kiss at dawn