به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، مهر ۰۶، ۱۳۹۳

امروز به مراسم ترحیم محسن امیر اصلانی رفته بودم

مادرش از ملاقات آخر می گفت:«محسن روحیه اش خوب بود به ما دلداری می داد.» لیلا همسرش مدام خطاب به محسن زیرلب می گفت:«عشق همه ی روزگارانم»هربار گریه اش می گرفت سعی می کرد برخودش مسلط شود، جلوی اشک‌هایش را می گرفت و می گفت:« باید قوی باشم، محسن به من می گفت همیشه قوی و صبور باش»… افسانه وقتی صدای مناجات خواندن برادرش از پشت بلندگوی مسجد پخش می شد، بیشتر از قبل منقلب می شد…»
محسن امیراصلانی، زندانی عقیدتی که تا ۲۴ساعت پیش ازاعدامش، هیچ یک از رسانه‌ها خبری ازاو منتشرنکرده بودند، سحرگاه روزچهارشنبه‌، دوم مهر(۲۴ سپتامبر) در زندان رجایی‌شهر کرج اعدام شد. پیکراو درآرام‌گاه«بهشت سکینه» کرج به خانواده‌اش تحویل داده شد. 
یکی از نزدیکان خانواده امیر‌اصلانی روز چهارشنبه(۲ مهر) ضمن اعلام این خبرگفت که پیکراو پس از تحویل در«بهشت سکینه» به خواست خانواده، به«بهشت زهرا»ی تهران منتقل شد تا درآن‌جا دفن شود.
محسن امیراصلانی زنجانی(متاهل و۳۷ ساله) درسال ۱۳۸۵ به اتهام«بدعت در دین» دستگیر شد. او روان‌شناس بود و مشاوره می‌داد، اما چون فردی مذهبی بود، مراجعانش را با تفاسیر قرآن واحکام دینی مورد مشاوره قرار می‌داد و به همین دلیل هم میان مراجعه‌کنندگانش محبوبیت داشت.
به عنوان مثال وی درتفسیر سوره یونس معتقد بوده که یونس پیامبراز دل نهنگ بیرون نیامده وهمین امر باعث شد تا به او اتهام«توهین به حضرت یونس» را نیز وارد کنند. ادعای«ارتباط با امام زمان» اتهام دیگری بود که به امیراصلانی وارد شده بود.
به گفته یکی از نزدیکان خانواده امیراصلانی، درابتدای دستگیری، اولین قاضی پرونده برای او قرارمنع تعقیب صادر می‌کند ولی به اصرار دادستان وقت این قرار به دستگیری تغییر می‌کند.
در دادگاه اولیه وی به اتهام بدعت در دین به چهارسال حبس محکوم می‌شود واین حکم در دادگاه تجدید نظر به دوسال و چهارماه کاهش پیدا می‌کند.
اما درطی مسیر دادرسی، اتهامات جدیدی مانند روابط نامشروع  به او وارد می‌شود و پرونده به دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی فرستاده می‌شود. قاضی صلواتی نیز برای اوحکم اعدام صادر می‌کند.
یکی از نزدیکان خانواده امیراصلانی می‌گوید:«قاضی صلواتی درحکمش در معرفی متهم نوشته: وی که دانشجوی انصرافی، سرباز فراری و فرزند ساواکی بوده. یعنی از ابتدا تصویرسازی از یک متهم کرده که هیچ‌کدام صحیح نیست. محسن دوسال سرباز نیروی دریایی جمهوری اسلامی بوده و پدرش هم الان از سازمان بازنشستگی کشوری حقوق می‌گیرد و دانشجوی انصرافی هم نیست».
درنهایت سحرگاه روز چهارشنبه دوم مهر(۲۴ سپتامبر) محسن امیراصلانی زنجانی به اتهام«فساد فی الارض، بدعت دراصول و فروع دین اسلام و تفسیر جدید از قرآن» اعدام شد. وی یک فرزند دوساله دارد.
درهمین راستا ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار، روزجمعه ۴ مهرماه ۱۳۹۳ در صفحه فیس بوک خود نوشت:
«از دوران کودکی می شناسم‌شان، محسن و برادرها و خواهرش را، شمسی خانم مادر رنج‌دیده ی محسن امیراصلانی را، خودش، خواهرش، دخترخاله ها و پسرخاله هایش هم‌بازی‌های من و خواهرهایم بودند. محسن مذهبی بود، بعدها روان شناسی خواند، علاقه‌مند به تفسیر قرآن بود، بعدها کلاس تفسیر قرآن برگزار می کرد، شاگردان زیادی داشت. تفسیرهایش متفاوت از تفسیرهای رسمی و معمول بود، کلاس عرفان و طریقت برگزار می کرد. هشت- نه سالی بود در زندان بود. مادرم هربار به محله قدیمی می رفت خبرهای همسایه های قدیمی را برای ما می آورد. می گفت محسن زندان است، محکوم به اعدام… حالا امروز به مراسم ترحیمش رفته بودم. مادرش از ملاقات آخر می گفت:«محسن روحیه اش خوب بود به ما دلداری می داد.» لیلا همسرش مدام خطاب به محسن زیرلب می گفت:«عشق همه ی روزگارانم»هربار گریه اش می گرفت سعی می کرد برخودش مسلط شود، جلوی اشک‌هایش را می گرفت و می گفت:« باید قوی باشم، محسن به من می گفت همیشه قوی و صبور باش»… افسانه وقتی صدای مناجات خواندن برادرش از پشت بلندگوی مسجد پخش می شد، بیشتر از قبل منقلب می شد…»






امیر اصلانی درتفسیر سوره یونس معتقد بوده که یونس پیامبراز دل نهنگ بیرون نیامده وهمین امر باعث شد تا به او اتهام«توهین به حضرت یونس» را نیز وارد کنند