چرا به این ترتیب و چرا امروز؟
آقای کوروش عرفانی با کوشش قابل تحسین و زحمات شبانه روزی در سازمان «خود رهاگردان» ده ها بلکه سدها برنامه
|
حسن بهگر |
ویدیویی و تلویزیونی در جهت براندازی جمهوری اسلامی تهیه کرده که با توجه به پرداختن به مطالب بدیع سیاسی و اجتماعی، گام های مثبتی در اعتلای جنبش علیه استبداد دینی حاکم برداشته که می تواند برای کنشگران سیاسی و اجتماعی بسیار مفید باشد. ایشان به تازگی نیز با دوستان خود حزب ایران آباد را تاسیس کرده این حزب «با تفکر انسان مدار و برای پایان بخشیدن به مثلث فقر، استبداد و جهل» تشکیل شده که انگیزه ی نوشتن این مطلب است. باید یادآور شوم غرض از نوشتن این چند خط نه بی اجر کردن کار ایشان بلکه مقصود آنست که نکات ابهام آمیز اول برای خود من روشن شود و شاید هم دست برقضا شمه ای نیزبرای بهبود کارایشان مفید افتد.
این کلمه انسان مداربرای یک حزب بسیار کشدار و مبهم است ؛ اومانیسم Humanism که از اصل جنبش فکری پس از دوران رنسانس بوده برنامه سیاسی نیست بنابراین پرسشم اینست که هدف یک حزب از پیشبرد اهداف انسان مدارانه چه می تواند باشد؟ آیا حزب می خواهد بر ارزش های فردی انسان ها تکیه کند؟
خوب چرا از «لیبرالیسم » یا «حکومت لیبرال دموکرات» استفاده نمی کند؟
چرا از آزادی و استقلال و دموکراسی سخنی در میان نیست یا چرا از انسانی مدرنی که خود را مستقل از دین و لائیسیته تعریف می کند حرفی زده نمی شود؟.
چرا از مقولات معمول فعالیت سیاسی دوری جسته و کناره گرفته است؟
آیا این «انسان مداری» دیدگاه تازه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی به ما عرضه می دارد؟
گذشته از آن این حزب به کدام جنبش تاریخی ایران پیوند دارد ؟
آیا جنبش های ایران به مفهوم انسانی بی توجه بوده اند؟ و کلا مقام و موضع این حزب در تاریخ سیاسی ایران معاصر روشن نیست .
نکته مهم دیگر این که حزبی که درخارج کشور تشکیل شده بتازگی به آموزش قیام و این که چگونه می توان مراکز دولتی و نظامی را اشغال کرد پرداخته است . خوب حال این پرسش پیش می آید اینکار ها بدون پایگاه داخلی و بدون کادرهای کارآزموده در داخل کشور و بدون پشتوانه ی مالی هنگفت چگونه میسر است ؟
آیا این حزب که در مارس 2014 تشکیل شده وهنوز مرکب تاسیسش خشک نشده توانسته است است چنین پایگاه و کادرهایی داشته باشد ؟
اگر شما حتا همه ی این لوازم را هم داشته باشید بنظر اینجانب که مشتاقانه شنونده و خواننده بسیاری از مطالب شما بوده ام وقت مناسبی را برای عرضه ی فکر خود و اقدامات خود انتخاب نکرده اید زیرا در این هنگام که مردم در یک حالت اندیشه و سکون بسر می برند و هیاهوی دولت بنفش نیز رو به خاموشی است ، هنوز تصمیم خود را نگرفته اند بدین جهت اینکارها نه تنها بردی نخواهد داشت بلکه از اعتبار خواهد انداخت.
صرف علاقه ما به امری کافی نیست تا برای جامعه هم تحقق پیداکند و دست زدن به کاری که ریسک و خطرات بسیاری برای جامعه دارد بدون بررسی همه ی جوانب امر برای یک حزب تازه تاسیس شده حکم مرگ دارد.
مساله مهم مرکزی دیگرپهنا یا وسعت مشارکت افراد و یا احزاب هم رای با حزب «ایران آباد » است . از آن رو این مساله دارای اهمیت است که مساله مهم مردم ما استقرار دموکراسی است و بیش از سد سال است برای آن مبارزه می کنند و برفرض که همه ی زمینه ها برای این حزب آماده باشد تا چه اندازه نمایندگان سایر احزاب و نمایندگان فکری سایر گروه ها در این تصمیم گیری مشارکت دارند ؟
خطوط نانوشته لابلای سطوربه من می گوید که اگر یک حزبی برفرض محال با داشتن توانایی های لازم خود به تنهایی اقدام به اینکار کند چگونه سایر نیروها را در مدیریت کشور شریک خواهد کرد؟
وقتی سایر نیروها مشارکتی نداشته اند چگونه می توانند سهم ببرند ؟
بنظر اینجانب نزدیک شدن افکار نخبگان بیگدیگر و یکی شدن شعارها و جلب اعتماد مردم از گام های نخستین است که باید برداشته شود و در فرایند دموکراتیزه شدن جنبش نقش اساسی دارد. در غیر این صورت فایده ی چنین مباحثی فقط برای دستگاه های امنیتی رژیم است که از آن بعنوان مواد اولیه کلاس های امنیتی خود استفاده کنند و آمادگی بیشتری برای مقابله با جنبش پیدا کنند و در صورت آغاز مخالفت علنی از سوی مردم ، هرچه زودتر سرکوبش کنند.
|