حسین اسدی
دول غربی و بخصوص حکومت اسراٸیل (۱) با کوبیدن بر طبل "کشور مستقل کردستان" در منطقه کردنشین عراق که بخش کوچکی از مناظق کرد نشین در خاور نزدیک و میانه را تشکیل میدهد، قصد دارند با ایجاد پایگاهی داٸمی برای خود در یکی از حساس ترین نقطه استراتژیک منطقه، به جهت کنترل کشورهای هم جوار ایجاد نمایند. آنان به بهانه ی مبارزه با "دولت اسلامی" ارتش صد هزار نفره پیشمرگان کرد را با آخرین دست آوردهای نظامی خود تجهیز نموده، و برای رودررویی های بعدی تعلیم میدهند، در صورتیکه بخوبی آگاهند که ایجاد "کشورکردستان مستقل" در عراق بدون در نظر گرفتن وضعیت کردهای ساکن ایران، ترکیه و سوریه بمنزله گذاشتن استخوان لای زخمی است دربدن منطقه، که میتواند سالیان درازی منشاٸی برای درگیری و کشت وکشتارهای بعدی درکشورهای هم جوار باشد. اقای اوباما رٸیس جمهور آمریکا پس از اینکه توانست متحدینی برای خود دست وپا کند، در پیش روز ۱۱ سپتامبر، روزی که خاطره تلخ آن در ذهن مردم آمریکا هنوزهم برجاست، اعلام نمود که قصد دارد در چارچوب مبارزه با تروریسم علاوه بر بمباران مواضع "دولت اسلامی" درعراق مواضع این گروه تروریستی در سوریه را نیز بمباران نموده و به شبه نظامیان معتدل مخالف اسد کمک های مالی و تسلیحاتی نماید.
حوادث منطقه و ماجراجویی های
نظام ولایت فقیه
شرایط حاکم بر منطقه خاورمیانه کشور ما را در مرکز یکی از بحرانی ترین حوادث کنونی جهان قرارداده است. جنگی که میان "شیعیان" به سرکردگی ایران و"سنی مذهبان" به سرکردگی عربستان سعودی و شیخ نشینان خلیج فارس براه افتاده است، در کشور همسایه غربی ما عراق منجر به فاجعه ای شده که با وجود دولت بی ثباتی که با شرکت سه گروه شیعیان، سنی مذهبان، و کردها تشکیل گردیده، خطر تجزیه خاک این کشور را دربر دارد.
دول غربی و بخصوص حکومت اسراٸیل (۱) با کوبیدن بر طبل "کشور مستقل کردستان" در منطقه کردنشین عراق که بخش کوچکی از مناظق کرد نشین در خاور نزدیک و میانه را تشکیل میدهد، قصد دارند با ایجاد پایگاهی داٸمی برای خود در یکی از حساس ترین نقطه استراتژیک منطقه، به جهت کنترل کشورهای هم جوار ایجاد نمایند. آنان به بهانه ی مبارزه با "دولت اسلامی" ارتش صد هزار نفره پیشمرگان کرد را با آخرین دست آوردهای نظامی خود تجهیز نموده، و برای رودررویی های بعدی تعلیم میدهند، در صورتیکه بخوبی آگاهند که ایجاد "کشورکردستان مستقل" در عراق بدون در نظر گرفتن وضعیت کردهای ساکن ایران، ترکیه و سوریه بمنزله گذاشتن استخوان لای زخمی است دربدن منطقه، که میتواند سالیان درازی منشاٸی برای درگیری و کشت وکشتارهای بعدی درکشورهای هم جوار باشد. اقای اوباما رٸیس جمهور آمریکا پس از اینکه توانست متحدینی برای خود دست وپا کند، در پیش روز ۱۱ سپتامبر، روزی که خاطره تلخ آن در ذهن مردم آمریکا هنوزهم برجاست، اعلام نمود که قصد دارد در چارچوب مبارزه با تروریسم علاوه بر بمباران مواضع "دولت اسلامی" درعراق مواضع این گروه تروریستی در سوریه را نیز بمباران نموده و به شبه نظامیان معتدل مخالف اسد کمک های مالی و تسلیحاتی نماید.
در چنین شرایطی خامنه ای رهبر نظام اسلامی ایران هم، با اتکا۶ به شبه نظامیان مسلحی که جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل اش با استفاده از امکانات مالی کشور ما در گوشه و کنار منطقه بوجود آورده است، به فکر پیدا نمودن جایگاهی برتر برای رژیم خود در نظام تخیلی اش در جهان آینده افتاده است. او در دیداری با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با این باور موهوم و غلط که:
"غربیها در طولسالهای متمادی با طرح شعارهای جذاب و فریبندهای همچون «آزادی»، «دموکراسی»، «حقوقبشر» و «دفاع از انسانها»، تلاش کردند تا برتری ارزشی نظام خود را بر سایر مناطق جهان و ادیان مختلف به ویژه دین اسلام تثبیت کنند ... امروز طرح این شعارها از جانب غرب به یک امر مستهجن تبدیل شده است.... مهمترین عامل در تزلزل این اقتدار، برپایی یک نظام مبتنی بر تفکرات اسلامی و حرکت انقلابی در ایران، بهعنوان یکی از مناطق به شدت تحت نفوذ آمریکا بود [بطوری] که این نظام در مقابل حملات گوناگون و متنوع سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی غرب، نه تنها از بین نرفت بلکه اکنون مقتدرتر نیز شده است."
او باز هم به نتیجه غلط میرسد که:
"نظام فعلی جهانی قابل استمرار نیست و نظم جدیدی در حال شکلگیری است ... و در چنین شرایطی ما بایستی آمادگی برای نقشآفرینی در نظم جدید جهانی را داشته باشیم. ... هدفی که رسیدن به آن جز از طریق قویتر کردن کشور و استفاده از همه ی ظرفیتهای داخلی و خارجی امکان پذیر نیست. ... طرفداران نظام جمهوری اسلامی در منطقه عمق راهبردی ما هستند، ضمن آنکه در آمریکای لاتین و قسمتهای مهمی از آسیا نیز، عمق راهبردی داریم که باید از آنها به درستی استفاده شود.".
ملت ایران که تاکنون بهای گزافی بابت تحقق رۆیاهای مالیخولیاٸی برقراری یک امپراطوری شیعه به رهبری خمینی و خامنه ای پرداخته است برای رسیدن به هدف جدیدی که خامنه ای در ذهن علیل خود تعقیب می نماید، از این پس و تا زمانی هم که سایه ی شوم این نظام برمملکت ماست، مجبور خواهد گردید مخارج تقویت و کسترش "ظرفیت خارجی" بیشتر نطام ولایت فقیه را تحمل نماید. و این درحالی که بگفته ی وزیر اقتصاد دولت "تدبیر و امید": "زندگی و معیشت مردم در حال حاضر در وضعیت خطیری قرار دارد"، و وزیر کار کابینه این دولت هم از خطر جدی بمب ۱۰ میلیون بیکار در کشور و اینکه "اگر کاری نکنیم تعداد بیکاران در سال ۱۴۰۰ به ۱۰ میلیون نفر خواهد رسید" صحبت میکند. آقای روحانی نیز هرگونه رودربایستی و تعارفی را کنار گذاشه و اوضاع عمومی مملکت را چنین تشریح می نماید:
"این افتخار نیست که در کشوری[ایران] بخش بزرگی از مردم آن نیازمند بوده یا به تعبیری دیگر زیر خط فقر زندگی کنند و برای تامین مواد غذایی اساسی نیاز به واردات داشته باشیم. ... و در همین کشور عدهای به نام اینکه باید در برابر ابر قدرتها بایستیم جیب و اموال مردم را غارت کنند".
سران نظام جمهوری اسلامی که ازابتدای تآسیس نظام خود بدون توجه به گرفتاریهای مردم ایران، مملکت ما را به هتلی رایگان (all inclusive) برای گروه های خشونت طلب شیعه تبدیل نموده اند. بازهم وضعیت حاکم برکشور را نادیده گرفته، علاوه بر تحمیل مخارج سنگینی که تاکنون صرف گروهای مزدور خود در لبنان و فلسطین نموده و می نمایند، اکنون با درخدمت گرفتن تمام امکانات کشور به دفاع از رژیم دیکتاتوری اسد در سوریه برخاسته اند، که با در نظر گرفتن تصمیمات اخیر آقای اوباما ممکن است به رو در رو شدن مستقیم با آمریکا در این کشور به انجامد. سران نظام حتی به این هم قناعت ننموده و هرروز کشور را به سوی ماجراجویی جدیدتری سوق میدهند. بگزارش تارنمای "العربیه" هم اکنون ایران بصورت مستقیم به درگیری های عراق کشانده شده است. این تارنما که ویدیویی از رقص، پایکوبی و اعلام شادی قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران پس از کسب پیروزی هایی در شهرک آمرلی و منطقه سلیمان بیک در عراق را به نمایش گذاشته است. گزارش می دهد که قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران که بخش عملیاتی سپاه پاسداران در خارج از کشور را بعهده دارد، در حوادث اخیرعراق عملا فرماندهی شبه نظامیان شیعه در این کشور را هم که در ایران آموزش دیده و از این کشور کمک های مالی و تسلیحاتی دریافت میکنند (سازمان بدر، عصائب اهل حق، گردان های حزب الله و پیروان مقتدی صدر) بدست گرفته است. و بظاهر ایران قصد دارد از این شبه نظامیان شیعه، نیروی مسلحی را تحت فرماندهی مستقیم خود پایه ریزد، تا هر آنگاه که لازم باشد بتوانند بصورت مستقیم در امور داخلی عراق اعمال نفوذ و دخالت نماید.
ماجراجویها ی خامنه ای پایان ناپذیر است. او با کمک به شیعیان "الحوثی" در یمن و شیعیان استان نفت خیز القطیف در شرق عربستان سعودی، تحریک آنان علیه دولت های مرکزی، جبهه جدیدی در گوشه ای دیگری از منطقه باز نموده است. و عملا همان راهی را پیش گرفته است که خمینی نیز در ابتدای انقلاب و در ارتباط با عراق دنبال نمود. راه خطرناکی که منجر بجنگی خانمان سوز میان دو کشور تبدیل گردید، جنگی که بیش از یک ملیون نفر کشته از دو طرف بجای گذاشت، و میلیاردها دلار خسارت بدو کشور وارد نمود. در ژانویه سال گذشته مقامات یمن اعلام نمودند که یک کشتی حامل سلاحهای سنگین و موشک های زمین به هوا را توقیف نمودهاند و احتمال میدهند که ایران این تسلیحات را برای شورشیان شیعه "الحوثی" ارسال کرده باشد. با توجه به حساسیت این منطقه، و با توجه باینکه هم اکنون نظامیان آمریکایی هم با استفاده از پهباد در این در گیری ها دخیل هستند، اگر نظام ولی فقیه از مداخله در امور داخلی یمن، و تحریک و کمک به شیعیان استان نفت خیز القطیف در عربستان سعودی دست برندارد، و سریعا بدان خاتمه ندهد، خطر این وجود دارد که پای دیگر کشورهای منطقه و فرا منطقه ای به صحنه این در گیری ها باز گردد، و جنگ داخلی یمن به جنگ تمام عیاری در منطقه تبدیل شود.
در سطح داخلی رٸیس جمهوری که آورده بودند تا به عوام فریبی ها و سیاست های دشمن تراشی دولت احمدی نژاد خاتمه دهد، اعمال "دیپلماسی اعتدال" را بعنوان تک خال برنامه های دولت خود و بعنوان رمز رهگشای همه مشکلات دیگر در کشور در ابتدای کار خود اعلام نمود. قدم های اولیه او نیز دلالت بر این داشت که وی قصد دارد حداقل در سطح جهانی عملکردی غیر از روش های دولت احمدی نژاد در پیش گیرد. او توانست باب مذاکره دیپلماتیک با کشورهای اروپایی را بگشاید، تابوی منع مذاکره با آمریکا را بشکند، به سیاستهای نگاه به شرق وتحریک دولت ها و افکار عمومی کشورهای غربی و دشمن تراشی های بیهوده دولت احمدی نژاد هم تا اندازه ای خاتمه دهد. کوبیدن بی امان خامنه ای بر طبل "مضر و بیهوده" بودن هرگونه مذاکراه ای با آمریکا و دخالتهای او (مذاکرات تلفنی روحانی با اوباما و بی جا خواندن آن از طرف خامنه ای، دادن اجازه محدود به تیم ایرانی در مذاکره با آمریکا که فقط مذاکره در موضوع هسته ای را مجازاعلام نمود، کنترل مستقیم روند مذاکرات هسته ای و تعیین خطوط قرمزغیر قابل قبول برای رسیدن به یک توافق) اما باعث شدند تا آقای روحانی مرتبا از آنچه که قبلا اعلام کرده بود عقب نشیند، و نتیجه ای را هم که می توانست از "دیپلماسی اعتدال" اش بدست آورد، بقدری ناروشن و مغشوش گردد، که حتی یکی از جدی ترین حامیان دولت او آقای زیبا کلام هم برای درک آن، خود را مجبور ببیند بدامن رمالان پناه برد. آقای زیبا کلام در روزنامه شرق قضاوت خود از عملکرد دیپلماسی دولت آقای روحانی و نتایج بدست آمده از آن را بدین شکل بیان میدارد:
"ظاهرا در دستگاه دیپلماسی ما، قرارداد و عهد و میثاقهای بینالمللی همچون موجودات زنده، یک جسم دارند و یک «روح» . دیپلماسی ما بویژه پیرامون مذاکرات «ژنو» و اینکه دقیقا چه چیزی تعهد آمریکاییها وغربیهاست و چه مواردی را ما متعهد شدهایم، آنقدر پیچیده شده که به نظر میرسد باید برویم برای «احضار ارواح»."
او اکنون بقول آقای نوری زاد بدین پی برده است که:
" “نه” گفتن به بیت مکرم عواقب خوفناکی دارد. و اساساً آدمهایی مثل مصطفی پور محمدی برای این به کابینه ی او تزریق شده اند که دستهای خونین شان را مدام و مستمر نشان روحانی بدهند. اما این را نیز می دانم که: شما وقتی از بلندای اختیار و حق و قانون و مردم فرود آمدی، و خودت را به ریسمان بیت بند کردی، از این به بعد درست به همان جاهایی داخل می شوی که سر انگشتان بیت فرودت می آورد. و از مکانهایی خارج می شوی که همان دست های مکرم بیرونت می کشند. و این، یعنی گامهای لرزانی که یک رییس جمهور را با همه ی بخت و اقبال مردمی اش از جا بلند می کند، و در قاب کوچک و محقری جا می دهد، و بر یکی از دیوارهای بیت میخکش می زند. برای عبرت و تماشای مردمی هاج و واج که قرارشان بر یک رنگی بوده و نه رنگ آمیزی".
آقای روحانی هم اکنون چنان به دیوارهای بیت خامنه ای میخ کوب شده است، که حتی اگر هم بخواهد دیگر توان انجام کار مثبتی در زمینه مناسبات بین المللی را ندارد.
دولت آمریکا و دولت های همراه با آن باز دست به همان خطاهایی می زنند که حکومت بوش مرتکب آن گردید. آنان بدون برخورد به پایمال شدن حقوق حقه مردم فلسطین، بدون برخورد به محرومیت مادی و معنوی ساکنان این بخش از جهان، بدون برخورد به عملکرد حاکمین مستبد در منطقه، مبارزه با تروریسم را (اگر بهانه ای بیش نباشد) فقط در این می بینند، که پایگاه یک گروه تروریستی که در شرایط کنونی نقش برجسته ای در میان سایر گروه های خشونت طلب اسلامی پیدا نموده است را بمباران نمایند، رهبران آن را به قتل رسانند، و از این طریق بخیال خود از امکان انجام عملیات تروریستی علیه مردم خود و جهانیان جلوگیری نمایند. مثل اینکه فراموش کرده اند که هنوز دیری نگذشته است، که به بهانه نابودی گروه القاعده به رهبری بن لادن که در آن زمان دارای چنین نقش برجسته ای بود، کشور افغانستان را سال های سال بمباران کردند، اوضاع داخلی کشور پاکستان را دچار آشفتکی نمودند، و هزاران نفر از مردم بی گناه را در این دو کشور از طریق بمباران ها و لشکر کشی های خود بقتل رساندند، بن لادن را کشتند، تا از دل آن گروهی بمراتب قسی قلب تر و خشن تر از آن بنام داعش بوجود آید. هنوزهم آنان نمی خواهند قبول کنند که وجود چنین گروهایی معلولی از استبداد حاکم بر منطقه ماست. بعنوان مثال در ایران بایستی کودتایی علیه دولت ملی مصدق با شرکت مستقیم آمریکا و انگلیس انجام می گرفت، روند دموکراسی در این کشور قطع میگردید، محمد رضا شاه پهلوی دوباره می آمد و بساط دیکتاتوری ۲۵ ساله خود را براه می انداخت، تا با سرکوب بی رحمانه نیروهای ملی و دموکرات جاده صاف کن حکومتی شود، که رهبر آن خمینی با تکیه بر افکار مرتجع خود تخم نظام ضد انسانی ولایت مطلقه فقیه را در بدنه کشور کهنسال ایران، و فکر ایجاد امپراطوری مذهبی شیعه را با استفاده از راه اندازی گروه های مزدور در منطقه را بکارد. تخم خشم و نفرتی که خمینی و نظامش کاشته اند، و پروسه ای را که او از این طریق براه انداخته است، با تمام جنایاتی که این گروه ها تاکنون انجام داده اند هنوز خاتمه نیافته و بایستی بازهم منتظر عملیات وحشیانه تری بود (بریدن سر افراد بی گناه و انتشار ویدٸو آن در انترنت) . اقای کسینجر درست می گفت اگر به این گفته خود که: "من ایران را مشکل بزرگ تری از داعش می دانم. داعش گروهی متشکل از ماجراجویان نظامی با یک ایدئولوژی تهاجمی است. داعش اگر بخواهد تبدیل به یک واقعیت دائمی استراتژیک شود باید سرزمین های بیشتری را تحت سلطه خود گرفته و آنها را حفظ کند. از نظر من مقابله با گروهی چون داعش بسیار قابل کنترل تر از درگیری با کشوری چون ایران است." ، بجای لفظ ایران عبارت نظام ولایت فقیه در ایران را بکار برده بود، و اضافه می نمود که گروهایی هم چون داعش گروهایی هستند که فقط در محیط های مناسب قابلیت بازتولید دارند، و تا زمانی که علل و محیط مناسب (استبداد حاکم) برای رشد آنان فراهم است، معلوم نیست که آنچه را که از خود بجای می گذارند خطرناک تر از خود آنان نباشد. و اگر او اضافه می نمود که گرچه نظام حاکم بر ایران یکی از بزرکترین حامیان تروریسم در منطقه است، حکومت های مستبد دیگر منطقه و حکومت اسراٸیل هم کمتر از آن به رشد چنین گروه هایی کمک نمی کنند.
حسین اسدی
۱۷ سپتامبر ۲۰۱۴
...............................................................................................
۱) حسین اسدی "خلافت امت واحده" و"ام القرای" اسلام