به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، دی ۱۲، ۱۳۹۳

صفار هرندی، معاون سابق کیهان:

“این چگونه حصری است که می توانند به راحتی صبح به صبح
 نان داغ و تازه را از دست نگهبانان خود بگیرند.” 
نانوایی‌های محله پاستور: صفار‌هرندی دروغ می‌گوید/ میرحسین را بعد از حصر ندیده‌ایم

آقای صفار هرندی در گفت و گو با “تیتر یک” شرایط حصر را زیر سوال برده و گفته است: “این چگونه حصری است که می توانند به راحتی با بیرون تماس برقرار کرده و بیانیه و نظریه صادر کنند و صبح به صبح نان داغ و تازه را از دست نگهبانان خود بگیرند.”
او سپس گفته است: “نمی دانم این چگونه حصری است که آنها می توانند ارتباط داشته باشند و تازه از آن شکوه هم می کنند و اگر فرصت بیشتری پیدا کنند دست به کارهای بیشتری می زنند، به تازگی هم به آنها گفته شده می توانند برای گرفتن نان از خانه خارج شوند و هوا بخورند.”
برای بررسی اینکه آیا صفار هرندی راست می گوید یا دروغ، به اطراف کوچه اختر رفتم تا از نانوایی های محله، واقعیت را سوال کنم و ببینم آخرین باری که آنها مهندس موسوی را دیده اند، چه زمانی بوده.
بعد از پرس و جو، مشخص شد که در محدوده نزدیک به محل حصر موسوی و رهنورد، چهار نانوایی وجود دارد:

- نانوایی لواش، که وقتی از تقاطع خیابان پاستور با خیابان ۱۲ فروردین، ۲۰ متر به سمت جنوب خیابان ۱۲ فروردین برویم، به آن می رسیم؛

- نانوایی بربری، که از همان تقاطع باید ۲۰۰ متر به سمت شمال خیابان ۱۲ فروردین برویم تا آن را در مجاورت خیابان آذربایجان ببینیم؛

- نانوایی تافتون، که ۲۰ متر بالاتر از تقاطع خیابان های ۱۲ فروردین و آذربایجان قرار دارد؛
- و فروشگاه نان فانتزی، که حدود ۷۰ متر بالاتر از تقاطع خیابان های پاستور و ۱۲ فروردین (به سمت شمال) قرار دارد.

در مجموع با سه نفر از نانواها صحبت کردم. اولی مرد آذری زبانی بود که می گفت از کودکی در همین محل سکونت دارد. از او پرسیدم: آخرین باری که مهندس از شما نان خریده کِی بوده؟
گفت: مهندس؟ آهان میرحسین! بعد از حصر دیگه نیامده. زمانی که نخست وزیر بود همیشه خودش می آمد و نان می خرید. اما چند سال اخیر کسی ندیده تش.
نفر دوم هم مردی میانسال و خوش برخورد بود که از او پرسیدم: اخیرا دیده اید که مهندس موسوی برای خرید از منزل خارج شود؟
با شنیدن کلمه “مهندس” لبخند می زند و می گوید: نه آقا، چجوری بیاد بیرون؟!
- آخه بعضی ها گفته اند تازگی ها برای خرید نان از خانه می آید بیرون.
- نه آقا، دروغه!
نفر سوم به نظر کمی محافظه کار و جدی می رسد. می پرسم: آخرین باری که مهندس رو دیدید کِی بوده؟
- مهندس؟
- بله، مهندس موسوی.
- آهان، نه دیگه. بعد از اون جریانات دیگه از خونه خارج نشده. یعنی ما اصلا او را ندیده ایم. گاهی دخترهایش را می بینیم، اما خودشان را نه.