عباس کیارستمی هنرمندی ژرفبین و نازکخیال بود. هر چیز سادهای او را به تأمل وامیداشت و از دل آن مضمونی برای آثارش بیرون میکشید. نکته جالبتوجه این است که هنرمندی با این حساسیت و با توجه به حساسیت زیادی که به اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه خود داشت، در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی معقول و منطقی بود.
جایگاهی که کیارستمی به آن رسیده بود بهآسانی میتوانست هر کسی را از خودبیخود و تبدیل به دانای کل سازد که درباره هر موضوعی اظهارنظر کند و در هر معرکهای وارد شود. بارزترین جلوه مواجهه او با مسائل غیرحرفهای را میتوان در برخوردش با رویدادهای سیاسی گوناگون ایران در دو دهه گذشته دید. ولی هیچگاه دچار هیجانات و احساساتی که بسیاری از روشنفکران و هنرمندان به آنها دچار شدند، نشد.
کیارستمی ناگاه کسی نشده بود١ و حلاوت آثارش حاصل صبر و استقامت بود,٢ وقتی به موفقیتهای بزرگ در پهنه جهان رسید، تجربه چند دهه کار و کوشش صبورانه و پیگیرانه را داشت و این ویژگی در ثبات شخصیت او مؤثر بود.
وقتی خبر درگذشت او را در روزنامهها دیدم یاد صادق هدایت افتادم! خودم قدری تعجب کردم. بلافاصله یادم آمد که هدایت ٨٠ سال پیش نتوانسته بود مهمترین اثرش را در ایران چاپ و منتشر کند و برای چاپ و انتشار آن به هند رفته بود. دیگر اینکه هدایت به فرانسه رفت و خودکشی کرد. برخی پژوهشگران بر این نظرند که او اساسا برای خودکشی به فرانسه رفت، شاید به دلیل کدورتی که از ایران پیدا کرده بود نمیخواست در آن بمیرد. اما کیارستمی به فرانسه رفت تا زنده بماند.
کیارستمی یک بار در حین صحبت گفت:
- یک نفر گفته میخواهید بفهمید بعد از مرگتان چه میشود؟ چند ثانیه چشمهایتان را روی هم بگذارید و بعد باز کنید!
- گفتم: عبارت قشنگی است، چه کسی گفته؟
- گفت: فکر میکنم خودم!
١. آنکه ناگاه کسی گشت به چیزی نرسید. (سعدی)
٢. این همه شهد و شکر کز دهنم میریزد/ اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند. (حافظ)
کیارستمی ناگاه کسی نشده بود١ و حلاوت آثارش حاصل صبر و استقامت بود,٢ وقتی به موفقیتهای بزرگ در پهنه جهان رسید، تجربه چند دهه کار و کوشش صبورانه و پیگیرانه را داشت و این ویژگی در ثبات شخصیت او مؤثر بود.
وقتی خبر درگذشت او را در روزنامهها دیدم یاد صادق هدایت افتادم! خودم قدری تعجب کردم. بلافاصله یادم آمد که هدایت ٨٠ سال پیش نتوانسته بود مهمترین اثرش را در ایران چاپ و منتشر کند و برای چاپ و انتشار آن به هند رفته بود. دیگر اینکه هدایت به فرانسه رفت و خودکشی کرد. برخی پژوهشگران بر این نظرند که او اساسا برای خودکشی به فرانسه رفت، شاید به دلیل کدورتی که از ایران پیدا کرده بود نمیخواست در آن بمیرد. اما کیارستمی به فرانسه رفت تا زنده بماند.
کیارستمی یک بار در حین صحبت گفت:
- یک نفر گفته میخواهید بفهمید بعد از مرگتان چه میشود؟ چند ثانیه چشمهایتان را روی هم بگذارید و بعد باز کنید!
- گفتم: عبارت قشنگی است، چه کسی گفته؟
- گفت: فکر میکنم خودم!
١. آنکه ناگاه کسی گشت به چیزی نرسید. (سعدی)
٢. این همه شهد و شکر کز دهنم میریزد/ اجر صبری است کز آن شاخ نباتم دادند. (حافظ)
فرخ امیرفریار