شوروشوق خیابانها و مردم
این روزها، تبوتاب هفتاد و یکمین جشنواره آوینیون بالا رفته و نزدیک به صدها نمایش، پرفورمنس، کنسرت و فیلم در بخش رسمی آن دیده میشود که مثل همیشه نامی از ایران به چشم نمیخورد. تنها نمایش ایرانی که برای اولینبار در بخش رسمی این رویداد هنری پذیرفته شد، نمایش «شنیدن» از «امیررضا کوهستانی» بود که در سال گذشته مثل همه کارهای دیگر جشنواره تماشاچیان از آن استقبال کردند.
امسال، «جشنواره آوینیون» با نمایش «آنتیگون» نوشته «سوفکلوس» و به کارگردانی«ساتوشی میاگی» (Satoshi Miyagi) از ژاپن، خیل تماشاچیان را به حیاط قصر معروف آوینیون که «کاخ پاپ» نیز نام دارد، کشانید. نمایشی که اگر نام آن، اثر دیگری از «سوفکلوس» یعنی «ادیب شهریار» هم بود، فرقی در اجرای آن نمیتوانست داشته باشد. مخاطبان امروز تئاتر هر آنچه در جشنوارهها جلوی چشمهایشان قرار گیرد، تشویق میکنند. آنها فقط به نحوه بهدستآوردن بلیت فکر میکنند و عده بسیاری از آنها به تئاتر میروند تا صورت روشنفکرزده خود را با سیلی سرخ نگه دارند. هر نمایشی که از لحاظ فرم، نور و موسیقی جالب باشد، از نظر آنها مقبول است. درحالیکه محتوای این نمایشها گاه از کشف جدیدی که مخاطب را به فکرکردن وا دارد خبر نمیدهد. کارگردانی متوسط این اجرا بیشتر در جهت هماهنگی گروه کر با موسیقی بود و تنها آهنگساز خوب آن با استفاده از سازهای کوبهای و بادی ریتمی مناسب به این اجرا داده بود تا تماشاچی لحظاتی از شنیدن مسلسلوار واژههای ژاپنی فارغ شده و کمی هم با عناصر شنیداری و دیداری ارتباط برقرار کند.
این نمایش با توجه به تبلیغات زیاد جشنواره و استقبال تماشاچیان کار بسیار متوسطی بود. یکی از نمایشهای دیگر این روزهای آوینیون که تماشای آن یک انرژی پنجساعته را میطلبد، کاری به نام «پاریسی» از یک کارگردان شهیر و متفاوت به نام «اولیویر پی» (Olivier Py) است که سیاستهای روز جامعه را از طریق جهان دگرباشان و روزمرگیهای آنها روایت میکند. با توجه به ریتم و بازیهای خوب نمایش، دلیل طولانیبودن آن مشخص نیست و در انتها بیشتر به یک تئاتر کابارهای نزدیک شده تا یک اجرای منسجم و هجوم اطلاعات به همراه «فاصلهگذاریهای برشتی» اجرا را بدقواره کرده است.
کارگردان خودشیفته آلمانی، «فرانک کاستروف» (Franc Castrof) که چندی پیش با قهر از «تئاتر فولکس بونه برلین» خارج شده بود، امسال با یک کار جنجالی دیگر در جشنواره ظاهر شد؛ اقتباسی از یکی از آثار بولگاکف که حول زندگی مولیر، نمایشنامهنویس شهیر فرانسوی، میگردد که چون کارهای دیگر این کارگردان بیشتر تبدیل به صحنه فیلمبرداری شده بود و چند فیلمبردار و صدابردار که از اطاقکی به آن اطاقک رفته و موقعیتهای نمایشی را که گاه با بداههپردازی نیز همراه است، فیلمبرداری میکنند و واحد رژی دوربینها را سوئیچ کرده و از پرده برای تماشاچیان نشان میدهند. یک کار کاملا فرمالیستی که نه تنها بهرهای از کارگردانی ندارد، بلکه شش ساعت طول کشیده و کارگردان زمان استراحت را بعد از سه ساعت اعلام میکند. باز اگر ریتم کار و داستان کشش خوبی داشت، مخاطب توان تحمل سه ساعت را داشت، اما بازیگران و تماشاچی همچون بردگانی در دست این کارگردان و صحنهای گرد و یک کیلومتری بودند که ١٥ کیلومتر از تمام رویداهای اصلی جشنواره دور بود. تنها چیزی که در تجربه این کارگردان متمایز است، حضور دوربین در صحنه است.
به قول کارگردان بزرگ آلمانی «تئاتر قرار نیست که ویدئو باشد» این استفاده از دوربین در صحنه تئاتر امسال در جشنواره آوینیون بسیار دیده میشود که از این لحاظ جشنواره و هیئت انتخاب آن سلیقهای عمل کرده و با این انتخابهای فرمگریانه جشنواره را به یک رویداد شخصی برای خود تبدیل کردهاند که از این لحاظ میتوان یک امتیاز منفی برای آن در نظر گرفت؛ آنچه جشنواره آوینیون را به یک رویداد دلنشین تبدیل میکند. اتفاقا کارهای بخش خارج از مسابقه اکثرا از توانایی بالای قصهپردازی و همچنین شور و نشاط مردمی برخوردار است که تئاتر را به خیابان و خانههایشان آوردهاند. معدل نمایشهای بخش رسمی جشنواره آش دهنسوزی نبود که خوشبختانه این نمایشها تنها ده درصد از اجراهای جشنواره را شامل میشدند. تا به امروز، شوروشوق خیابانها و مردم از خود اجراهای نمایشها بهتر بوده است. زندگی و شور و نشاط تئاتر در خیابانهای این شهر و نمایشهای خارج از مسابقه از یکسو و کارهای متوسط بخش رقابتی جشنواره که اکثرا طولانی و خستهکننده بود، از سویی دیگر کنتراست خوبی به این جشنواره داده است.
اجراهای هشتساعته و گاه نمایش سریالی در پیش رو قرار دارد که مخاطب میتواند هر روز آنها را دنبال کند.
مجید موثقی. نویسنده و کارگردان / شرق