الهام با انتشار تصوير يكي از كودكاني كه در آغوش پدر منتظر اجراي حكم بود، نوشت: «مسوولان محترم ممنوعيت حضور در مراسم اعدام را اعلام كنيد نه ممنوعيت حضور در ورزشگاهها را.» فيروزه هم در اين رابطه نوشت: «كاري به درست و غلط بودن اعدام ندارم، اما در عجبم از جماعتي كه نه تنها خودشون ميرن تماشاي مرگ و اعدام، بلكه بچههاي كوچيكشون روهم با خودشون ميبرن!»
« مردم امروز غم و شادي رو با هم تجربه كردند!» اين جمله را مجري تلويزيون بعد از اعلام خبر اعدام قاتل آتنا اصلاني به كار برد. شايد منظورش از شادي آن كف و سوتزدنهايي بود كه همزمان با بالا رفتن جرثقيل، ميدان پارسآباد را قُرق كرد و مردي را با خود بالا برد كه حتي خانوادهاش هم خواستار قصاصش بودند. قصه را همه ميدانند. كسي نيست كه نام و داستان دردناك آتنا را نشنيده باشد، دختري كه ٢٢ روز پس از گم شدنش، پيكر بيجانش را تحويل خانوادهاش دادند. اما گويي درد اين قصه را پاياني نيست.
هنوز خورشيد سر بلند نكرده، ساعتهاست پارسآباديها مشتاقانه در انتظارند، خانوادههاي پارس آبادي به همراه كودكانشان چشم دوختهاند به آسماني كه قرار است تا دقايقي ديگر جسم بيجان مردي در آن تاب بخورد. مردي كه قانون و شرع براي جنايتي كه مرتكب شده مجازات اعدام را در نظر گرفته است. ماموران اجراي حكم مرد را وارد ميدان ميكنند، خشم مردم تمامي ندارد، طناب دور گرد مرد حلقه ميشود، جرثقيل بالا و بالاتر ميرود و شور و شعف مردم روي حافظه گوشيهايي با فلشهاي روشن ثبت ميشود و دوربينهاي خبرنگاران همهچيز را با دقت ثبت ميكند. خانوادهاي را كه روي زيراندازي در حاشيه خيابان منتظر بزرگترين اتفاق شهرند، كودكاني كه زير دست و پاي بزرگترها ميچرخند و انگار هنوز نميدانند قرار است به نظاره چه چيزي بنشينند. دوربينها كودكان را سوژه ميكنند. كودكاني كه هم سن و سال آتنا هستند حالا آمدهاند تا خشنترين صحنهاي را كه ميتوان براي تماشا تصور كرد، در ميان شور بزرگترها به تماشا بنشينند. كانالهاي اينستاگرامي اعدام را به صورت زنده در سپيده دمان پارسآباد پخش ميكنند. در ميان فلشهاي روشن موبايلها جرثقيل بالا ميرود. همه از مرگ مجرم مطمئن شدهاند، هنوز آدمها در حلقهاي كه همچنان مشتاق تماشاي مرگ است، ايستادهاند. پزشك مرگ قاتل را تاييد ميكند، شاتر دوربينها هنوز كار ميكند، هنوز عكاسها دستشان را از روي شاتر برنداشتهاند، تصاوير از كيسهاي سياه كه جسد مرد در آن قرار ميگيرد تا در بسته آمبولانس را هم ثبت ميكند. تصاوير با عجله مخابره ميشوند. سوژه داغ روز، خبر اعدام است. خبري كه بسياري، ماهها منتظرش بودند. خبر قبل از بيدار شدن مردم، گوش شهر را پر كرد، ويديوها منتشر شده، اينستاگراميها در انتشار خبر كم نگذاشتهاند. اما موج غالب در فضاي مجازي و افكار عمومي اين سوال بزرگ را مطرح ميكند كه: «تماشاي اعدام چه لذتي براي تماشاچيان دارد؟»
سوالي كه هر بار حكم اعدامي در ملأعام اجرا ميشود، مطرح ميشود و بعد به فراموشي سپرده ميشود.
حالا چراغهاي روشن دوربينهايي كه به تعبير مهديه: «خشونت را نشخوار ميكنند» در سياهي صبح پارسآباد چشمان حيرت زده كودكاني كه شايد روزگاري همبازي آتنا بودهاند را ثبت نميكنند. شايد پدري كه كودكش را در آغوش گرفته و همصدا با ديگراني كه با بالا رفتن جرثقيل فرياد شاديشان آسمان را پر ميكند، نميداند چه حجمي از خشونت را به وجود فرزندش تزريق كرده است. شايد مادري كه فرزندش را براي همدردي با همشهرياش سياهپوش به ميدان آورده نميداند چه تصويري قرار است براي هميشه در ذهن فرزندش حك شود. شايد هيچ كدام از حاضريني كه پشت داربستهاي ميدان اعدام خشم خود را فرياد زدند و مرگ يك قاتل را جشن گرفتند، نميدانستند كه اين آخر داستان جنايت نيست، خشونت باز هم پاي چوبه دار بازتوليد شده است. بازخوردها به اعدام قاتل آتنا در فضاي مجازي تا ساعتها ادامه داشت و سوالي كه مطرح بود شيوه استفاده از امكان شبكههاي اجتماعي بود براي پوشش اين مراسم توسط «شهروند خبرنگارها»، پخش زنده مراسم اعدام از اينستاگرام هم به همان ميزان طرفدار داشت كه اجراي حكم در ميدان پارسآباد. امين در توييتر در واكنش به اين اتفاق نوشت: در اينستاگرام درحال پخش زنده اعدام قاتل آتنا هستند. مردم كامنت ميگذارند: «لنز دوربينت كثيف است، تميزش كن قشنگ ببينيم.» يكي ديگر از كاربران هم نوشت: «قاتل آتنا اعدام شد، در ملأعام، با حضور گسترده كودكان، تا اين چرخه ادامه داشته باشه احتمالا!» رضا هم در واكنش به تصاوير و ويديوهاي منتشر شده از اين اتفاق نوشت: «تصاويري كه از حضور مردم براي تماشاي اعدام قاتل آتنا منتشر شده، نشون ميده اين جامعه چقدر بيماره و اين چقدر دردناكه.» در كنار كساني كه از اعدام فردي كه جنايتي همچون قتل يك دختر ٩ ساله را به شكلي فجيع مرتكب شده، حمايت ميكردند، بودند كساني كه اجراي اين حكم را در ملأعام تقبيح كردند و بسياري هم خواهان ممنوعيت حضور كودكان در چنين مراسمي شدند. الهام با انتشار تصوير يكي از كودكاني كه در آغوش پدر منتظر اجراي حكم بود، نوشت: «مسوولان محترم ممنوعيت حضور در مراسم اعدام را اعلام كنيد نه ممنوعيت حضور در ورزشگاهها را.» فيروزه هم در اين رابطه نوشت: «كاري به درست و غلط بودن اعدام ندارم، اما در عجبم از جماعتي كه نه تنها خودشون ميرن تماشاي مرگ و اعدام، بلكه بچههاي كوچيكشون روهم با خودشون ميبرن!»
حالا چراغهاي روشن دوربينهايي كه به تعبير مهديه: «خشونت را نشخوار ميكنند» در سياهي صبح پارسآباد چشمان حيرت زده كودكاني كه شايد روزگاري همبازي آتنا بودهاند را ثبت نميكنند. شايد پدري كه كودكش را در آغوش گرفته و همصدا با ديگراني كه با بالا رفتن جرثقيل فرياد شاديشان آسمان را پر ميكند، نميداند چه حجمي از خشونت را به وجود فرزندش تزريق كرده است. شايد مادري كه فرزندش را براي همدردي با همشهرياش سياهپوش به ميدان آورده نميداند چه تصويري قرار است براي هميشه در ذهن فرزندش حك شود. شايد هيچ كدام از حاضريني كه پشت داربستهاي ميدان اعدام خشم خود را فرياد زدند و مرگ يك قاتل را جشن گرفتند، نميدانستند كه اين آخر داستان جنايت نيست، خشونت باز هم پاي چوبه دار بازتوليد شده است. بازخوردها به اعدام قاتل آتنا در فضاي مجازي تا ساعتها ادامه داشت و سوالي كه مطرح بود شيوه استفاده از امكان شبكههاي اجتماعي بود براي پوشش اين مراسم توسط «شهروند خبرنگارها»، پخش زنده مراسم اعدام از اينستاگرام هم به همان ميزان طرفدار داشت كه اجراي حكم در ميدان پارسآباد. امين در توييتر در واكنش به اين اتفاق نوشت: در اينستاگرام درحال پخش زنده اعدام قاتل آتنا هستند. مردم كامنت ميگذارند: «لنز دوربينت كثيف است، تميزش كن قشنگ ببينيم.» يكي ديگر از كاربران هم نوشت: «قاتل آتنا اعدام شد، در ملأعام، با حضور گسترده كودكان، تا اين چرخه ادامه داشته باشه احتمالا!» رضا هم در واكنش به تصاوير و ويديوهاي منتشر شده از اين اتفاق نوشت: «تصاويري كه از حضور مردم براي تماشاي اعدام قاتل آتنا منتشر شده، نشون ميده اين جامعه چقدر بيماره و اين چقدر دردناكه.» در كنار كساني كه از اعدام فردي كه جنايتي همچون قتل يك دختر ٩ ساله را به شكلي فجيع مرتكب شده، حمايت ميكردند، بودند كساني كه اجراي اين حكم را در ملأعام تقبيح كردند و بسياري هم خواهان ممنوعيت حضور كودكان در چنين مراسمي شدند. الهام با انتشار تصوير يكي از كودكاني كه در آغوش پدر منتظر اجراي حكم بود، نوشت: «مسوولان محترم ممنوعيت حضور در مراسم اعدام را اعلام كنيد نه ممنوعيت حضور در ورزشگاهها را.» فيروزه هم در اين رابطه نوشت: «كاري به درست و غلط بودن اعدام ندارم، اما در عجبم از جماعتي كه نه تنها خودشون ميرن تماشاي مرگ و اعدام، بلكه بچههاي كوچيكشون روهم با خودشون ميبرن!»
اجراي حكم اعدام در ملأعام از منظر صادركنندگان اين حكم، ميتواند نقش بازدارنده در تكرار جرايم داشته باشد، اما ميزان استقبال از برگزاري چنين مراسمي همواره موجب نگراني جامعه شناسان بوده و هر بار بعد از برگزاري چنين مراسمي، نقدهايي مطرح ميشود، اما تكرار اين چرخه، سهمي است كه نصيب اجتماع ميشود و نسل به نسل به ارث ميرسد.
اعتماد