ترانه : هما میرافشار
خواننده : اکبر گلپایگانی
تک درخت
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
ندونستم این را به عمرم
نمی مونه عشقم برایم
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
ندونستم این را به عمرم
نمی مونه عشقم برایم
تک درخت
آهنگ : اسدالله ملک
ترانه : هما میرافشار
خواننده : اکبر گلپایگانی
تک درخت
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
ندونستم این را به عمرم
نمی مونه عشقم برایم
ندونستم این را به عمرم
نمی مونه عشقم برایم
که هستم من اون تک درختی ،
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
ندونستم ای بی خبر ز دلم
که بی اعتباره وفای تو هم
ندونستم ای بی خبر ز دلم
که بی اعتباره وفای تو هم
که هستم من اون تک درختی ،
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
تو اکنون ز عشقم گریزونی
غمم را ز چشمم نمی خونی
ازین غم چه حالم ، نمی دونی
تو اکنون ز عشقم گریزونی
غمم را ز چشمم نمی خونی
ازین غم چه حالم ، نمی دونی
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
ندونستم این را به عمرم
نمی مونه عشقم برایم
ندونستم این را به عمرم
نمی مونه عشقم برایم
که هستم من اون تک درختی ،
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
ندونستم ای بی خبر ز دلم
که بی اعتباره وفای تو هم
ندونستم ای بی خبر ز دلم
که بی اعتباره وفای تو هم
که هستم من اون تک درختی ،
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته
تو اکنون ز عشقم گریزونی
غمم را ز چشمم نمی خونی
ازین غم چه حالم ، نمی دونی
تو اکنون ز عشقم گریزونی
غمم را ز چشمم نمی خونی
ازین غم چه حالم ، نمی دونی
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سنگین ، ز شاخه ی غم
گل هستی ام را بچین و برو
که هستم من اون تک درختی
که در کام طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
ز خشم طبیعت شکسته