او در دلها جای دارد
رضا آشفته: هوشنگ کامکار سرپرست گروه موسیقی «کامکار» نیاز به معرفی ندارد. همزمان با اول مهر، زادروز استاد محمدرضا شجریان با کامکار درباره خسرو آواز ایران گفتوگو کردیم.
استاد شجریان مدتی است نه آلبومی منتشر کرده و نه کنسرتی گذاشتهاند؛ بااين حال مدام در محافل مختلف و بین آحاد مردم از ایشان یاد میشود و حالا که به اول مهر رسیدهایم، خیلیها به روشهای مختلف برایشان جشن تولد میگیرند و برایشان آرزوی سلامتی میکنند. از نظر شما راز مانایی و این حد از محبوبیت بالای ایشان در چیست؟
استاد شجریان دیگر شهرت عام و خاص دارد و از بهترین خوانندگان موسیقی سنتی ایران، به نظر شخص من است و البته برای رسیدن به این جایگاه میشود گفت آشناییاش با گروه شیدا و چاوش بر کیفیت کارش تأثیرگذار بوده است و در این ارتباط کاری، به قول معروف خودشان را نشان دادند. آدمهای آنجا نقش بسیار مهمی داشتند و تمام بچههای گروه شیدا و حتی گروه عارف و تمام نوازندههایشان همیشه جزء بهترینهای موسیقی سنتی ما بودند و یکی از مهمترین اجراهایشان را ارائه میکردند و سبک خاص خودشان را داشتند. بنابراین نقش آنها بسیار مهم بوده و محمدرضا لطفی نیز نقش ویژهای در کارهای شجریان داشتهاند و به نظرم ایشان بهترین کارهایشان را بعد از انقلاب ارائه کردهاند که همه آن کارها ارزشمند بوده و همین دلیلی است که در دل مردم جا داشته باشند و شهرتشان در موسیقی سنتی ما به دلیل داشتن صدای زیبایشان است که از خلاقیت در اجرای ردیف برخوردار است.
این خلاقیت را چگونه شرح میدهید؟
در اجرای موسیقی سنتی، اجرای ردیف خالی شاید اهمیت نداشته باشد اما بداههخوانی هر دفعه باعث ایجاد زیبایی خاص میشود و این خود تبدیل به تبحر خاصی خواهد شد که ارزشمندی آن در ارائه موسیقی مشهودتر خواهد بود.
ارزیابیتان راجع به شخصیت هنری ایشان چگونه است؟
بههرحال استاد شجریان علاوه بر توانمندی خاص در موسیقی از شخصیت هنری برخوردارند و به نظرم اگر هر نوازنده، خواننده یا آهنگساز ٦٠ درصد کارش دارای اهمیت باشد، حتما ٣٠ تا ٤٠ درصد هم شخصیت هنریاش اهمیت دارد و استاد شجریان همواره این شخصیت هنری را حفظ و با این شخصیت در دل مردم جا باز کردهاند.
آیا خودتان با استاد همکاری داشتهايد؟
من خودم همکاری نداشتهام اما دو گروه شیدا و عارف که شامل اعضای خانوادهام هم میشوند، با او همکاری کردهاند.
آشناییتان با او چگونه شکل گرفته؟
زمانی که انقلاب شد و دومین هواپیما از آمریکا به مقصد فرودگاه مهرآباد پرواز کرد، من در آن هواپیما بودم که تازه درسم را در آمریکا تمام کرده و هنوز هم مدرکم را نگرفته بودم که به تهران آمدم و در آنجا محمدرضا لطفی و استاد شجریان به استقبالم آمدند. تازه آلبومی را هم درباره انقلاب منتشر کرده بودند که شجریان میخواند: برادر کاکلش آتشفشونه... به نظرم این یکی از شاهکاری اوست که تحتتأثیرش هم قرار گرفتم و لطفی هم مدام میگفت: هوشنگ این را گوش بده و... این خوب است! و به خاطر دارم یک روز ابری بود و انقلاب شده بود و مردم میآمدند و خیابانها شلوغ بود و به هر روی این آلبوم ماندگار شد و در تاریخ موسیقی ایران از آن همیشه یاد میشود.
ارزیابیتان از آن موسیقیها و روزهای آغازین انقلاب و دهه ٦٠ که شجریان هم تبدیل به صدای ماندگار شد، چيست؟
ما باید نسبت به شرایطمان از زمان و مکان، آثار هنری را ارزیابی کنیم و در آن زمان این نوع موسیقی باارزش بود و به همین دلیل هم ماندگار شده است اما امروزه جوانان ما آثار زیبایی را خلق میکنند که آثار هنری و جدیدی هستند و این آثار هم نسبت به زمان و مکان ارزشمند خواهند بود اما در آن زمان آنچه محمدرضا لطفی و گروهش تولید میکردند، ارزشمند بود.
درباره رابطه دوستی و خانوادگیتان با شجریان برایمان بگویید؟
ایشان در گروه چاوش بودند که در آنجا برادرانم نیز حضور داشتند و این همکاری و همگروهبودن باعث ایجاد ارتباطاتی میشد و ما را به هم نزدیکتر میکرد و اگر ارتباط خانوادگی هم بود، در چارچوب همگروهبودن بود و در همین حد با هم ارتباطمان برقرار میشد.
آیا در چاوش ٢ با ایشان همکاری داشتید؟
خودم نه، اما برادرانم با او در چاوش ٢ بهعنوان نوازنده همکاری کردهاند.
در آلبوم دود عود که در سال ٦٧ تولید شده، همکاری کردهاید؟
نه، باز هم گروه شیدا و محمدرضا لطفی که شوهرخواهرم بود و از سنندج این گروه را قبل از انقلاب شکل داده و آن را به تهران بعد از انقلاب آورده بودند، باعث شکلگرفتن این همکاری و تولید این آلبوم شدند و در ارکستر شجریان حضور داشتند اما خودم بیشتر با ایشان در شورایعالی خانه موسیقی دیدار و همکاری داشتهام.
به نظرتان با توجه به اینکه دو سال استاد شجریان نه کنسرتی داشته و نه آلبوم تازهای منتشر کرده چرا سکوتش مدام شکسته و صدایش شنیده میشود؟
هنرمند مردمی در دل مردم همیشه جا دارد و این رابطه از بین نمیرود و میدانیم که تا تاریخ موسیقی ایران وجود داشته باشد، استاد شجریان هم نامش وجود دارد و اگر امروز هم اجازه خواندن نداشته یا بیماری مانع از آن شده است، که فکر میکنم بیشترین دلیلش همین بیماری باشد، اما در دل مردم جاودانه است و هر آنچه تاکنون خوانده در میان مردم تکرار میشود و تحت هیچ شرایطی هیچ چیزی نمیتواند مانع از این پیوند با مردم شود چون او پیوسته به درستی کار کرده و من هیچگاه کار بیارزشی در کارنامهاش ندیدهام اما وقتی درباره محمدرضا لطفی از من سؤال میکنند، با آنکه رابطه فامیلی هم با هم داشتهایم، میگویم تا لطفی به آمریکا نرفته بود، در نوازندگی ساز و آهنگسازیاش هنرمند بسیار مهمی بود و همه کارهایش ارزشمند بود اما بعد از رفتن به آمریکا کارهایش دیگر بیارزش شدند اما شجریان همیشه کارهایش باارزش بوده است.
سخن پایانی؟
من امیدوارم استاد شجریان سلامتی خودشان را به دست بیاورند و من هم از اینجا (روزنامه شرق) زادروز تولدشان را تبریک میگویم و میدانم به هر حال نقش بسیار مهمی در موسیقی سنتی ایران داشتهاند که هرگز فراموش نخواهد شد.
استاد شجریان دیگر شهرت عام و خاص دارد و از بهترین خوانندگان موسیقی سنتی ایران، به نظر شخص من است و البته برای رسیدن به این جایگاه میشود گفت آشناییاش با گروه شیدا و چاوش بر کیفیت کارش تأثیرگذار بوده است و در این ارتباط کاری، به قول معروف خودشان را نشان دادند. آدمهای آنجا نقش بسیار مهمی داشتند و تمام بچههای گروه شیدا و حتی گروه عارف و تمام نوازندههایشان همیشه جزء بهترینهای موسیقی سنتی ما بودند و یکی از مهمترین اجراهایشان را ارائه میکردند و سبک خاص خودشان را داشتند. بنابراین نقش آنها بسیار مهم بوده و محمدرضا لطفی نیز نقش ویژهای در کارهای شجریان داشتهاند و به نظرم ایشان بهترین کارهایشان را بعد از انقلاب ارائه کردهاند که همه آن کارها ارزشمند بوده و همین دلیلی است که در دل مردم جا داشته باشند و شهرتشان در موسیقی سنتی ما به دلیل داشتن صدای زیبایشان است که از خلاقیت در اجرای ردیف برخوردار است.
این خلاقیت را چگونه شرح میدهید؟
در اجرای موسیقی سنتی، اجرای ردیف خالی شاید اهمیت نداشته باشد اما بداههخوانی هر دفعه باعث ایجاد زیبایی خاص میشود و این خود تبدیل به تبحر خاصی خواهد شد که ارزشمندی آن در ارائه موسیقی مشهودتر خواهد بود.
ارزیابیتان راجع به شخصیت هنری ایشان چگونه است؟
بههرحال استاد شجریان علاوه بر توانمندی خاص در موسیقی از شخصیت هنری برخوردارند و به نظرم اگر هر نوازنده، خواننده یا آهنگساز ٦٠ درصد کارش دارای اهمیت باشد، حتما ٣٠ تا ٤٠ درصد هم شخصیت هنریاش اهمیت دارد و استاد شجریان همواره این شخصیت هنری را حفظ و با این شخصیت در دل مردم جا باز کردهاند.
آیا خودتان با استاد همکاری داشتهايد؟
من خودم همکاری نداشتهام اما دو گروه شیدا و عارف که شامل اعضای خانوادهام هم میشوند، با او همکاری کردهاند.
آشناییتان با او چگونه شکل گرفته؟
زمانی که انقلاب شد و دومین هواپیما از آمریکا به مقصد فرودگاه مهرآباد پرواز کرد، من در آن هواپیما بودم که تازه درسم را در آمریکا تمام کرده و هنوز هم مدرکم را نگرفته بودم که به تهران آمدم و در آنجا محمدرضا لطفی و استاد شجریان به استقبالم آمدند. تازه آلبومی را هم درباره انقلاب منتشر کرده بودند که شجریان میخواند: برادر کاکلش آتشفشونه... به نظرم این یکی از شاهکاری اوست که تحتتأثیرش هم قرار گرفتم و لطفی هم مدام میگفت: هوشنگ این را گوش بده و... این خوب است! و به خاطر دارم یک روز ابری بود و انقلاب شده بود و مردم میآمدند و خیابانها شلوغ بود و به هر روی این آلبوم ماندگار شد و در تاریخ موسیقی ایران از آن همیشه یاد میشود.
ارزیابیتان از آن موسیقیها و روزهای آغازین انقلاب و دهه ٦٠ که شجریان هم تبدیل به صدای ماندگار شد، چيست؟
ما باید نسبت به شرایطمان از زمان و مکان، آثار هنری را ارزیابی کنیم و در آن زمان این نوع موسیقی باارزش بود و به همین دلیل هم ماندگار شده است اما امروزه جوانان ما آثار زیبایی را خلق میکنند که آثار هنری و جدیدی هستند و این آثار هم نسبت به زمان و مکان ارزشمند خواهند بود اما در آن زمان آنچه محمدرضا لطفی و گروهش تولید میکردند، ارزشمند بود.
درباره رابطه دوستی و خانوادگیتان با شجریان برایمان بگویید؟
ایشان در گروه چاوش بودند که در آنجا برادرانم نیز حضور داشتند و این همکاری و همگروهبودن باعث ایجاد ارتباطاتی میشد و ما را به هم نزدیکتر میکرد و اگر ارتباط خانوادگی هم بود، در چارچوب همگروهبودن بود و در همین حد با هم ارتباطمان برقرار میشد.
آیا در چاوش ٢ با ایشان همکاری داشتید؟
خودم نه، اما برادرانم با او در چاوش ٢ بهعنوان نوازنده همکاری کردهاند.
در آلبوم دود عود که در سال ٦٧ تولید شده، همکاری کردهاید؟
نه، باز هم گروه شیدا و محمدرضا لطفی که شوهرخواهرم بود و از سنندج این گروه را قبل از انقلاب شکل داده و آن را به تهران بعد از انقلاب آورده بودند، باعث شکلگرفتن این همکاری و تولید این آلبوم شدند و در ارکستر شجریان حضور داشتند اما خودم بیشتر با ایشان در شورایعالی خانه موسیقی دیدار و همکاری داشتهام.
به نظرتان با توجه به اینکه دو سال استاد شجریان نه کنسرتی داشته و نه آلبوم تازهای منتشر کرده چرا سکوتش مدام شکسته و صدایش شنیده میشود؟
هنرمند مردمی در دل مردم همیشه جا دارد و این رابطه از بین نمیرود و میدانیم که تا تاریخ موسیقی ایران وجود داشته باشد، استاد شجریان هم نامش وجود دارد و اگر امروز هم اجازه خواندن نداشته یا بیماری مانع از آن شده است، که فکر میکنم بیشترین دلیلش همین بیماری باشد، اما در دل مردم جاودانه است و هر آنچه تاکنون خوانده در میان مردم تکرار میشود و تحت هیچ شرایطی هیچ چیزی نمیتواند مانع از این پیوند با مردم شود چون او پیوسته به درستی کار کرده و من هیچگاه کار بیارزشی در کارنامهاش ندیدهام اما وقتی درباره محمدرضا لطفی از من سؤال میکنند، با آنکه رابطه فامیلی هم با هم داشتهایم، میگویم تا لطفی به آمریکا نرفته بود، در نوازندگی ساز و آهنگسازیاش هنرمند بسیار مهمی بود و همه کارهایش ارزشمند بود اما بعد از رفتن به آمریکا کارهایش دیگر بیارزش شدند اما شجریان همیشه کارهایش باارزش بوده است.
سخن پایانی؟
من امیدوارم استاد شجریان سلامتی خودشان را به دست بیاورند و من هم از اینجا (روزنامه شرق) زادروز تولدشان را تبریک میگویم و میدانم به هر حال نقش بسیار مهمی در موسیقی سنتی ایران داشتهاند که هرگز فراموش نخواهد شد.
شرق