بزرگ نادرزاد |
لیبرالیسم سیاسی بههمراه اندیشه ناسیونالیستی
بزرگ نادرزاد مترجم آثار فلسفی پنجشنبه گذشته پس از یک دوره بیماری در بیمارستان گاندی تهران در سن ٨٢ سالگی درگذشت. نادرزاد مترجمی گزیدهکار، برخوردار از نثری مستحکم و عزلتگزین بود. آثار او عمدتا در حوزه فلسفه سیاسی و در تبیین اندیشه لیبرال است و در یکی، دو سال گذشته مشغول ترجمه «دموکراسی در آمریکا» اثر الکسی دوتوکویل بود – متن تأثیرگذار لیبرالیسم سیاسی. نادرزاد در سال ١٣١٤ در محله سرپل امیربهادر تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه فرانسویها (رازی) آغاز کرد و تحصیلات عالیه خود را در فرانسه و سوئیس ادامه داد.
سال ١٣٣٢، بهرغم علاقه فراوان به زبانشناسی، برای تحصیل در رشته پزشکی به فرانسه رفت اما خیلی زود آن را رها کرد. او در یکی از معدود مصاحبههایش که سال گذشته با مجله «اندیشه پویا» (شماره ٣٧) انجام داد در اینباره چنین میگوید:
سال ١٣٣٢، بهرغم علاقه فراوان به زبانشناسی، برای تحصیل در رشته پزشکی به فرانسه رفت اما خیلی زود آن را رها کرد. او در یکی از معدود مصاحبههایش که سال گذشته با مجله «اندیشه پویا» (شماره ٣٧) انجام داد در اینباره چنین میگوید:
«پدرم مخالف تحصیل در زبانشناسی بود. میخواست من طبیب شوم. او از اولین فارغالتحصیلان مدرسه داروسازی قدیم بود. سرانجام مجبور شدم به خواست پدر لبیک بگویم و در دانشگاه طب پاریس ثبتنام کردم. صبح یکی از روزها به کلاس تشریح رفتم. اولین جلسه این درس بود. در سالنی عظیم میزها منظم کنار هم چیده شده بودند.
روی یکی از میزها کاسهای بود حاوی قشری از موم. حیوانات کوچک مردهای را به موم چسبانده بودند و به دست و پاهاشان سوزنهایی فرو شده بود. دانشجو باید شکم و سر و سیستم عصبی آن جانوران را میشکافت و تشریح میکرد. از دیدن آن صحنه حالم بد شد. از کلاس بیرون زدم. دیگر سر کلاسها کمتر حاضر میشدم. بعد از مدتی وقت تلفکردن، با میانجیگری مادرم، پدر فهمید که آدم نباید دنبال چیزی برود که به آن علاقهمند نیست».
او پس از این عازم سوئیس میشود و در ژنو مطالعات شرقی میخواند. بعد از لیسانس به ایران بر میگردد و به استخدام سازمان جلب سیاحان (میراث فرهنگی و گردشگری) درمیآید. سپس از سالهای ١٣٤٨ تا ١٣٥٥ رایزن فرهنگی ایران در فرانسه میشود و همزمان به ادامه تحصیل در رشته فلسفه میپردازد. تعلق فکری او، در تقابل بر چپگرایی حاکم بر زمانه، او را به سمت کلاسهای رمون آرون میکشد: «از تفکرات چپی متنفر بودم. مگر میشود ناسیونالیست بود و مثلا به حزب توده که در فرمان شوروی بود علاقه داشت؟» او از همان دوران دبیرستان به عضویت سازمان پانایرانیست ایران درآمد و علایق ناسیونالیستی بعد از آن نیز همواره در او قوی بود. نخستین ترجمهاش نشان از همین علاقه دارد: «آیین میترا» (١٣٤٥) اثر مارتین ورمازرن که حدود ۳۵ سال قبل ترجمه و اولینبار توسط انتشارات دهخدا چاپ شد و بعدها نشر چشمه آن را تجدید چاپ کرد.
مرور آثار
نادرزاد مترجم پرکاری نبود و آثار زیادی از خود به جا نگذاشت اما تسلط او بر زبان فارسی همین آثار را خواندنی میکند. عناوین ترجمههای او در ضمن نشاندهنده علایق و مسیر فکری او از آغاز جوانی تا آخرین سالهای زندگی است. او بعد از انتشار اولین ترجمهاش، در سال ١٣٤٧ «حکمت یونانیان» را ترجمه میکند که اثر شارل ورنر، استاد فلسفه در پاریس، است. در سال ٥٩ نیز مجموعه مقالاتی از ارنست کاسیرر ترجمه میکند با عنوان «فلسفه و فرهنگ» که در چاپهای بعدی با نام «رسالهای در باب انسان» از سوی پژوهشگاه علوم انسانی تجدید چاپ میشود: «کاسیرر استاد هانری کربن بود و کربن گاهی به او ارجاع میداد. علاقهام از اینجا به او آغاز شد». یکی دیگر از کتابهای او «قدرت سیاسی» اثر ژان ویلیام لاپیر (فرزان روز) درباره ماهیت قدرت و مضامین اصلی فلسفه سیاست است نظیر صور قدرت سیاسی، امر دولت، امر ملت و غیره. نادرزاد با نشر چشمه نیز دو کتاب منتشر کرد. یکی مجموعه مقالاتی به نام «در باب دموکراسی، تربیت، اخلاق و سیاست» از نویسندگان مختلف. دیگری «تأمل در مبانی دموکراسی» اثر آلن دو بنوا که باز هم ردپای تمایلات ناسیونالیستی او در آن پیداست: «آلن دو بنوا یک روشنفکر ناسیونالیست بود. علاقهام به خاطر همین وجه از اندیشهاش بود. من او را یکبار در پاریس دیدم. تأمل در مبانی دموکراسی را وقتی ترجمه کردم و کتاب منتشر شد، نسخهای را هم برای خودش فرستادم. جواب پرمهری داد. باورش نمیشد کتابی از او در ایران ترجمه شده است».
نادرزاد مترجم پرکاری نبود و آثار زیادی از خود به جا نگذاشت اما تسلط او بر زبان فارسی همین آثار را خواندنی میکند. عناوین ترجمههای او در ضمن نشاندهنده علایق و مسیر فکری او از آغاز جوانی تا آخرین سالهای زندگی است. او بعد از انتشار اولین ترجمهاش، در سال ١٣٤٧ «حکمت یونانیان» را ترجمه میکند که اثر شارل ورنر، استاد فلسفه در پاریس، است. در سال ٥٩ نیز مجموعه مقالاتی از ارنست کاسیرر ترجمه میکند با عنوان «فلسفه و فرهنگ» که در چاپهای بعدی با نام «رسالهای در باب انسان» از سوی پژوهشگاه علوم انسانی تجدید چاپ میشود: «کاسیرر استاد هانری کربن بود و کربن گاهی به او ارجاع میداد. علاقهام از اینجا به او آغاز شد». یکی دیگر از کتابهای او «قدرت سیاسی» اثر ژان ویلیام لاپیر (فرزان روز) درباره ماهیت قدرت و مضامین اصلی فلسفه سیاست است نظیر صور قدرت سیاسی، امر دولت، امر ملت و غیره. نادرزاد با نشر چشمه نیز دو کتاب منتشر کرد. یکی مجموعه مقالاتی به نام «در باب دموکراسی، تربیت، اخلاق و سیاست» از نویسندگان مختلف. دیگری «تأمل در مبانی دموکراسی» اثر آلن دو بنوا که باز هم ردپای تمایلات ناسیونالیستی او در آن پیداست: «آلن دو بنوا یک روشنفکر ناسیونالیست بود. علاقهام به خاطر همین وجه از اندیشهاش بود. من او را یکبار در پاریس دیدم. تأمل در مبانی دموکراسی را وقتی ترجمه کردم و کتاب منتشر شد، نسخهای را هم برای خودش فرستادم. جواب پرمهری داد. باورش نمیشد کتابی از او در ایران ترجمه شده است».
فیلسوف مورد علاقه او که در دورههای مختلف دربارهاش ترجمه کرد الکسی دو توکویل بود. در سال ١٣٧١، شرحی بر آرا و زندگی سیاسی او ترجمه کرد از ژاک کنن هوتر با عنوان «الکسی دوتوکویل» (نشر مرکز). این علاقه در مجموعه مقالات «در باب دموکراسی، تربیت، اخلاق و سیاست» نیز مشهود است. او مقالهای از رمون آرون را در این کتاب میگنجاند با عنوان «الکسی دو توکویل و کارل مارکس». در سالهای اخیر نیز او مشغول ترجمه جلد دوم کتاب «دموکراسی در آمریکا» بود که تا پیش از مرگ او کمتر از نیمی از آن در قالب دو دفتر منتشر شد.
گروه اندیشه / روزنامه شرق