حال تهران خوب نيست
تهرانیها میخواهند آسمان محل سکونتشان آبی باشد و هوای سالم به جای دود و غبار در ریههایشان جاری شود.
جمالزاده، تهران را در اواخر دوره قاجار و اوايل پهلوي اينگونه توصيف ميکند: «در آنجا تمدن غيرمتناسب و بيترتيب است. مثلا تلفون دارد و لوله آب ندارد. چراغ الکتريکي دارد اما گاز ندارد. مجلس ملي دارد، کتابخانه عمومي ندارد. ترامواي اسبي و اتمبيل دارد ولي خيابان درست ندارد. در ١٠سال، ٣٠٠ روزنامه در آنجا منتشر ميشود ولي دو جلد کتاب چاپ نميشود. دارالفنون و ديوانخانه دارد، وافورخانه هم خيلي دارد و از همه غريبتر آنکه شغل عمومي در آنجا سياست است».
توصيف جمالزاده اگرچه مربوط به زماني کمي دورتر است، اما واقعيت اين است که ناهماهنگي و نامربوطبودن و آشفتگي عناصر و ترکيبات امروزه اين شهر چنان با توصيف جمالزاده تفاوت ماهوي نکرده است. فقدان برنامه يا عدم التزام به برنامه، نگاه کاسبکارانه، سياسيکاري، فقدان چشمانداز و نگاه به آينده در کنار نبود مديريت واحد يکپارچه شهر باعث شد تا تهران بهجاي توسعه متوازن، رشد افسارگسيخته پيدا کند و چنان شد که امروز تهران با بحران جمعيت در کنار بارگذاري خارج ضوابط طرح جامع و طرح تفصيلي، تابآورياش را در برابر حوادث طبيعي، شهري و اجتماعي کاهش دهد.
بحران محيط زيست و آب، آلودگي هوا، ترافيک، فقدان و کاهش منابع پايدار مالي و درآمدي، عدم توسعه شبکه مترو، بحران اجتماعي و شکاف طبقاتي و توزيع نابرابر خدمات شهري، فاصله با استاندارد جهاني در سرانه فضاهاي فرهنگي، هنري و فضاي سبز، بافت فرسوده، فرسودگي ناوگان اتوبوسراني، تراکم و بارگذاري مسکوني، اداري و تجاري خارج از ضوابط طرح جامع و تفصيلي، پروژههاي نيمهتمام و بدهکاري به پيمانکاران و سيستمهاي بانکي، فربهشدن و بحران منابع انساني در ساختار شهرداري، فساد مالي و اداري رسوخکرده در ساختار و بدنه شهرداري، بحران بهداشت و سلامت و افزايش بيماريهاي صعبالعلاج در کنار شهرفروشي و نگاه کاسبکارانه به شهر، فقدان مشارکت اجتماعي سازمانيافته و بيتوجهي به سرمايههاي اجتماعي، همهوهمه باعث کاهش رتبه کيفيت زندگي در تهران در مقياس جهاني شده است و مسائل و مشکلات تهران چنان کلاف پيچيده و درهمتنيده رمق از جان خسته پايتخت گرفته تا جايي که تهران، اين روستاي ١٥ هزارنفري سرزنده و شاداب در آغاز حکومت قاجار، امروز جامه کهنسالي و پيري را با جمعيتي بالغ بر ١٠ ميليون نفر بر تن کرده است و بهمثابه مريضي شده که نه يک درد، بلکه دهها درد را همزمان با هم دارد.
در نتيجه آنچه به دکتر نجفي بهعنوان شهردار تهران به ارث رسيده چالشهاي در نوع خود پيچيده، درهمتنيده و چندوجهي است که قدرمسلم فائقآمدن بر آن علاوه بر همراهي و همدلي شورا و مديريت شهري، عزم ملي با حمايت دولت، مجلس و قوه قضائيه و ديگر نهادها و سازمانهاي نظامي و انتظامي را طلب ميکند. آنچه نجفي و تيم مديريت شهري در کنار شوراي شهر تهران بهعنوان چالش پيشرو بايد براي آن تا ١٤٠٤ برنامهريزي و خطمشيگذاري کنند به طور خلاصه عبارتند از:
١- چالش فقدان مديريت واحد و يکپارچه شهري و نبود زمينه حکمراني محلي
٢- چالش فقدان منابع کافي درآمد پايدار، بايد موضوع حمايت و کمک مالي به شهرداري تهران در دستور کار دولت قرار بگيرد وگرنه هر شهرداري با هر گرايش سياسي و حزبي بايد تن به شهرفروشي و تراکم بدهد.
٣- چالش کاهش تابآوري تهران در برابر بلاياي طبيعي، فزوني بافت فرسوده، کاهش و ضعف استانداردهاي ايمني ساختمان و تأسيسات شهري
٤- چالش ترافيک، آلودگي هوا و بحران محيط زيست شهري
٥- چالش نبود زيرساختهاي يک شهر هوشمند در مقياس يک جهانشهر براي ارائه خدمات شهري، مالي، اداري و اجتماعي براي شهروندان و گردشگران خارجي
٦- چالش فقدان منابع لازم براي توسعه و گسترش خطوط مترو و حملونقل عمومي و اتوبوسراني درونشهري
٧- چالش گسست سرمايههاي اجتماعي و فقدان مشارکت سازمانيافته شهروندان در اداره شهر
٨- چالش افزايش آسيبهاي اجتماعي، فقر، روانپريشي، کودکان کار، تکديگري، کاهش آستانه تحمل روحي و رواني شهروندان
٩- چالش و بحران فربهشدن شهرداري در حوزه نيروي انساني و ساختار سازماني
١٠- چالش انتخاب و گزينش تيم مديريت اجرائي اداره شهر ازسوي تيم دکتر نجفي
روزنامه شرق