به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، دی ۲۰، ۱۳۹۷

گزارش دیدار با مأمور وزارت اطلاعات، هاشم خواستار

 دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست
امروز صبح ساعت ۸ آقا میثم مامور اطلاعات به خانه زنگ زد که آقای خواستار هستند که به دیدنش بیایم؟همسرم جواب داد بله .
به همسرم گفتم نکند در رابطه با مقاله ای که دیشب منتشر کردم میخواهد با من صحبت کند؟! 
«دشمن ما همینجاست،دروغ میگن امریکاست.»
به هرصورت به همسرم گفتم ساکم آماده باشد که کار اینها حساب ندارد ، شاید به زندان بردند.
آقا میثم( مامور اطلاعات) کمی از ساعت ۹ گذشته بود که با جعبه ی شیرینی آمد و در رابطه با مسائل سیاسی کشور بحث کردیم، اتفاقا گفت که مقاله ای را که دیشب منتشر کرده بودم خوانده و پسند یده است. از جنبش های مردمی که رهبری و سازماندهی ندارد گفت که من شدیدا با آن مخالف بودم و در پایین صفحه تحلیلم را خواهم آورد. از فیلم هایی که بر علیه من در زمانیکه در بیمارستان روانی زندانی بودم، درست کرده بودند و ایشان کامل در جریان بود گفتم که چه اجباری بود، اینقدر دروغ در فیلم ها برعلیه من سرهم کنند، با وجود اینکه می دانم و می دانند که ملت این دروغها را باور نمی کند و خود تبلیغی برای آزادیخواهیم می شود. 
از اولین بازجوییم در سال ۶۹گفتم که بازجو فقط فحش ناموسی نداد! ولی هرچه از دهانش در آمد گفت و اینکه از آن زمان ۲۸ سال گذشته و جنبش هم بسیار قوی شده و اطلاعات هم حداقل تلاش میکند که بگوید تغییر کرده است.
به او گفتم در سال ۸۸ وقتی که با ۶سال حبس در دادگاه بدوی با وثیقه آزاد شدم به همکاران فرهنگی قول دادم که اگر به زندان برگردم نویسنده شوم و به قولم وفا کردم. از محاکمه ی همسرم که چگونه تبرئه شد گفتم. از دوستان رژیم شاه همچون شهید مهدی باکری و مهدی امینی و همینطور از مرتضی رضایی که یک زمانی فرمانده سپاه بود گفتیم. حتی به من گفت که حاضر هستید در خانه تان ملاقاتی با مرتضی رضایی داشته باشید؟ گفتم حتما، دوست دارم او به من بگوید که چطور شد که ۴۰ سال در این حکومت غرق شده است و من هم بگویم که چطور شد که ۴۰ سال است که در مقابل این حکومت ایستاده ام.
آقا میثم( مامور اطلاعات) میگفت چون آلوده به مسائل سکس(جنسی) و فساد اقتصادی نشده ام به من ارادت دارد. از دوست دوران دانشجوییم آقای غلامحسین صادقی نامغی که اکنون در انگلیس هست گفتم که شماره ام را از دوست دیگر دانشکده ام آقای محمدرضا بیات از زنجان گرفته و به من زنگ زد و بعد از احوال پرسی طولانی گفت مبلغی پول در زمان دانشجویی از تو گرفته ام اکنون شماره حساب بده که جبران کنم. گفتم اولا که قابل نداشت و فراموش کرده ام و حرفش را هم نزن ، در ثانی اگر چنین پولی به حسابم بیاید میگویند بله خواستار صد در صد جاسوس انگلیس است. البته آقا میثم گفت بگویید تا زمانیکه پرونده ی شما دست من است بفرستد مشکلی ندارد.
از دوست و همبندیم مولوی فرقانی از خواف گفتم که مامور اطلاعات چه حرف زشت و رکیک ناموسی به او گفته بود که در زندان بسیار دمغ و گرفته بود.

اما تحلیلم از این ملاقات که لازم است به عرض ملت قهرمان ایران برسانم.
۱ ــ جنبش مردمی ایران، هم رهبرانش را دارد و هم به خوبی سازماندهی شده و میشود و هم اپوزیسیونش به موقع بوجود خواهد آمد.
به او گفتم: ستارخان را که می دانی بیسواد بود، چگونه به رهبری مشروطه خواهان تبریز رسید و یک جوانمرد و آزادیخواه تمام شد. به راستی هم اکنون چگونه کارگران نیشکر هفت تپه گنج های درونی خویش را بیرون ریخته و اسماعیل بخشی که در نوع خودش یک ستارخان است را به جامعه ی ایران معرفی کردند؟!
با اوج گرفتن جنبش که همه گیر و تمام کارخانجات و شرکت ها و ادارجات و.. را فرا خواهد گرفت و تجمعات میلیونی خیابانی تشکیل خواهد شد، آنوقت صدها نفر همچون اسماعیل بخشی به ملت ایران معرفی خواهد شدو همین افراد که مورد اعتماد ملت هستند (آنهاییکه داخل ایران و خارج ایران هستند هیچگونه تفاوتی با هم ندارند.) دولت موقت را تشکیل داده و انتخابات مجلس موسسان را زیر نظر سازمان ملل برگزار خواهند کرد.(از نظر من رفراندوم هیچ جایگاه و ضرورت و معنایی ندارد.) اپوزیسیون که خیلی ها عجله دارند که تشکیل شود در همان بحبوحه تشکیل خواهد شد.
۲ ــ اگر ملت ایران قرار باشد که هزینه دهد که تا کنون هزینه ی بسیار داده است، این هزینه دو طرفه، یعنی هم از طرف نیروهای امنیتی و هم از طرف ملت خواهد بود. و اگر از این مرحله به بعد با کمترین هزینه ،ملت ایران به آزادی و دموکراسی برسد باز هزینه ی کمتر برای دو طرف خواهد بود. 
ما استقبال میکنیم که نیروهای امنیتی و نظامی به سمت ملت بیایند تا از هزینه ها و بخصوص هزینه های ناخواسته و کنترل نشده جلوگیری شود.
۳ ــ درب خانه ام همانطور که بارها گفته ام که به روی فرهنگیان و ملت قهرمان ایران باز بوده و هست ،به روی نیروها امنیتی هم برای مذاکره باز است اما همانطور که قبلا به شرافت قلم قسم خورده ام که به آرمان آزادیخواهی ملت قهرمان ایران وفادار باشم ، مجددا قسم یاد میکنم که به آرمان ازادیخواهی شما ملت قهرمان ایران وفادارم و وفادار خواهم بود و اگر ذره ای آبرو دارم از حمایت های بی دریغ شما هموطنان داخل و خارج کشور است.
۴ ــ تلفن خانه ام را بعد از ده ماه دیشب وصل کردند و وسائل، همچون لپ تاپ و گوشی ها را تحویل دادند ،اما ۵ شماره ی موبایل از خودو همسر و فرزند و نوه ام مسدود می باشد.
ایران _ مشهد
سیدهاشم خواستار، نماینده ی معلمان آزاده ی ایران (۱۷دی ماه ۱۳۹۷)

 دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست
با نگاهی به حکومتهای دیکتاتوری معاصر در می یابیم که اکثر دیکتاتورها موفق شدند و یا میخواستند مردم کشورشان را حول یک ایدئولوژی متحد کنند. در راس حکومت های دیکتاتوری معاصر هیتلر پیشوای آلمان بود که با ایدئولوژی نژاد برتر آلمان، ابتدا به کشورهای همسایه ،همچون فرانسه و بلژیک و اتریش و...حمله کرده و آنها را تصرف کرد و سپس به روسیه و انگلیس نیز حمله کرد که با ورود آمریکا به جنگ و به نفع متفقین ، سر انجام شکست بسیار سختی خورد که با خاک یکسان و کشور به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد . از طرفین جنگ ۵۵ ملیون نفر کشته شدند. هیتلر در این جنگ و در مدت حکومتش هیچگونه دست آوردی نداشت و سبب تجزیه ی آلمان شد و خود ش سرنجام خودکشی کرد. اما جانشیان هیتلر با حفظ و تداوم دموکراسی و بدون هیچگونه دشمنی با یک کشور و یا همسایگان ، کشورشان به نسبت جمعیت اولین قدرت اقتصادی دنیا و در رده بندی معمولی سومین قدرت اقتصادی دنیا شدند. و سرانجام بعد از پایان جنگ سرد و ۴۵ سال جدایی دو آلمان متحد شد.
در کشور خودمان ایران، آقای خمینی با خدعه و نیرنگ که بعدا خودش اقرار کرد قدرت را بدست گرفت و تمام مخالفین و آزادیخواهان را سر به نیست کرد. تمام آزادی ها را بنام اسلام از ملت ایران گرفت و یک نوغ اسلام شیعی متعصب را حاکم کرد. با تحریک حاکمان عراق باعث حمله ی آن کشور به ایران شد. آقای خمینی از جنگ بین ایران و عراق بسیار استقبال کرد تا جایی که گفت: این جنگ برای ما نعمت است و اگر بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده ایم و راه قدس از کربلا می گذرد و به جای جنگ ، جنگ تا پیروزی شعار جنگ ،جنگ تا رفع فتنه در عالم را سر داد. یعنی آقای خمینی هم همچون هیتلر می خواست تمام دنیا را گرفته و پیرو ایدئولوژی خودش کند. اما در نهایت چون دید از عراق شکست می خورد گفت من جام زهر را نوشیدم و قطعنامه ی ۵۹۸ مبتنی بر آتش بس را پذیرفتم.
باز جانشین آقای خمینی یعنی آقای خامنه ای بتصور اینکه چنانچه بمب اتمی داشته باشد در هر جنگی پیروز خواهد بود و یا دشمن جرئت حمله به آنها را نخواهد داشت، چهارصد تا پانصد ملیارد دلار در تاسیسات هسته ای هزینه کرده و در نهایت در توافق با قدرت های جهانی، در تاسیسات اتمی بتون ریخته تا از تحریم های مهلک نجات پیدا کنند. دلارهای آزاد شده در اثر این توافق که میگویند حدود یکصدو پنجاه ملیارد دلار بوده، بجای اینکه برای ملت ایران صرف آبادانی کشور شود برای جنگ در سوریه و حزب الله لبنان و حوثی های یمن و حماس فلسطین و حشد الشعبی عراق و طالبان افغانستان و .... هزینه کردند. یعنی همان کشورگشایی که هیتلر و آقای خمینی انجام داد، آقای خامنه ای هم انجام داد. آقای خامنه ای هم به پیروی از آقای خمینی هر منتقدی را دشمن میدید. ایشان از آقای خمینی جلوتر رفته و احزاب و سازمان هایی همچون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب اعتماد ملی و جبهه ی مشارکت و کارگزاران سازندگی را که اندکی با ایشان زاویه پیدا کرده و برای بقای همین نظام بوجود آمده بودند را منحل و یا محدود کرده و خیلی از سرانشان را بزندان انداخت. به این اکتفا نکرده و شهروندان بی آزار و مصلحی همچون دراویش گنابادی که شیعه ی دوازده امامی هستند و بجای مرجع تقلید، قطب (رهبر) دارند را نیز سرکوب و رهبر ۹۱ ساله ی آنها آقای دکتر تابنده را به حصر یعنی زندان خانگی برد. وجه مشترک پیشوا هیتلر و امام خمینی و امام خامنه ای ، یکی همین لقب امام یا پیشوا هست که دوست دارند مردم به آنها بگویند. دوم تمام منتقدین و آزادیخواهان داخلی را سرکوب کرده و در تمام سخنرانی ها مردم را از دشمن ، دشمن می ترسانند. حاکمان بعد از دیکتاتور همچون خانم مرکل صدر اعظم آلمان یک بار هم از واژه ی دشمن در طول ۱۴ سال صدارت استفاده نکرده و نمی کند. دیکتاتورها تلاش بسیار میکنند که ایدئولوژی و یا انقلآبشان را به کشورهای جهان صادر کنند، اگرچه به فقر و فلاکت ملتشان منجر شود. همانطور که در گزارش نهادهای حقوق بشری آمده، بی مسئولیت ترین رهبر جهان نسبت به ملتش در میان ۲۰۹ کشور جهان آقای خامنه ای است.
یکی دیگر از خصوصیات دیکتاتورها شکست حتمی در تمام پروژه هایشان است، اما متاسفانه همیشه چاپلوسانی پیدا میشوند که دور آنها را گرفته و آنها را تشویق به کاری میکنند که شکست حتمی در آن است. بنده به هیچ عنوان قصد توهین به کسی را ندارم و تنها اتهامی که در پرونده ام وجود ندارد همین توهین است. یک معلم ساده ی بازنشسته هستم که اگر بعد از رسیدن ایران به آزادی و دموکراسی زنده بودم میخواهم معلم باقی مانده و سرگرم باغبانی و کشاورزی در همین باغچه ام باشم. چون محکم و با اراده ی بسیار قوی از عقیده ام که آزادی و دموکراسی باشد در مقابل نیروهای امنیتی دفاع میکنم، آنها تاب تحملم را نیاورده و مرا از جلوی باغچه ام ربوده و به بیمارستان روانی بردند که پارانوئید دارم و باید شش ماهی در بیمارستان بخوابم تا معالجه شوم.
در بیمارستان ابتدا چهار دست و پایم را به تخت بستند، چون از نظر آنها بیمار بسیار خطرناکی بودم، اما در نهایت با همت بلند ملت ایران بعد از نوزده روز و تایید صحت کامل روانی توسط ۶ نفر پزشک متخصص اعصاب و روان و دو نفر روانشناس آزاد شدم.(شرحش را قبلا داده ام) با جستجو در گوگل فرد پارانوئیدی چنین تعریف می شود: «شکاکیت و بی اعتمادی دیرپا به همه ی افراد است و مسئولیت این احساسات از نظر آنها نه به عهده ی خود آنها،که بر دوش دیگران است. این بیماران اغلب متخاصم و تحریک پذیر و خشمگین هستند.» نتیجه ی حکومت هیتلر جز جنگ و ویرانی و فقر و فلاکت و کشتار نه تنها برای مردم آلمان که برای جهان نیز نبود. نتیجه ی ده سال حکومت آقای خمینی هم بجز کشتار و ویرانی و فقر و فلاکت حداقل برای مردم ایران و عراق نبود. نتیجه ی ۳۰ سال حکومت آقای خامنه ای نیز بجز فقر و فلاکت و کشتار برای مردم ایران و خاور میانه و حتی جهان چیزی بیش نبوده است. آقای خامنه ای بر همان طبل دشمن، دشمن میکوبد و هنوز باور ندارد که قیام ۷دیماه نود و شش که از مشهد شروع شد تا رسیدن به آزادی و دموکراسی ادامه خواهد داشت. هنوز سال ۹۸ نیامده آقای خامنه ای ملت را از برنامه های دشمن در سال ۹۸ می ترساند. البته منظور آقای خامنه ای از دشمن، همان قیام ملت برای رسیدن به آزادی و دموکراسی است. نیروهای امنیتی چطور یک معلم باز نشسته ی ساده را ربوده و با زور در بیمارستان بستری که میخواهند او را معالجه کنند؟! چرا آقای خامنه ای را پزشکان اعصاب و روان نتوانند معاینه کنند تا در صورت وجود پارانوئید که حتما دارد ایشان را معالجه و سرنوشت کشور در دست کسانی قرار گیرد که خیر و صلاح ملت ایران را خواسته باشند.
متوسط سن مامورین امنیتی که من دیده ام ۴۰ سال است. آقایان شما میخواهید ۴۰ تا ۵۰ سال دیگر زندگی کنید. این حکومت چه دست آوردی در این ۴۰ سال داشته است که امنیت حاکمان را به عهده گرفته و تا یک ایرانی تکان می خورد به او حبس و شکنجه و تبعید و اعدام میدهید؟
سه سئوال از حاکمان ایران و در راس آن از آقای خامنه ای و همینطور از نیروهای امنیتی که نگهبان همین حاکمان هستند می پرسم. مطمئن هستم که آنها هیچگونه پاسخی ندارند اما در عوض شما ملت قهرمان ایران درک و اطمینان پیدا خواهید کرد که تنها راه نجات ملت ایران از این فقر و فلاکت و بیکاری و اعتیاد و فحشا و نداری و گرانی و بیچارگی آزادی و دموکراسی است.
۱ ــ کشوری سراغ دارید که با داشتن آزادی و دموکراسی مزدور آمریکا باشد و استقلال نداشته باشد؟
۲ ــ کشوری سراغ دارید که با داشتن آزادی و دموکراسی پیشرفت نکرده باشد و مردمش در رفاه و اسایش نباشند؟
۳ ــ کشوری سراغ دارید که حاکمانش با وجود دیکتاتوری، به سمت غرب(امریکا واروپا) ویا به سمت شرق(روسیه وچین)نرفته باشد؟
۴ ــ درود بر ملت قهرمان ایران که به درستی به این نتیجه رسیده که: دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست.
درود بر زندانیان سیاسی که آنقدر زیاد هستند که نمی توانم از تک تک آنها نام ببرم و درود بر معلمان دربندو زندانی آقایان احمد تقوی، هادی خیاط مشهدی ، عبدالرضا قنبری، امید شاه محمدی ، اساعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی، فرهاد میثمی، محمد حبیبی، روح الله مردانی، مهدی فراحی شاندیز، ارژنگ داوودی و ....

 سیدهاشم خواستار نماینده ی معلمان آزاده ی ایران / ۱۶ دیماه ۹۷