آلن فراشون روزنامهنگار لوموند که معمولاً سیاست بینالمللی را تحلیل میکند، در شمارۀ مورخ جمعه ۴ سپتامبر، به وقایع اخیر خاورمیانه میپردازد و عادیسازی روابط امارات متحد عرب با اسرائیل و همچنین انفجار هولناک بیروت را دو رویداد بسیار مهم این منطقه در نظر میگیرد که هر دو به ضرر ایران تمام شده است.
به نوشتۀ آلن فراشون دو رویداد مهم خاورمیانه در این تابستان - انفجار بیروت و برقراری روابط سیاسی میان امارات و اسرائیل - از گرایشهای "سنگین" در منطقه خبر میدهد: این گرایشها هرچه باشد، به نفع ایران نیست...
انگیزه اصلی امارات
به عقیدۀ روزنامه نگار لوموند، آنچه محمد بن زاید را واداشت تا روابط امارات را با اسرائیل رسمی کند، جلوگیری از توسعهطلبی ایران بود. رهبر اماراتی استدلال میکند که تصمیمش به نفع فلسطینان بوده زیرا در ازای گشایش سفارت امارات در تلآویو، نتانیاهو پذیرفته که از تصرف بخشی از سرزمینهای کرانه باختری صرف نظر کند. این "الحاق" که رویای جناح راست اسرائیلی است، اگر محقق شود، شاید آخرین ضربه به صلح فلسطین و اسرائیل و پایان قطعی راهحلی باشد که وجود دو کشور مستقل را در کنار یکدیگر پیشنهاد میکند.
اما آلن فراشون سؤال میکند که آیا واقعاً ابوظبی ناجی فلسطینیهاست؟ نویسنده در این مورد بسیار تردید دارد و مینویسد که نتانیاهو از الحاق سرزمینهای فلسطینی منصرف نشده و فقط آن را به تعویق انداخته است. در واقع انگیزۀ اصلی اماراتیها تقویت جبهۀ اعراب و اسرائیل علیه ایران است. آنچه برای ابوظبی و محمد بن زاید مهم است "ایران است نه فلسطینیها"... از نظر اماراتیها، استقرار درازمدت ایران در سرزمینهای عرب، تهدیدی بزرگ و فزاینده به شمار میآید.
در ادامه، آلن فراشون به یادآوری تاریخی میپردازد و شرایط جنگ رژیم نوپای جمهوری اسلامی با عراق را شرح میدهد. او گوشزد میکند که تهاجم عراق با حمایت مسکو و غربیها آغاز شد. در پایان جنگ، ایران منافع استراتژیک خود را بازنگری کرد و تصمیم گرفت که برنامۀ اتمی را از سر گیرد. در واقع ایران مصمم شد که خط مقدم دفاعی خود را نزد دیگران (در خاک دیگران) بنا کند. طی آشوب و هرج و مرجی که از سال ٢٠٠٣ توسط آمریکا ایجاد شد (حمله به عراق...)، ایران دو نوع سلاح را در نظام دفاعی خود به کار گرفت: موشک برای دفاع از تأسیسات اتمی، و ایجاد گروههای شبهنظامی در میان شیعیان عرب منطقه. بدین ترتیب ایران نقش تعیینکنندهای در عراق، لبنان و سوریه به عهده گرفت. اما این استراتژی ایران دو پیامد داشت: شکلگیری جبهۀ اعراب و اسرائیل علیه "امپریالیسم ایرانی" و به حاشیه رفتن مسئلۀ فلسطین...
آلن فراشون به نقل از نیویورک تایمز سخنان علی مطهری را یادآوری میکند که "ما عربها را میترسانیم و آنها را به آغوش اسرائیل میرانیم". همچنین محمد علی ابطحی گفته است: مردم کوچه و خیابان کشورهای عرب ایران را دشمن میدانند؛ چنان که جنبشهای اعتراضی اخیر در عراق و لبنان نیز خشم خود را علیه "مداخلات ایران" ابراز کردهاند...
خشم لبنانیها علیه حزبالله و ایران
روزنامهنگار لوموند مینویسد که ویرانههای بندر بیروت بعد از انفجار سهمگین روز ۴ اوت، نشاندهندۀ ناتوانی و حتی فروپاشی دولت لبنان است. در این میان حزبالله نیز از نظر لبنانیها بخشی از نظام حکومتی است و بنابراین از خشم و طغیان آنان در امان نمانده است. حزبالله که از سیاستهای ایران پیروی میکند و از سوی رئیس جمهوری میشل عون حمایت میشود، با هرگونه اصلاحات دولتی مخالف است. اما مردم این نظام فاسد را مسئول انفجار و ویرانی میدانند و طبعاً ایران نیز هدف خشم و اعتراض مردم قرار گرفته است. در این وضعیت، حزبالله موشکهای ساخت ایران را جمع میکند و آمریکا به ارتش لبنان اسلحه میدهد...
آلن فراشون مینویسد: مگر اینکه ابتکارها و تهاجم دیپلماتیک امانوئل ماکرون تکانی در بیروت ایجاد کند، وگرنه تاریخ از میشل عون به عنوان یکی از نابودکنندگان دولت لبنان یاد خواهد کرد.
روزنامهنگار لوموند در پایان مینویسد: اقتصاد ایران به دلیل دو سال تحریمهای "غیرقانونی" آمریکا از نفس افتاده است. جمهوری اسلامی اگرچه فرو نخواهد ریخت اما در موضع دفاعی قرار گرفته است. در عین حال ایران از نظر تجاری بیش از آن به امارات متحد عرب نیاز دارد که بتواند واکنشی (به برقراری روابط با اسرائیل) نشان دهد. در تمام طول تابستان، اسرائیل - بدون تردید با چراغ سبز روسیه - مواضع حزبالله و ایران را در سوریه بمباران کرد. آیا باید نتیجه گرفت که نظام دفاعی ایران، متشکل از "موشک و نیروهای شبهنظامی" کمکم به عاملی علیه خودش تبدیل میشود؟
رادیو بین المللی فرانسه