به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۹۹

پروژه حکومت اسلامی در حال تکمیل است

 امیر سلطان‌زاده روزنامه نگار
تغییر نظام ریاستی به پارلمانی، اسم رمز حذف مردم است

از فحوای سخنان نزدیکان رهبر چنین بر می‌آید که گویا قرار است همچنان قدرت در دستان ولی فقیه باقی بماند
عکس از شبکه‌های اجتماعی
ماجرای تغییر نظام ریاستی به پارلمانی، مدت‌ها است که مورد توجه سیاستمداران قرار دارد. هر کدام از منظری این موضوع را تحلیل می‌کنند. برخی مخالف تغییر نظام ریاستی به پارلمانی و برخی دیگر موافق جایگزینی نظام پارلمانی هستند. حتی در میان اپوزیسیون نیز، بسیاری حامی نظام پارلمانی هستند. اما شاید دلیل اصلی نگرانی از تغییر ساختار به پارلمانی، پیشینه تفکری حاکم بر هسته سخت قدرت است که اصالت را با حکومت اسلامی می‌دانست و جمهوریت را تنها یک تاکتیک برای به قدرت رسیدن تلقی می‌کرد. این نگرانی‌ها سخنان افرادی مانند مصباح‌یزدی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را تداعی می‌کند که رای مردم را بی‌ارزش و اعتبار آن را وابسته به ولی فقیه می‌داند.

بحث تغییر ساختار نظام راستی به پارلمانی نخستین بار با سخنرانی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در ۲۴ مهر ۱۳۹۰ در کرمانشاه آغاز شد. او در این باره گفت:«‌امروز نظام ما نظام ریاستی است؛ یعنی مردم با رأی مستقیمِ خودشان رئیس جمهور را انتخاب می‌کنند؛ تا الان هم شیوهٔ بسیار خوب و تجربه‌شده‌ای است. اگر یک روزی در آینده‌های دور یا نزدیک – که احتمالاً در آینده‌های نزدیک، چنین چیزی پیش نمی‌آید – احساس بشود که به جای نظام ریاستی مثلاً نظام پارلمانی مطلوب است – مثل اینکه در بعضی از کشورهای دنیا معمول است – هیچ اشکالی ندارد؛ نظام جمهوری اسلامی می‌تواند این خط هندسی را به این خط دیگر هندسی تبدیل کند؛ تفاوتی نمی‌کند. و از این قبیل.»

پس از این سخنان، بسیاری از هواداران رهبر و کارگزاران منصوب او پیگیر طرح نظام پارلمانی شدند. اخیرا نیز امیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی، نایب رئیس مجلس در سخنانی گفت که لازم است که در کشور مدتی طولانی نظام پارلمانی حاکم شود. ما نیاز داریم در موقع لزوم سریعا افراد را عوض کنیم و نظام ما یک نظام ریاستی است، باید برای برای پاسخگو کردن مسئولان باتوجه به توزیع اختیارات در کشور فکری جدی کرد که نیازمند برنامه‌های بنیادی‌تر است.» او در ادامه جمله کلیدی دیگری را نیز بیان می‌کند و می‌گوید: «ما نیاز داریم در موقع لزوم سریعا افراد را عوض کنیم اما با شرایط کنونی اگر سراغ هرکسی برویم بحران سیاسی ایجاد می‌شود»

به جز قاضی‌زاده هاشمی، افراد دیگری مانند علاالدین بروجردی و برخی دیگر از سوی هسته سخت قدرت این سخنان را بیان کرده‌اند.  از جمله  استدلال این افراد آن است که روسای جمهور تابع رهبری نیستند و خودشان را در برابر رهبر قرار می‌دهند. از سوی دیگر تئوریسین‌های این بخش از حکومت معتقدند که تجمع رای میلیون‌ها نفر از مردم در برابر رهبر، حتی اگر فرد مورد نظر از فیلتر شورای نگهبان گذر کند، بالقوه می‌تواند برای رهبر ایجاد خطر کند. نمونه این موضوع را در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی مشاهده کردیم. پس ترجیح بر آن است که افراد با رای کم ناشی از شهرها وارد شوند و حمایت یک کشور را به همراه نداشته باشند. از سوی دیگر آنها فکر می‌کنند با توجه به وجود شورای نگهبان، دیگر به راحتی رهبر می‌تواند مجلس را مدیریت کند. اگرچه در شرایط فعلی نیز وضعیت تفاوت چندانی ندارد، اما در آن صورت دستگاه‌های نظارتی منصوب رهبر، قدرت بیشتری پیدا می‌کنند. از سوی دیگر تندروهای اسلامی نیز ترجیح می‌دهند حکومت ساختار پارلمانی داشته باشد. برای تشکیل حکومت اسلامی، نخست باید نفوذ آرای عمومی را به سطح مشورتی کاهش داد. از این رو شاید ساده‌ترین راه، حذف انتخابات مداوم با کلیدواژه نظام پارلمانی است.

اما به جز حامیان حکومت، تغییر نظام به پارلمانی حامیانی در میان سایر گروه‌ها و حتی اپوزیسیون دارد. هواداران نظام فدرالیستی نیز معتقدند که باید قدرت در دستان مجلس باشد تا حقوق اقلیت‌ها تامین شود. همچنین مشروطه‌خواهان نیز معتقدند نخست وزیر منتخب مجلس باید بر کشور مدیریت کند. اگرچه هر دو طیف ذکر شده با حضور حکومت فعلی مخالفند و معتقدند نظام پارلمانی در حکومتی دیگر باید اجرایی شود، اما با فرم موضوع مشکلی ندارند.

در میان منتقدان داخلی حکومت و رهبر جمهوری اسلامی نیز کسانی هستند که معتقدند در صورت تغییر نظام به پارلمانی، رهبر را می‌توان پاسخگو کرد.


منتقدان نظام فعلی معتقدند که در حکومت فعلی نیز رهبر جای رئیس جمهوری است و رئیس جمهور درواقع نقش نخست‌وزیر را دارد. اما تنها نام‌ها عوض شده است. تجمع تمامی قدرت‌های نظارتی در دست رهبر باعث شده که هیچ کاری عملا از دست رئیس جمهور بر نیاید. موضوعی که از سوی تمامی روسای جمهور پیشین نیز بیان شده است.

در پی اظهارات قاضی‌زاده هاشمی، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، نماینده پیشین مجلس به نکته دیگری در همین موضوع اشاره کرد. او درباره طرح تغییر نظام به پارلمانی گفت که این کار عملا نیاز به تغییر قانون اساسی و تایید مجدد آن قانون توسط مردم دارد و باید برای تدوین قانون اساسی جدید، مجلس موسسان تشکیل شود. همچنین، لازمه نظام پارلمانی، حضور احزاب است.

به نظر می‌رسد صحبت‌های فلاحت‌پیشه انعکاس انتقاداتی است که سال‌ها توسط مخالفان و منتقدان حکومت بیان می‌شود. وقتی حکومت حضور هیچ کدام از احراب را بر نمی‌تابد و حتی حزب‌های درون خودش را نیز منحل می‌کند، چطور می‌توان نظام پارلمانی تشکیل داد؟ احزاب مشارکت، مجاهدین انقلاب، اعتماد ملی و … در چارچوب جمهوری اسلامی فعالیت می‌کردند. از سوی دیگر با توجه به عدم اقبال مردم به حکومت در انتخابات قبلی، به نظر نمی‌رسد که تغییر قانون اساسی بدون امکان حضور احزاب حذف شده از ابتدای انقلاب و سایر گروه‌ها و دگراندیشان تبعیدی، تغییری اساسی در ماهیت و ناکارآمدی حکومت بدهد. چون از فحوای سخنان نزدیکان رهبر چنین بر می‌آید که گویا قرار است همچنان قدرت در دستان ولی فقیه باقی بماند. موضوعی که افکار عمومی بارها در انتخابات ثابت کرده که قرابتی با آن ندارد.

منبع: ایندیپندنت