به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۹۳

بازتاب اکران فیلم مهرجویی در فرانسه

«لوموند»: «گاو» وامدار سینمای شوروی است
فیلم «گاو» هنوز هم رازآلودگی و جذابیت خود را از دست نداده است.
 فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی خرداد امسال برای اولین‌بار با زیرنویس مناسب فارسی در پاریس به اکران عمومی درآمد. نمایش این فیلم با استقبال خوبی از طرف سینمادوستان و منتقدان فرانسوی روبه‌رو شد و رسانه‌های متعددی در قالب نقد، گزارش، مصاحبه و یادداشت به این فیلم پرداختند. در زیر نگاهی به بعضی از این رسانه‌ها خواهیم داشت.

لوموند: فیلمی که هنوز رازآمیز است
«گاو» دنیایی غریبه و درعین‌حال آشنا را نمایش می‌دهد که با تصاویر زیبای سیاه و سفید فیلمبرداری شده و در کارگردانی‌اش وامدار توامان سنت‌های سینمای شوروی و سبک‌وسیاق زمانه خود است. بدون توجه به بعد استعاری داستان، «گاو» از فرط بدبینی به فیلمی غیرقابل تحمل بدل می‌شود. هیچ‌چیز نمی‌تواند مانع سقوط حسن به جهنم شود. نه دوستی دوستانش، نه مذهب و نه فواید مدرنیته. تنها چیزی که باقی می‌ماند تصاویر زیبای فعالیت‌های روزانه و نماهای تقریبا بی‌چیز روستایی فوق‌العاده آن است.  در سال 1971 وقتی «گاو» برای اولین‌بار در فستیوال ونیز بدون زیرنویس به نمایش درآمد، سینمای ایران برای مخاطب جهانی ناشناخته بود و این فیلم عجیب توجه و اشتیاق به این سینما را در کنار پرسش‌های بسیار برانگیخت. امروز سینمای ایران با درام‌های شهری فرهادی، مراقبه‌های شاعرانه کیارستمی و نگاه سیاسی پناهی و رسول‌اف برای جهان شناخته شده است. اما فیلم «گاو» هنوز هم رازآلودگی و جذابیت خود را از دست نداده است.
لیبراسیون: مهرجویی و آرتور ریپشتاین
داستان «گاو» در روستایی خشک و گل‌‌آلود رخ می‌دهد که دنیای خارج در آن وجود ندارد. ازاین‌رو فیلم به کارهای ادریس اوئه‌دراگو و گلوبر روشا شبیه است. داستان بی‌رحمانه و درعین‌حال خنده‌دار فیلم، زندگی روستایی، تعامل بین مردم و مردی که ترجیح می‌دهد به‌جای پذیرش مرگ گاوش نقش آن گاو را بازی کند، بسیار موفق است. مهرجویی هیچ‌گاه نتوانست از این بی‌نقص‌تر باشد. او برای سینمای ایران همان نقشی را دارد که آرتور ریپشتاین برای سینمای مکزیک ایفا کرد.
تله‌راما: صفحه شطرنجی روستا
«گاو» داستانی فوق‌العاده از داریوش مهرجویی است که به تولد موج نوی سینمای ایرانی انجامید. نماهای باز فیلم که قاب‌های متعددی را در دل یک قاب نمایش می‌دهد به خوبی گرفته شده‌اند و با تضاد سیاه و سفید خود (دیوارهای سفید و زمین سیاه) از روستا صفحه شطرنجی می‌سازند که در آن بازی می‌کنیم، گم می‌شویم و گاهی نیز با هم زندگی می‌کنیم.
پاریس‌کوپ: سنگ‌بنای سینمای ایران
گاو که با تصاویر باشکوه سیاه‌وسفید خود یادآور تصاویر مدیترانه‌ای هانری برسون است، فیلمی است که با گذر زمان به سنگ‌بنای سینمای ایرانی بدل شده است.
کریتیکات: طغیان بزرگ
این فیلم متاثر از سینمای نئورئالیستی است. برخی از شاخصه‌های نئورئالیستی این اثر عبارتند از: ریشه‌داشتن در واقعیت که در این فیلم همان زندگی روستایی است و استفاده از بازیگران غیرحرفه‌ای در کنار بازیگران تئاتری. این فیلم به‌شدت یاد‌آور انجیل به روایت متی ساخته پی‌یرپائولو پازولینی (1964) است. ارتباط بین این دو اثر به‌طور خاص در تنش ویژه صورت‌ها و نگاه‌هاست که دیده می‌شود؛ تنشی که به دلیل استفاده بسیار اندک از نمای معکوس به دست آمده و با کمک مونتاژ بازه‌های زمانی کاذب پدید می‌آورد؛ روشی که هرچند در سینما کاملا غیرمعمول است، اما طغیانی بزرگ و شوری شاعرانه پدید می‌آورد.
اسلت: جذاب و دیدنی
فیلم گاو پرچمدار سینمای متفاوت در ایران است و با وجود اینکه پس از 45سال که از ساخت آن می‌گذرد، به نمایش درآمده، هنوز هم زیبایی خیره‌کننده‌اش را حفظ کرده است؛ زیبایی خیره‌کننده‌ای که در قابی نئورئالیستی جای گرفته و با نماهای تقریبا مستند خود در یک روستای فقیر در دل طبیعتی خشن، در کنار شکوه فانتزی‌وار بصری سینمای سیاه و سفید و ابعاد جادویی اثر از قصه‌گویی گرفته تا صوفی‌گری فیلم را همچنان جذاب و دیدنی نگه داشته است.
ووارالیر
همه سینمادوستان باید در تجربه دیدن این فیلم شریک شوند؛ تجربه‌ای که یاد‌آور اولین‌باری است که فیلمی از یوسف شاهین یا ساتیاجیت‌رای برای مخاطب اروپایی به نمایش درآمد. در فیلم گاو، کارگردان ما را در فضایی بسته با کاراکترهایی رنگارنگ زندانی می‌کند؛ کاراکترهایی که هرچند در بعضی موارد چون احمق روستا کلیشه‌ای هستند اما با نمایش رابطه عجیب حسن و گاوش به‌سرعت در این رابطه تازه حل شده‌ و دیگر چندان هم به چشم نمی‌آیند. مهرجویی با زوال روانی و اضمحلال فیزیکی حسن با ازدست‌دادن دارایی‌اش، درواقع از ناتورالیسم به نوعی رئالیسم شاعرانه تغییر مسیر می‌دهد. گاو درامی بسیار قدرتمند با روایتی اورجینال و یک اثر کاملا هنری است که باید حتما دیده شود.
شرق، آینا قطبی‌یعقوبی