به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۵

تهران و ریاض؛ بازگشت به مسیر همکاری؛ واقعیت یا سراب؟

عاطفه باغی شاد 
شرایط و فاکتورهای تحملیلی سه گانه بر تهران و ریاض

تحلیل روابط آتی دو جانبه ایران و عربستان را شاید بتوان امری سهل و ممتنع دانست.
از طرفی به نظر می رسد واقعیت های غیر قابل اغماض بین دو دولت در طول سال های گذشته و رقابت های ایدیولوژیکی ،اقتصادی، رقابت بر سر حوزه های نفوذ و هژمونی منطقه ای و...  به قدری ملموس و عیان بوده است که پیش بینی دور نمایه رابطه را سهل و آسان می کند.
اما در عین حال روابط این دو قدرت  منطقه ای همواره پیچیدگی ها و فراز و فرود های خاص خود را داشته که یکی از دلایل عمده ی آن را باید در عدم شفافیت در رابطه و تعارض و گاها تضاد سیاست های اعلانی و اعمالی هر دو طرف دانست .

این نوشتار تلاش دارد صرف نظر از بررسی گذشته تاریخی باتوجه به افزایش تنش های آشکار و پنهان پس از سقوط صدام در ۲۰۰۳ و تحولات شتابان منطقه در سال های اخیر به بررسی شرایط احتمالی آتی در روابط دو کشور بپردازد.


آنچه در طول سال های اخیر به ویژه پس از ۲۰۰۳ در سیاست خارجی دو کشور شاهد بوده ایم عدم توجه لازم به سیاست گذاری برد-برد در جریان تحولات و بحران های منطقه ای بوده است، و به نظر می رسد تا زمانی که هر یک از طرفین بی اعتنا به منافع مشترک، منافع خود را در  تضعیف و یا باخت طرف مقابل تعریف کند امید به روند بهبود روابط سرابی بیش نیست.


شرایط و فاکتورهای تحملیلی سه گانه بر تهران و ریاض

اما اینجا بحث بیش از آنکه در خصوص سیاست خارجی مخرب یا سازنده ایران و عربستان باشد در خصوص شرایط تحمیلی بر دو طرف است. که می تواند به سه دسته داخلی، منطقه ای و بین المللی تقسیم شود.

شرایط داخلی:

در رابطه با شرایط داخلی می توان به نیاز جدی به همکاری اقتصادی در اوپک اشاره کرد، وابستگی جدی هر دو کشور به درآمد حاصل از نفت که در سال های اخیر به پایین ترین حد خود رسیده می تواند اثرات مخرب اقتصادی برای دو طرف داشته باشد کما اینکه عربستان این روزها با بحران جدی اقتصادی روبرو است و مسلما ایران نیز با جمعیت بیشتر و منابع کمتر منتفع این شرایط نیست و نخواهد بود، از آنجا که یکی از علل کاهش قیمت نفت سیاسی و در جهت تضعیف اقتصاد ایران بوده و از آن رو که این کاهش شدید قیمت و افزایش تولید عربستان هر دو کشور را به شدت متضرر کرده، شاید بتوان مهمترین شرط تحمیلی داخلی در آینده را نیاز دوجانبه به همکاری اقتصادی برد-برد در سازمان اوپک و به شکل افزایش قیمت و کاهش تولید در راستای بهبود اقتصاد های بحران زده دو طرف دانست.

سفیر ایران در ریاض که فعلا در تهران به سر می برد معتقد است در یک فاصله زمانی ۱۰ ساله روابط ایران و عربستان ترمیم شده و به حالت همکاری گرایش پیدا خواهد کرد

شرایط منطقه ای:

اما در خصوص شرایط منطقه ای موضوع عمیق تر و پیچیده تر به نظر می رسد، بحران های شعله ور در عراق، سوریه، یمن و ... با تبعات ویران کننده چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ انسانی با انبوه بازیگران ذی نفع از جمله ایران و عربستان با تضاد جدی منافع و سیاست ها دور نمای مثبتی را پیش رو نمی گذارد! هرچند گفتگو برای یافتن راه حل به شکل دو و چند جانبه مطرح و در نشست های مختلف نیز به اجرا در آمده اما هیچ اراده عملی و جدی از دو طرف ایران و عربستان برای مذاکرات سازنده در جهت برون رفت از بحران دیده نشده است. عمق اختلافات و بدبینی ها و سیاست های متعارض از هر دو طرف همواره مانع جدی برای گفتگو های سازنده بوده، به طوری که تنش های بین دو کشور در نحوه برخورد و بیان نمایندگان حاضر از هر سو در نشست های چند جانبه آشکارا یکی از دلایل جدی ناکامی مذاکرات بوده است، بازده این شرایط ناامید کننده افزایش تنش های بین دوکشور تا سطح قطع روابط دیپلوماتیک بوده است.

به نظر می رسد شرایط موجود در منطقه از جمله بحران های فرسایشی و پیچیده به ویژه تضاد علنی سیاست های عربستان و ایران در یمن، سوریه، لبنان و عراق و حضور هم زمان قدرت های فرا منطقه ای در این بحران ها، و از طرف دیگر افزایش قدرت و پرستیژ نسبی ایران در منطقه به ویژه پس ازحل مناقشه هسته ای و بازگشت تدریجی اعتماد و سرمایه های بین المللی به ایران شرایط منطقه ای را به شرایط بین المللی گره زده و تفکیک این دو از هم کار مشکلی است.

شرایط بین المللی:

همان طور که رسیدن به راه حل برای بحران های منطقه ای بدون همراهی قدرت های بزرگ دور از ذهن می نماید، بهبود احتمالی ایران و عربستان در آینده نیز بی شک تابعی از شرایط و دخالت های بین المللی خواهد بود، در واقع می توان این طور ادعا کرد که شرایط بین المللی جدی ترین نقش را در این زمینه ایفا خواهد کرد.

هرچند این سوال مطرح می شود که چرا پس از توافق هسته ای و روابط رو به بهبود ایران با کشور های اروپایی و آمریکا و تغییر جهت سیاست خارجی ایران از تنش زایی به تنش زدایی، نه تنها هیچ تاثیر مثبتی در روابط دو کشور پدید نیامد بلکه در بدترین حالت ممکن به قطع روابط نیز منجر شد! هر چند به نظر می رسد عربستان می باید از این فرصت برای همراهی و هم صدایی با جامعه بین المللی و نزدیکی بیش تر به همسایه خود استفاده می کرد اما نباید از نظر دور داشت روابط حاکم بین دو همسایه که برخی تفسیر گران از آن با عنوان جنگ سرد منطقه ای یاد می کنند باعث شد تا موفقیت ایران در پیش برد برنامه هسته ای از نگاه عربستان قدرت یابی بیشتر رقیب برای اعمال هژمونی بر منطقه تفسیر و دو دولت را بیش از پیش از هم دور کند. جنگ های نیابتی و رقابتی های آشکار در حوزه نفوذ منطقه ای به اضافه تصمیم گیرندگان جدید در راس حاکمیت در عربستان که علاوه بر درگیری در بحران های داخلی درک معقول و بلند مدت از منافع منطقه ای خود نیز ندارند، همه و همه شرایط را به گونه ای پیش برده که روابط از تضاد و تعارض به دشمنی سوق پیدا کرده است.

اما می توان همچنان امید داشت که در میان مدت و با فروکش کردن بحران های منطقه ، گسترش روابط بین المللی ایران به شکل جذب سرمایه و بهبود ،رونق و ثبات اقتصادی که نتیجه مستقیم آن بهبود و گسترش روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای همسایه و در حوزه های نفوذ خود خواهد بود، و از همه مهم تر سیاست های منطقه ای آمریکا که همچنان از اهمیت بالایی برای عربستان برخوردار است و به نوعی به امنیت و ثبات این کشور گره خورده است شاهد تغییر رویه ها باشیم.

آمریکا تنها قدرت فرامنطقه ای است که می تواند هم زمان با سیاست کاهش تدریجی حضور خود در خاورمیانه عربستان را متقاعد به همکاری امنیتی با ایران جهت مدیریت منطقه ای کند، هر چند در حال حاضر این شرایط دور و کمی بعید به نظر می رسد اما در صورت دستیابی، تجربه سال ها فراز و نشیب و اوج وفرود روابط دو کشور می تواند کمک کننده و حافظ روابط آتی باشد.

منبع: فراتاب