«سراجالدین حقانی»، فرزند «ملاجلالالدین حقانی»، از رهبران تاریخی مجاهدان افغان است.
اوایل مارس گذشته بود که «سرتاج عزیز»، مشاور امنیت ملی نخستوزیر پاکستان در شورای وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن، اعلام کرد کشورش به «رهبران طالبان» افغانستان پناه داده است. با این اظهارنظر، او درواقع رازی را برملا کرد که از مدتها پیش مورد ظن و تردید بود اما اسلامآباد هرگز به آن اعتراف نکرد. گویی سرتاج عزیز به این وسیله میخواست برگهای را بسوزاند که از مدتها قبل پاکستان با خود داشت و در مانورهای سیاسی و منطقهای از آن استفاده میکرد.
اما بهزودی معلوم شد سرتاج عزیز اساسا چنین برگهای را در اختیار نداشته است، زیرا اطلاعات متعددی نشان میداد رهبران طالبان تصمیم گرفتهاند به همراه خانوادههایشان از پاکستان به افغانستان کوچ کنند؛ مسئلهای که بیانگر کاهش سطح رابطه «ملااختر منصور»، رهبر سابق طالبان، با دولت اسلامآباد بود. ملامنصور ماه جولای گذشته بهعنوان جانشین «ملاعمر» برگزیده شده بود.
در عمل پاکستان چنانکه سرتاج عزیز در برابر شورای وزارت خارجه آمریکا گفت، نتوانست از «نفوذ خود در طالبان» استفاده و این جنبش را تحت نظر آمریکا وارد مذاکرات صلح با کابل کند. حتی عکس آن، طالبان به جای رویآوردن به روند صلح، تندروی بیشتر را در پیش گرفت و عملیات نظامی خود را در افغانستان تشدید کرد. طالبان همچنین یکبار دیگر بر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تأکید و هرگونه گفتوگو تا زمان حضور نیروهای خارجی را رد کرد.
اینها همه مقدمهای شد بر برخی ابهامهایی که در نحوه کشتهشدن ملااختر منصور از سوی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در خاک پاکستان نیز بروز کرد. ادعا شده او از ایران بازگشته است که این هم ابهامهای دیگری را دامن زد. اما اسلامآباد که تاب تحمل اتهام «همدستی در کشتهشدن رهبر طالبان» را نداشت، این خبر را جعل کرد تا بهویژه در بین محافل تندرو این گروه نشان دهد درواقع رد ملااختر از طریق ایران زده شده است. از آن گذشته پاکستان نیازمند آن بود که نشان دهد حمله آمریکا در عمق خاک پاکستان گزارش دقیقی نیست؛ زیرا اسلامآباد از تکرار سناریو مشابه هدفقراردادن «اسامه بنلادن»، رهبر القاعده در سال ٢٠١١، در کشورش بیمناک است؛ اتهامی که پاکستان هنوز نتوانسته است از تبعات آن خود را خلاص کند. حال اضافهشدن اتهامات جدید بهویژه درباره کشتهشدن رهبر طالبان میتواند برای این کشور گران تمام شود.
اگر یکی از برجستهترین پیامدهای غیبت مؤسس «القاعده» از میدان جهاد و مبارزه (اگر درست باشد بگوییم) تقویت گروههای افراطی دیگری ازجمله «داعش» و رهبر خوفناک آن «ابوبکر البغدادی» بود، غیبت ملامنصور نیز هرچند با فقدان بنلادن و ملاعمر قابل مقایسه نیست، اما میتواند پیامدهایی از ایندست داشته باشد. یکی از این پیامدها بهقدرترسیدن «سراجالدین حقانی»، فرزند «ملاجلالالدین حقانی»، از رهبران تاریخی مجاهدان افغان است. او یکی از افراد بسیار باتجربهای است که روابط عمیقی با پشتوننشینهای دو سوی مرزهای افغانستان و پاکستان دارد.
برخی بر این باورند كه قدرتگرفتن سراجالدین حقانی به معنای تداوم جنگ طالبان ضد نیروهای آمریکایی و دولت افغانستان به صورت همزمان خواهد بود، زیرا حقانی ازجمله کسانی است که در فهرست تروریستهای آمریکایی قرار داشته و برای دستگیری او پنجمیلیون دلار تعیین شده است. به همین دلیل او با ملامنصور و دیگران تفاوتی جوهری دارد و اساسا روند صلح نمیتواند در قاموس او معنایی داشته باشد.
از سوی دیگر، حقانی روابط خوبی با گروههای جهادی کشمیر یا محافل بنیادگرای داخل دستگاههای اطلاعاتی پاکستان دارد. به این معنا که رهبری یا اعمال نفوذ او بر طالبان میتواند موجب بازگرداندن این حرکت به خط مقابله با هندوستان نیز باشد. بههرحال کشتهشدن ملامنصور با همه ابهاماتی که در نحوه قتل او وجود دارد، میتواند برای آینده حرکت طالبان نیز تعیینکننده باشد.
منبع: الحیات