به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۹۵

درجنگ فیل و فنجان مسئول کیست؟

حسن بهگر 
جنگ یا درگیری مسلحانه درجامعه ی بشری همواره وجود داشته، چه آن را  ناشی از طبیعت انسان  و چه زاده ی شرایط محیط بدانیم. می توانیم به سبک مذهبیان بگوییم سابقه اش به هابیل و قابیل می رسد .
آنچه مرا حیران کرده از هم پاشیدگی قواعد جنگ است که بکلی از بین رفته است .
پس از تجربه ی دردناک جنگ دوم جهانی، برای جلوگیری از جنگ ، سازمان ملل ایجاد شد و قراردادهایی بسته شد که جنایات جنگی تحت حقوق بین الملل عرفی   محکوم شود.
حال در عمل می بینیم که هیچ یک از این قراردادها محترم شمرده نمی شود و کار به آنجا کشیده شده که آمریکا  حتا برای حفظ ظاهر هم که شده، منتظر اجازه سازمان ملل  برای حمله به جایی نمی شود.
سرانجام هر جنگی صلح است و پس از جنگ باید  قرارداد صلحی بسته  شود که به معنای خاتمه ی جنگ و تعرض است .
غرامت هم یکی از راه های  جبران خسارات و صدمات ناشی از جنگ است اما ما با شگفتی شاهدیم که  در جنگ های اخیر نه غرامتی پرداخت می شود نه قرارداد صلحی بسته می شود و مقصر اصلی جنگ هم مفقود است و نتیجه هم جز هرج و مرج نیست.

آنچه تا حال دیده و خوانده بودیم از این قرار بود که  اغلب جنگ ها برای بدست آوردن منابع اقتصادی و یا برای گسترش سرزمین  کشوری انجام می شود. حمله آمریکا  و متحدان اروپایی اش پس از 11 سپتامبر به افغانستان ، عراق و لیبی  به معنای کامل نقض استقلال این کشورها و حق حاکمیت آنها بوده  و افزون برآن جنگ فیل با  فنجان بود و  طرفین از نظر امکانات جمعیتی و تجهیزات جنگی و نظامی با هم برابر نبودند. اکنون که افغانستان ویرانه تر شده و عراق  مبتلا به کشتاری روزانه  گردیده؛ لیبی  به لانه تروریست های مذهبی مبدل شده  و سوریه ویران و با سرنوشتی نامعلوم دست به گریبان شده. آنهایی هم که ویرانی ها را به پا کرده اند، گذاشته اند و رفته اند! چه کسی مسئول است ؟  به هر در که بزنیم، نه فریادرسی هست و نه مسئولی!

درجنگ ها فقط  نظامیان کشته نمی شوند بلکه مردم غیر نظامی هم کشته می شوند و یا آسیب دیده و  مجبور به مهاجرت می گردند. در جنگ های اخیر خاورمیانه سیل مهاجران به اروپا مشکل ساز شد ؛ آمریکا و متحدانش اسراییل و اروپا بایستی مسئولیت خود را می پذیرفتند ولی فقط  اروپا به ناچار و با باج دادن به اردوغان که شریک این جنایات است، مجبور به پذیرش بخش کوچکی از مهاجران شد و انسان های بی گناه بسیاری در سرما و در اثربیماری و گرسنگی مردند و هزاران نفر در راه مهاجرت در دریا غرق شدند و آنهایی که جان به در بردند مورد هزار نوع سؤ استفاده واقع شدند و این فاجعه ننگین هنوز ادامه دارد . بسیاری از آثار تاریخی و هنری این کشورها منهدم شدند . چه کسی مسئولیت پذیرفت؟ چه کسی مسئول خون های ریخته شده است ؟

باید صریح اعتراف کرد که ما  به دوران استعماری جدیدی با ابزارهای نو و همراه  با کشتارهای مهیب پا گذاشته ایم. دیگر اثری از جنبش های قدرتمند ضد جنگ،  مشابه آن که در جنگ ویتنام بود مشاهده نمی شود. گویی احساسات بشری در این مورد ته کشیده است. طنز تلخ قضیه اینجاست که بیشتر آن گروه های چپی که در آمریکا در تظاهرات ضد جنگ شرکت داشتند اکنون از نومحافظه کاران سرسختی شده اند که در طراحی این جنگ های خانمانسوز مشارکت دارند.

فریاد استدلال کسانی که آمریکا را ناقض استقلال و حاکمیت ملی این کشورها می دانند به جایی نمی رسد و سازمان ملل بازیچه ی قدرت های بزرگ شده است .

زشتی این اعمال از بین رفته وتبهکاری در جهان نهادینه شده است، ولی با اینهمه این مانع نشده  که با بهانه کردن همین قوانین، سیاست یک بام و دو هوا تعقیب شود؛ برای نمونه  پس از گذشت 50 سال  از جنگ دوم جهانی اگر در گوشه ای از دنیا  یک نازی پیدا کنند او را به محاکمه می کشند  و خسارت می گیرند، ولی در مورد هزاران کشته در فلسطین ، افغانستان ، عراق ،  لیبی و سوریه   کسی مورد تعقیب قرار نمی گیرد که هیچ حتا صحبتی هم از تعقیب و محاکمه نیست.

چگونه است برخی رؤسای کشورها مانند میلوسویچ و صدام حسین برای جنایات جنگی محاکمه و مجازات می شوند ولی کشورهایی مثل اسراییل و آمریکا  پایشان به این دادگاه ها کشیده نمی شود؟
کشتار انسان ها به بدترین شکل توسط بنیادگرایان مذهبی مانند داعش و پشتیبانان آنها و انهدام آثار باستانی بخشی از نتایج  این جنگ ها بوده است . آثار فرهنگی و اجتماعی  این جنگ ها برای سالیانی دراز باقی خواهد ماند که اکنون نمی شود  آن را برآورد کرد  اما یک چیز مشخص است و آن اینکه جامعه اروپا و بطور کلی غرب از این جنگ ها مصون نخواهد ماند چنانکه حملات تروریستی در اروپا بخشی از این جنگ صلیبی تازه آغاز شده است. اروپاییان که تصور مصونیت می کردند، با عملیات تروریستی داعش از این خیال به در آمدند، آمریکا چون دور است و تصور می کند که مشکلش همان یازده سپتامبر بوده و گذشته، عین خیالش نیست، تا باز واقعه ی جدیدی به خود بیاوردش که تازه باز هم معلوم نیست چه کار خواهد کرد و چگونه دنیا را بی حساب به خاک و خون خواهد کشید.

مشکل مردم خاورمیانه که دیگر جز با صفت «مسلمان» از آنها یاد نمی شود، این است که هم قربانیان اصلی این جنگ ها و تروریسمی هستند که از دلشان در آمده و هم مقصر اصلی قلمداد میشوند. این هم نوآوری جالبی است که در یک طرف یک عده قربانی  داریم که مسئول هم هستند و در سوی دیگر کسانی را که این همه خرابی را به پا کرده اند و مطلقاً هیچ مسئولیتی ندارند! این که هیچ، به خاطر کشته هایی که تعدادشان به یک هزارم کشته های منطقه هم نمی رسد، خود را قربانی هم معرفی می کنند و چیزی هم از این «مسلمانان» بینوا طلبکار هستند.
اگر آدمکشی خاص جنگ است و همیشه بوده، این وقاحت در دروغگویی را باید در تاریخ بیسابقه به شمار آورد.

2016/05/23 استکهلم 

منبع: ایران لیبرال