کارل بیلت. نخستوزیر اسبق سوئد
شمار زیادی از کشورهای جهان خواهان ازمیانبردن خطر یک فاجعه هستهایاند؛ امری که کاملا در آن محق هستند. اما صحبتکردن از جهانی بدون سلاحهای هستهای راحتتر از انجام آن است و همواره این خطر وجود دارد که برخی اقدامات برای خلاصکردن جهان از شر سلاح هستهای، خود به یک فاجعه ختم شود. از پایان جنگ سرد، زرادخانه سلاحهای هستهای در سراسر جهان به شکل چشمگیری کاهش یافته است. روسیه و ایالات متحده ذخیره سلاحهای هستهای خود را به میزان ٨٠ درصد کاهش دادهاند و در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، ایالات متحده روسیه را مجاب کرد تا بیش از پیش دست به کاهش سلاحهای هستهای خود بزند. در اروپای غربی نیز بریتانیا و فرانسه همان زرادخانه کوچک هستهای خود را نیز کوچکتر کردهاند. این کشورها برای کاهش سلاحهای هستهای خود دلایل مختلفی داشتهاند؛ هرچند امضاي معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) نیز عملا آنها را به این کار موظف کرده است.بااینحال، در سالهای اخیر، حرکت به سوی خلع سلاح اتمی متوقف شده است. روسیه درحالحاضر در تلاش برای نوسازی توان هستهای خود است و در گفتههای مقامات روس بیش از پیش به این ظرفیت و توان هستهای این کشور اشاره میشود. این مسئله توضیح میدهد که چرا تلاشها و اقدامات برای کاهش زرادخانه هستهای در اروپای غربی دچار یک وقفه شده است. ایالات متحده نیز به سهم خود در حال بازبینی گزینههایش برای تجدید قوای هستهای است. درعینحال، پاکستان به تولید مواد بهکاررفته در سلاحهای اتمی ادامه میدهد. تلاشها برای پاککردن خاورمیانه از لوث سلاحهای هستهای راه به هیچ جایی نبرده و دلیل آن تا حد زیادی اسرائیل است. از دیگر سو، جامعه جهانی نتوانست بر سر بازنگری در مفاد معاهده NTP در کنفرانسهای ٢٠٠٥ و ٢٠١٥ به توافق برسد. البته جاهطلبیهای هستهای کرهشمالی نیز یک بحران هستهای را در آسیای شرقی رقم زده است.
در چنین فضایی، بخش عظیمی از کشورها معاهده بلندپروازانهتری را پیشنهاد دادهاند به نام معاهده منع سلاحهای هستهای که پیشنویسی از آن در اوایل ماه جولای به تأیید ١٢٢ کشور عضو سازمان ملل رسید. متأسفانه، آنچه در قالب تلاشهای انساندوستانه شروع شد، به یک طرح ناکارآمد و اشتباه انجامیده است. در این زمینه سه مسئله بیش از همه توجه را به خود جلب میکند. نخست، از آنجا که هیچ کشور هستهای از یک معاهده منع سلاح هستهای حمایت نمیکند، طرح پیشنهادی فعلی بهتنهایی نمیتواند جهان را از شر حتی یک کلاهک هستهاي خلاص کند. بدتر اینکه، این معاهده جدید میتواند معاهده NPT را تضعیف کند؛ معاهدهای که با وجود برخی ضعفها و اشکالات، از حمایت بهمراتب بیشتری برخوردار است؛ از جمله حمایت پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل؛ یعنی چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده. مسئله سوم اینکه، غیرقانونی یا غیراخلاقی خواندهشدن بازدارندگی هستهای در این پیشنویس، میتواند امنیت در اروپا و شرق آسیا را به خطر اندازد. در پیشنویس اولیه این معاهده که اوایل امسال رونمایی شد، از عباراتی که صراحتا استفاده بازدارنده از سلاحهای هستهای را منع کند، خبری نبود. اما نسخهای که کشورها در ماه جولای به آن رأی دادند، چنین بود. این را باید یک تغییر بنیادین دانست.
آنچه تا حد زیادی کشورها را از استفاده از سلاح هستهای بازمیدارد، همان امکان مواجهه با یک ضدحمله و مقابلهبهمثل هستهای است. از دیگر سو، بازدارندگی از طریق ائتلافها همان چیزی است که از کشورهای غیرهستهای در برابر باجگیری کشورهای هستهای محافظت میکند. علاوه بر این، بدون این بازدارندگی هستهای، کشورهای غیرهستهای نیز به صرافت تولید سلاح هستهای خواهند افتاد. به همین خاطر است که هلند، تنها کشور عضو ناتو که در معاهده منع سلاحهای هستهای مشارکت دارد، علیه این پیشنویس رأی داد. ژاپن، تنها کشوری که تاکنون مورد حمله هستهای قرار گرفته نیز از این طرح حمایت نکرده است زیرا به بازدارندگی هستهای از سوی ایالات متحده متکی است. بدون چنین حفاظتی، ژاپن کاملا در برابر باجخواهی هستهای چین و حملات موشکی کرهشمالی آسیبپذیر خواهد بود. در واقع، از آنجا که دیپلماسی و تحریمهای سنگین مانع برنامه کرهشمالی نشده است، بازدارندگی هستهای همچنان تنها راه عملی برای محافظت از کشورهای شرق آسیا در برابر باجخواهی و حمله اتمی است. به همین منوال، اکثریت گستردهای از کشورهای اروپایی، از فنلاند گرفته تا پرتغال، اصلا دوست ندارند که بدون چنین حمایتی در سایه کلاهکهای هستهای روسیه به سر ببرند. در واقع این پیشنویس با منعکردن گزینه بازدارندگی، میتواند جهان را از آن چیزی که هست، ناامنتر کند. البته، موافقان این معاهده اینطور استدلال میکنند که این معاهده با گذشت زمان باعث ایجاد حمایت عمومی از منع سلاحهای هستهای خواهد شد و نهایتا دولتها را به انهدام زرادخانه هستهایشان مجاب خواهد کرد. اما این یک نگرش کاملا سادهلوحانه است. هیچکس با کمترین درکی از واقعیت نمیتواند باور کند که چین، اسرائیل، پاکستان و روسیه به سادگی سلاحهای هستهای خود را کنار بگذارند چون افکار عمومی چنین از آنها میخواهد. متأسفانه، سلاحهای هستهای در این کشورها از محبوبیت بالایی برخوردار بوده زیرا به آنها به چشم ضامن امنیت و تجلی اقتدار ملی در عرصه جهانی نگاه میشود. البته آنهایی که خواهان جهانی عاری از سلاحهای هستهای هستند، لازم نیست چنین نگرشی را قبول کنند اما نباید آن را نادیده بگیرند.
اتخاذ یک رویکرد واقعبینانهتر میتواند به کاهش بیش از پیش سلاحهای هستهای در ایالات متحده و روسیه بینجامد. برای رسیدن به این هدف، قبل از هر چیز باید کاری کرد که هیچکدام از این دو کشور دست به نوسازی زرادخانه هستهای خود نزنند که میتواند از سوی دیگر کشورها، حکم گسترش توانمندیهای هستهای این دو کشور را داشته باشد. درعوض، این دو کشور باید راه را برای کاهش سلاحهای هستهای هموار کنند. در خاورمیانه، پایاندادن به نزاعها و ایجاد سازوکارهای حل اختلاف میتواند در طول زمان ما را به سوی جهانی عاری از سلاحهای هستهای رهنمون كند. در این رابطه، توافق هستهای میان ایران و کشورهای ١+٥ (متشکل از پنج عضو دائمی شورای امنیت به اضافه آلمان) اولین گام اما گامی مهم محسوب میشود. برای جنوب آسیا، میتوان امید داشت که آشتی میان هند و پاکستان، کنترل هرچه بهتر برنامه هستهای دو کشور را تسهیل کند حتی با اینکه ممکن است سایه چین همچنان بر سر هند سنگینی کند. در پایان، نمیتوان امید داشت که خلع سلاح هستهای یکباره صورت پذیرد. رویکردی گام به گام و مبتنی بر NPT و حل اختلاف در مناطق حیاتی و همچنین کاهش سلاح هستهای از سوی قدرتهای بزرگ، بیشتر بهنفع جهان خواهد بود. در بهترین حالت، معاهده پیشنهادی منع سلاح هستهای صرفا یک نمایش باقی خواهد ماند اما همزمان میتواند تلاشهای جاری برای کاهش سلاحهای هستهای را پیچیدهتر كند و شکاف میان کشورهای هستهای و غیرهستهای را افزایش دهد. در بدترین حالت نیز این معاهده پیشنهادی میتواند حتی خطر نزاع هستهای را در مناطق کلیدی و حساس افزایش دهد.
شرق