به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، اردیبهشت ۰۱، ۱۳۹۸

پاسخی به نوشته آقای حسن بهگر زير عنوان

«سخنی با هم وطنان بهائی »
دکتر ایرج اشراقی
آقای بهگر فروردین ۱۳۹۸درمقاله­ای که در سایت احترام به آزادی 
https://ehterameazadi.blogspot.com/2019/04/blog-post_76.html#more
منتشر کرده بهائیان را به عدم دخالت در سیاست  وبه بی تفاوتی به کشور ایران متهم کرده. و چنین نوشته  «اول بگویم که اصلا دخالت نکردن در سیاست حرف عجیبی است. عمل کردن به این ادعا در حکم بریدن از جامعه است، بی اعتنائی به سر نوشت ملتی که در دل آن زندگی می کنیم. یعنی ما حسابمان جداست، هر چه شد، شد، فقط به ما کاری نداشته باشید، البته اگر به ما ظلمی شد هوایمان را داشته باشید.


بسیار عجیب است که ما کاری به سیاست که محل حل وفصل دعاوی اجتماعی و تعیین معنای عدالت است، نداشته باشیم، ولی بخواهیم از مواهب اینها بهره ببریم ...» آیا این اتهام شایسته جامعه بهائی هست؟

در ادامه می نویسد «به رغم داستان منع مذهبی، طی سالیان شاهد دخالت برخی بهائیان در سیاست هم بوده­ایم. متئاسفانه شناخته شده­ترین آنها پرویز ثابتی ساواکی بلند مرتبه بود... »

در ضمن  نویسنده به دو خاطره  هم اشاره می کند. یکی شرکتش در مراسم خاکسپاری یک بهائی کمونیست شده («ولی کمونیستی  وطن­خواه  وایران دوست» اين که آیا کمونیست­های وطن فروش هم هستند باید رفقای چپ با آقای بهگر حل کنند). 
در آن تشييع جنازه پس از ادای سخنرانی یکی از بستگان آن زنده ­ياد دعایی خواند. آقای بهگر این عمل نا پسند ویا نا مناسب را حمل بر قصد مصادره انقلابی زنده یاد به نفع جامعه بهائی می داند
اما آئين بهائی از هیچ شخصیتی برای خودش مشروعیت نمی گیرد.

 می دانیم  بوده اند افراد بسیار صاحب نامی که دارای اسم ورسم هم بودند، اما زمانی که از جامعه بهائی يا کنار گذاشته شدند ویا به میل خود کنار رفتند، هیچ توجهی نه منفی ونه مثبت  نسبت به مرده ویا زنده آنها نشده.

خاطره دوم اين که یک افسر بهائی که عضو حزب توده  شده بود  قرار بود با ایشان مصاحبه ای بکند، اما به هر دلیلی مصاحبه انجام نشد. آقای بهگر حدس می زند که این هم به دستور جامعه بهائی بوده. یاد دائی جان ناپلئون بخیر.

جهت اطلاع  شما آقای بهگر من  بهائی هستم اکثر دوستان من از همه گروه های مختلف مذهبی وغیر مذهبی هستند. 
من چندین بار با تلوزیون راه کار گر هم مصاحبه کرده ام.

بهاءالله محدودیتی در تماس با اقوام، مذاهب و ایدئولژی ها چه مذهبی و چه  غیر مذهبی قائل نشده بلکه پيروان خود را هم تشويق به اين کار کرده.

و اما اصل مطلب آقای بهگر.
در ابتدا خواستم به نظر شما برسانم که من چندین سال پیش مقاله ای زیر نام «افسانه عدم د خالت بهائیان در سیاست» نوشته ام که اگر مایل باشید می توانید مطالعه کنید.
اگر منظور از دخالت در سیاست شرکت در حزبی ویا گروهی به منظور کسب قدرت با اعمال زور باشد البته بهائیان دخالت نکرده اند ونمی کنند ونخواهند کرد. چون این کار را خلاف مصالح جامعه می دانند.

حدود 150 سال قبل بهاءالله طالب جدائی دین از دولت بوده. در سال 1894 فرزندش عبدالبها در رساله سیاسیه خود می نویسد. «وظیفه علما وفریضه فقها مواظبت امور روحانیه وتر ویج شئون رحمانیه است
هر وقت علمای دین مبین و ارکان شرع متین در عالم سیاست مدخلی جستند و رائی زدند و تدبیری نمودند، تشتیت شمل موحدین شد » 
در همان زمان به دخالت های ملایان در دوران صفویه وقاجاریه و زیانهائی که به ایران خورد اشاره کرده است.

این مسئله ای است که تازه وبعد از این همه خسارات مادی ومعنوی جامعه ایران به آن رسیده است. آن عدم دخالتی که بهائیان می گویند این گونه دخالت است.

اما اگر سیاست را در ایجاد نهاد های مدنی برای تغییرات بنیادی در جامعه بدانیم بهائیان در این زمینه اگر پیش تاز نبوده اند یکی از موئثر ترین گروه ها بوده اند.

دشمن سرسخت نهاد های مدنی در جامعه دو گونه استبداد است. یکی مذهبی ودیگری سیاسی. خشن ترین وفاسد ترین استبداد استبداد مذهبی است. 
نائینی از ملایان صاحب نام دوران قاجار آن را «استبداد ملعونه مذهبی» می نامد چون مشروعیتش را از آسمانها می گیرد و مخالفت با آن در حقيقت در حکم ارتداد و قتل است.

در این دوران بهاءالله خواهان جدائی دین از حکومت بوده. این بزرگترین قدم در راه اصلاح جامعه بوده. تاریخ به ما می آموزد تا زمانی که ملایان مذهبی حق وامکان دخالت در دولت را داشته اند هیچ جامعه ای روی آزادی، رشد، ورفاه را ندیده و نخواهد ديد. 
تنها راه نجات از استبداد دینی وسیاسی ایجاد نهاد های مدنی، ترویج فرهنگ و آگاه کردن جامعه از راه تحصیل ویاد گیری است.

در دورانی که ملایان مدارس را مضر به حال مردم ودین می دانستند. نگاهی به لوایح شیخ فضل اله نوری وآنچه بر سر حسن رشدیه  ومدارس جدید آوردند بفرمائید بعید می دانم که شما بهتر از من ندانید. 
در این دوران بهائیان بیش از پنجاه مدرسه در ایران تأسیس کردند که جزو بهترین مدارس آن دوران بوده. 
اولین حمام دوش را بهائیان با وجود مخالفت شدید ملایان ساخته اند. 
زمانی که زنان هیچ حقی در جامعه نداشتند، بهائیان انجمن هائی به نام «ترقی نسوان» در تمام شهرهای ایران بر پا کردند. در این انجمن ها زنان با مردان در باره امور جامعه در نشست ها گفتگو می کردند. اولین شرکت تعاونی را به نام «نونهالان» تشکیل دادند که سهام داران آن  کودکان هم بودند.

بهاءالله برای متولیان مذهبی هیچ حقی قائل نیست. حق آنها نمی داند که بالای منبر بروند، حکم جهاد بدهند، شخصی را تکفیر کنند، خمس بگیرند وغیره.

کرامت انسانی را فوق العاده قابل احترام می داند، دست بوسی را حرام می داند، اقرار به گناه نزد هیچ فردی را مجاز نمی داند. اگر اینها دخالت در جامعه نیست، پس چیست.

آیا تنها راه دست به اسلحه بردن واعمال زور است، یا ایجاد نهاد های مدنی؟ تجربه ثابت کرد که هیچ انقلابی که با استفاده از قوه قهریه به جامعه حاکم شده به نفع هیچ ملتی نبوده.

بهائیان ايجاد نهادهای مدنی را انتخاب کرده اند. نتايج زيانبار راه انقلابی را که در هر جای دنيا دنبال کرده اند دیده ایم و می بينيم که ملت ها به چه سرنوشتی دچار شده اند.

فرانکفورت 10 آپریل 2019  ایرج اشراقی

در ضمن هر گاه فکر کردید که مصاحبه ای با یک نفر بهائی می تواند مفيد باشد داوطلب کم نخواهد بود.