به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، تیر ۱۴، ۱۳۹۸

استراتژیست های مفلوک و دیپلماسی قراضه – حسن بهگر

حسن بهگر
دیپلماسی از کلمه دیپلم یونانی گرفته شده و برخلاف تصور عده ای دیپلماسی و جنگ متضاد یکدیگر نیستند و با وجود اختلاف ظاهری که دارند، بسیاری ارتباط  تنگاتنگ بین این دو را می پذیرند. این دو، چهره ی یک حکومت واحد را در عرصه ی جهانی به نمایش می گذارند. هر دو در خدمت منافع حکومت و ملت یک کشور هستند، یکی با سلاح نظامی دیگری با ابزار سیاسی.

در اهمیت دیپلماسی همین بس که گفته اند جنگی اگر آغاز شود به معنی آنست که دیپلماسی شکست خورده است. دیپلماسی با ایجاد ائتلاف ها و جلب نهادها و مؤسسات بین المللی و نشان دادن قدرت کشور و موفقیت در مذاکرات، راه را برای ایجاد تفاهم آماده می کند.

در تاریخ معاصر ایران روش مصدق در حل بحران نفت نمونه ای از دیپلماسی موفق است.  موفقیت در دادگاه لاهه و جلب نظر موافق افکارعمومی در جهان نمونه های این موفقیت است. در آن زمان مشکلاتی از قبیل مسأله  اخراج انگلیسی ها از شرکت نفت مطرح بود ولی این اخراج بدون اهانت و بدون وارد آوردن آسیب به کسی و اصطلاحاً بدون آنکه خون از دماغ کسی بیاید، انجام پذیرفت وگرنه همان زمان ناوگان انگلیس نیز برای تهدید به منطقه آمده بود. نمونه دیگر دیپلماسی قوام السلطنه در مسأله آذربایجان و در آن شرایط آشفته پس از جنگ بود.

اینها نمونه های موفقی است از تحمیل دیپلماسی به جنگی که ابرقدرت های آن زمان به راه انداخته بودند. امروز در دانشگاه ها دیپلماسی به عنوان یک فن تدریس میشود  و شعب آن به صورت تخصصی آموزش داده می شود. بیهوده نیست که پس از 40 سال، محصول حکومت اسلامی امثال ظریف است که به راحتی در برجام سرش کلاه گذاشتند. این تنها مورد نیست ، جمهوری اسلامی از آغاز تأسیس خود، هرچه قرارداد بسته به ضرر ایران بوده و مایه ی خفت. برای پی بردن به میزان مهارت و کاردانی و سخندانی ایشان کافی است  سخنرانی 12 آذر 92  او را در دانشگاه تهران بیاد بیاوریم : «غربی‌ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی‌ترسند. از این مردم می‌ترسند. آیا شما فکر کرده‌اید که آمریکا که با یک بمبش می‌تواند تمام سیستم‌های نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما می‌ترسد؟(1)

اگر ظریف وزیر امورخارجه زنگبار هم بود حق نداشت این جور حرف بزند. ​وزیر امورخارجه ای که نیروی نظامی کشورش را تحقیر کند نمی تواند در دیپلماسی موفقیتی کسب کند اگر فکر کنید این این آخرین گاف ظریف است خیر او اخیرا در مصاحبه با CNN گفته است «آمریکا توانایی نابود کردن ایران را ندارد، مگر اینکه از سلاح‌های ممنوعه استفاده کند» پذیرفتن تلویحی نابودی ایران توسط یکی از مقامات ارشد کشور بیانگر روحیه ضعیف و مفلوک او را نشان می دهد و چنین کسی صلاحیت حل بحران در این موقعیت خطیر را ندارد.
 این حرف خودش قدمی است برای مشروع کردن سلاح هایی که قراراست ممنوع باشد.

پای سرنوشت کشور و مردم ما در میان است پای منافع ملی و حیاتی ما و نسل های آینده ما در میان است. غم و غصه ظریف را داشتیم که سخنان گهربار حجاریان استراتژیست اصلاح طلبان از راه رسید. حجاریان از اینکه آمریکا می گوید همه ی گزینه ها روی میزاست به فکر پیشگیری افتاده و فرامینی در مورد اینکه چگونه از جزایر سه گانه دفاع باید کرد صادر نموده و سرانجام  پیش بینی ایجاد منطقه ی پرواز ممنوع کرده است :
«سناریوی عراقیزاسیون ایران نزد برخی ایران‌ستیزان مطرح است. 

اگر امریکا بخواهد سناریوی عراق را درباره‌ی ما اجرا کند، قطعا دو نیروی سیاسی مستقل در دو منطقه‌ی ایران به راه خواهد انداخت البته با پول سعودی. در این صورت، دیگر به شعار «بزن و دررو» قناعت نخواهند کرد و به «بزن و بایست» روی خواهند آورد؛ بدین معنا که دو منطقه را پرواز ممنوع اعلام خواهند کرد تا نیروی اپوزیسیون بتواند جایگاه لجستیکی خود را محکم کند و به پیش‌روی ادامه دهد.»

کسی نیست به این استراتژیست عزیز دردانه ی خاتمی بگوید عزیزم اگر مطلبی داری به مقامات مربوطه بده ولی این حرف هایی که تو می زنی سرود یاد مستان دادن است. 
تنها حرف حسابش توصیه اجرای حقوق شهروندی است که یاسین خواندن به گوش حکومت اسلامی است. 
آن زمان که حکومت دست شما بود چه کردید که حال از ملایان حریص امروزچنین انتظاری دارید؟

در پایان گفته که :«به اعتقاد من نخست باید پروژه‌ای ملی وجود داشته باشد که مردم حول آن گردهم آیند؛ زمانی مشروطه‌خواهی و زمانی ملی‌ شدن صنعت نفت پروژه‌ی ملی محسوب می‌شدند و حول آن ادبیات ملی به‌وجود می‌آید. اما در چشم‌انداز ما، پروژه‌ی ملی وجود ندارد؛ از سوی دیگر باید تأکید کرد، چهره‌‌ی کاریزماتیک حول یک گفتمان شکل می‌گیرد و در خلاء نمی‌توان چنین انتظاری داشت. مانند آقای خاتمی در مقابل گفتمان انسدادطلبی.»

خوب اگر به اینجا رسیده ای که پروژه ای ملی حلال مشکلات است ولی در چشم انداز آن را نمی توانی ببینی اشکال از خودت است. 
خاتمی شما همانقدر کاریزما دارد که نیم کیلو سیب زمینی پشندی. بسکه چرند گفته اید باورتان شده که خبریست؟ سالها بعد از انقضای تاریخ مصرف طرف، باز هم همین طور می بافید؟

از این گذشته، پروژه ی ملی مدتیست مطرح شده و از طرف جبهه ی جمهوری دوم هم مطرح شده و آن لائیسیته است. این است پروژه ی که مدت هاست عرضه گشته و بسط داده شده و روز به روز هم بر شمار طرفدارانش افزوده می گردد.

 اگر ندیده ای پدر جان، به این خاطر است که هر کس مثل تو و مادر بازجویت، آب کوثر خورده باشد، چشمش لائیسیته را نمی بیند. باید حلالزاده بود و فرزند خلف ملت ایران.

اینجور است که ملت کشور را از شما پس خواهد گرفت. 
لائیسیته که برقرار شد، تو و اربابان عمامه دارت باید از سیاست بیرون بروید و مستقیم خود را به دادگاه معرفی کنید تا به حسابهایتان رسیدگی شود. 

بنشین راجع به این فکر کن، نه تنب بزرگ و کوچک.

21تیرماه 1398- دوم ژوییه 2019
این مقاله برای سایت (iranliberal.com)  است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است