٢٩ اردیبهشت سالروز تولد دکتر محمد مصدق گرامی باد
مقاله دکترحسین موسویان در روزنامه مستقل مورخ ٢٩ اردیبهشت ۱۳۹۹
دکتر محمد مصدق در روز 29 اردیبهشت 1261 خورشیدی در محله سنگلج تهران چشم به جهان گشود و پس از 84 سال زندگی پر فراز و نشیب واثر گذار در حیات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران، در روز 14 اسفند 1345و بعد از تحمل 13 سال زندان وحصر خانگی چشم از جهان فرو بست .
او فرزند میرزا هدایت الله وزیر دفتر از خاندان آشتیانی و از هم فکران میرزا تقی خان امیرکبیر بود باید دانست که خاندان آشتیانی رجالی تجددطلب، وطنخواه و کاردان به جامعه ایران تحویل داده است . مادرش خانم نجمالسلطنه بانی بیمارستان نجمیه تهران و نوه مظفرالدین شاه بود واعقابش به شاهزاده عباس میرزا می رسید . مصدق با این که در خانواده ای متعلق به طبقه ی اشراف متولد شده بود ، هیچگاه به آن طبقه تمایلی از خود نشان نداد . بلکه به اشرافیت پشت نموده و در تمام عمر ساده زیستی را در پیش گرفت و به رنگ مردم و به شکل همه ی هموطنانش زندگی کرد . مصدق از نو جوانی و در سن 12 سالگی به رسم آن روز به جانشینی پدرش به مقام مستوفیگری خراسان رسید. در آن زمان مستوفیان کار حسابداری و دخل وخرج منطقه تحت مدیریت خود را اداره میکردند.
حضور او در سن 24 سالگی در جریان انقلاب مشروطیت در جرگه آزادیخواهان دیده میشود و عشق به آزادی از همان انقلاب در ضمیر و جان و روانش نقش میبندد که این نقش پر رنگ آزادی و آزادی خواهی تا پایان عمر با او همراه بود و با همه ی نا ملایمات هیچگاه از وجود او زدوده نگردید . شرح زندگی پر ماجرا و پر تلاطم مصدق نه در یک مقاله که در چندین کتاب هم نمی گنجد . پس نا گزیر فقط باید به فهرستی از مراحل زندگی سیاسی او و به افکار و اندیشه هایش اشاره کرد . مصدق دولت مردی بود که چند بار استانداری و چند مورد وزارت و چند دوره وکالت مجلس و سرانجام نخست وزیری دولت ملی ایران را در کارنامه داشت . نخست وزیری او از تاریخ 7 اردیبهشت 1330 تا 28 مرداد 1332 به مدت 28 ماه طول کشید . ودر این مدت خدمات مهم و تاریخ سازی را نسبت به این مرز و بوم انجام داد تا جایی که قدرت های خارجی استعمار گر و ایادی مرتجع داخلی آن ها ادامه ی حکومت ایران ساز مصدق را بر نتابیدند و با کودتای ننگین 28 مرداد، دولت ملی او را ساقط کردند.
حضور او در سن 24 سالگی در جریان انقلاب مشروطیت در جرگه آزادیخواهان دیده میشود و عشق به آزادی از همان انقلاب در ضمیر و جان و روانش نقش میبندد که این نقش پر رنگ آزادی و آزادی خواهی تا پایان عمر با او همراه بود و با همه ی نا ملایمات هیچگاه از وجود او زدوده نگردید . شرح زندگی پر ماجرا و پر تلاطم مصدق نه در یک مقاله که در چندین کتاب هم نمی گنجد . پس نا گزیر فقط باید به فهرستی از مراحل زندگی سیاسی او و به افکار و اندیشه هایش اشاره کرد . مصدق دولت مردی بود که چند بار استانداری و چند مورد وزارت و چند دوره وکالت مجلس و سرانجام نخست وزیری دولت ملی ایران را در کارنامه داشت . نخست وزیری او از تاریخ 7 اردیبهشت 1330 تا 28 مرداد 1332 به مدت 28 ماه طول کشید . ودر این مدت خدمات مهم و تاریخ سازی را نسبت به این مرز و بوم انجام داد تا جایی که قدرت های خارجی استعمار گر و ایادی مرتجع داخلی آن ها ادامه ی حکومت ایران ساز مصدق را بر نتابیدند و با کودتای ننگین 28 مرداد، دولت ملی او را ساقط کردند.
از زمان انقلاب مشروطیت ایران در سال 1285 خورشیدی یعنی یکصد وچهارده سال قبل تا امروز هزاران استان دار ، نماینده مجلس ، وزیر ، نخست وزیر ، پادشاه ، رهبرسیاسی و رئیس جمهوری در این سرزمین ظهور کرده و پس از مدت زمانی افول کرده اند . اما در میان این خیل عظیم چرا نام مصدق بر تارک تاریخ این دوران می درخشد و هر روز نام او با احترام بیشتر و درخشندگی فزون تر به چشم می خورد؟ . آنچه نام دکتر محمد مصدق را زنده نگهداشته ، افکار و اندیشه های او و عملکردش در طول 70 سال زندگی سیاسی و اجتماعی اوست . مجموع این کردار ، رفتار و گفتار 70 ساله مصدق یک الگو یا طرز تفکر یا مکتب را به دست می دهد که همان مکتب مصدق است و معتقدان به این طرز تفکر « مصدقی » نامیده می شوند .
مصدق یک شخصیت وطن خواه آرمان گراست . او نشان داد که از اعماق وجودش به پیشرفت و ترقی ایران و سعادت و رفاه ملت ایران علاقمند است و همه ی زندگیش را صرف این فکر و آرمانش کرده است .
او وقتی قانون ملی شدن نفت را در مجلس شانزدهم تحریر می کرد ، با عبارت « به نام سعادت ملت ایران » آغاز کرد و بعد با عبارت « وبه منظور حفظ وتامین صلح جهانی » ادامه داد که هر کدام از این دو عبارت یک دنیا حرف در خود نهفته داشت . او معتقد است که توسعه و پیشرفت یک جامعه مانند پرنده ایست که با دو بال به پرواز در می آید . یک بال این پرنده توسعه سیاسی یعنی وجود آزادی های سیاسی و اجتماعی و بال دیگرش توسعه ی اقتصادی وصنعتی وعلمی میباشد . پرواز پرنده ی توسعه بدون این دو بال ممکن و میسر نیست . بر این اساس مصدق آزادی را پایه و زیربنای توسعه و بالندگی جامعه میداند . و تا بن دندان به آزادی عقیده مند است . او به درستی پیشرفت و توسعه ی جوامع غربی را مدیون کسب آزادی و به دست آوردن قانون اساسی تضمین کننده ی حاکمیت ملی و پارلمان های حقیقی متشکل از نمایندگان واقعی مردم و احزاب نشات گرفته از متن و بطن جامعه و مطبوعات آزاد ، پس از قرون وسطی و از قرن هفدهم به بعد می داند . واضح است که توسعه اقتصادی به تنهایی و تحت لوای حاکمیت دیکتاتوری ، ابدا توسعه پایداری نخواهد بود و بجایی نخواهد رسید . مانند آنچه در ایران رضا شاهی ، آلمان هیتلری و شوروی سابق دیدیم و در چین امروز خواهیم دید . توسعه اقتصادی بدون آزادی و توسعه سیاسی بنای نا استواری است که با اندک نسیم نا ملایم فرو خواهد ریخت .
او وقتی قانون ملی شدن نفت را در مجلس شانزدهم تحریر می کرد ، با عبارت « به نام سعادت ملت ایران » آغاز کرد و بعد با عبارت « وبه منظور حفظ وتامین صلح جهانی » ادامه داد که هر کدام از این دو عبارت یک دنیا حرف در خود نهفته داشت . او معتقد است که توسعه و پیشرفت یک جامعه مانند پرنده ایست که با دو بال به پرواز در می آید . یک بال این پرنده توسعه سیاسی یعنی وجود آزادی های سیاسی و اجتماعی و بال دیگرش توسعه ی اقتصادی وصنعتی وعلمی میباشد . پرواز پرنده ی توسعه بدون این دو بال ممکن و میسر نیست . بر این اساس مصدق آزادی را پایه و زیربنای توسعه و بالندگی جامعه میداند . و تا بن دندان به آزادی عقیده مند است . او به درستی پیشرفت و توسعه ی جوامع غربی را مدیون کسب آزادی و به دست آوردن قانون اساسی تضمین کننده ی حاکمیت ملی و پارلمان های حقیقی متشکل از نمایندگان واقعی مردم و احزاب نشات گرفته از متن و بطن جامعه و مطبوعات آزاد ، پس از قرون وسطی و از قرن هفدهم به بعد می داند . واضح است که توسعه اقتصادی به تنهایی و تحت لوای حاکمیت دیکتاتوری ، ابدا توسعه پایداری نخواهد بود و بجایی نخواهد رسید . مانند آنچه در ایران رضا شاهی ، آلمان هیتلری و شوروی سابق دیدیم و در چین امروز خواهیم دید . توسعه اقتصادی بدون آزادی و توسعه سیاسی بنای نا استواری است که با اندک نسیم نا ملایم فرو خواهد ریخت .
از سوی دیگر مصدق به درستی آزادی را همراه و توام با استقلال می بیند و به این امر اعتقاد دارد که آزادی بدون استقلال میسر نیست ، همچنانکه برای کسب و حفظ استقلال ، داشتن آزادی ضرورت دارد . مصدق داشتن آزادی و استقلال را لازمه ی توسعه و پیشرفت می داند و عدالت اجتماعی را مولودی می بیند که در دامن آزادی و استقلال پرورش می یابد و فقر و بیکاری وعقب ماندگی را از جامعه می زداید.
با همین اندیشه است که مصدق از دوران جوانی ، در صدر انقلاب مشروطیت به آزادیخواهان پیوست و همه ی عمر برای آزادی فریاد زد . او در روز نهم آبان 1304 در مجلس پنجم شورای ملی شجاعانه با سلطنت رضا خان به مخالفت بر می خیزد و میگوید که من از سلاطین قاجار مایوسم ولی اگر سرم را ببرند و اندام های بدنم را قطعه قطعه از هم جدا سازند من به این موضوع رای نمیدهم که یک نفرهم فرمانده کل قوا و هم رئیس الوزرا و هم سلطان و مبرا از مسئولیت باشد . وپس از آن سخنرانی تاریخی مورد غضب رضا شاه قرار گرفته و تا هنگام سقوط او در شهریور 1320 در انزوا و حبس و تبعید قرار می گیرد .
اگر در کشوری آزادی وجود نداشته و سرکوب و استبداد بر قرار باشد ، حکومت که از پشتیبانی مردمی محروم است ، تکیه گاه قدرت را در بیرون از مرز ها و در نزد بیگانگان جستجو می کند که حاصل آن فقدان استقلال و وابستگی خواهد بود . از همین روی مصدق در ضمن بر افراشتن پرچم آزادیخواهی ، طرح ملی شدن نفت را برای بدست آوردن استقلال مطرح میکند تا نفوذ سیاسی دولت استعماری انگلیس را در کشور از ریشه قطع نماید . زیرا که شرکت نفت ایران و انگلیس علاوه بر غارت منابع نفتی ایران ، در کلیه شئون کشور دخالت نموده و در حقیقت دولتی در داخل دولت ایران به وجود آورده بود که از دولت اصلی و ظاهری هم مقتدر تر عمل می کرد و برای ایران وکیل و وزیر ونخست وزیر تعیین می کرد و حتی برطبق اسنادی که از خانه سدان، یکی از مدیران شرکت نفت به دست آمد بسیاری از روزنامه ها را تحت امر خود داشت.مصدق به آزادی آن چنان مقید بود که در اولین روز نخست وزیری در اولین بخشنامه ای که به عنوان نخست وزیر صادر کرد ، خطاب به شهربانی کل کشور نوشت که « در جراید ایران آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته می شود ، هرچه نوشته باشند و هرکس که نوشته باشد نباید مورد اعتراض و تعرض قرار گیرد » . در تمام دوران حکومت دولت ملی مصدق ، مخالفان او اعم از نیروهای چپ و نیروهای راست وابسته به دربار ، در فعالیت های خود آزاد بودند .
برای مصدق حفظ استقلال و عدم وابستگی به قدرت های بیگانه اصلی مهم و خدشه نا پذیر بود . در مجلس چهاردهم مصدق نظریه ی موازنه ی منفی را تبیین کرد و در مقابل کسانی که میکوشیدند تا در مقابل امتیاز نفت جنوب که به انگلیس داده شده بود ، امتیازی از نفت شمال برای شوروی دست و پا کنند ، او ماده واحده ای را در مجلس به تصویب رسانید که تا قشون بیگانه در کشور حضوردارد هیچ دولتی و هیچ وزیری حق مذاکره و امضای قرار داد و دادن امتیاز به دول خارجی را ندارد . نظریه موازنه منفی او پایه ی فکری تشکیل جامعه غیرمتعهد ها گردید و هنگامی که اولین جلسه غیر متعهد ها در بانکوک تشکیل گردید ، ژنرال تیتو ،دکترسوکارنو ،جمال عبدالناصر ،جواهر لعل نهرو و قوام نکرومه از مصدق که بعد از کودتا در زندان قرارداشت به نیکی یاد کردند و اذعان کردند که مبتکر جنبش عدم تعهد دکتر مصدق است و او باید افتتاح کننده ی آن اجلاس می بود .
مصدق در طول بیش از هفتاد سال زندگی سیاسی و اجتماعی خود هرگز به مردم دروغ نگفت . هیچگاه در صدد فریب مردم برنیامد و هیچگاه وعده ی بی جا به مردم نداد . از مصدق جز پاکدامنی و پاکدستی چیزی دیده نشد . او در تمام مسئولیت هایی که داشت هرگز اجازه نداد که در حوزه ی مدیریتش افراد نا پاک و دزد حضور داشته باشند و از افراد نا پاک و سوء استفاده گر از خزانه مردم متنفر وبیزار بود .
مصدق با این که خود مسلمانی معتقد بود و تمام فرائض دینی را انجام میداد ، هرگز به اختلاط دین با حکومت عقیده نداشت .
میهندوستی ، آزادیخواهی، استقلالطلبی ، عدالتجویی ، صداقت و راستگویی، پاکی و پاکدستی و کوشش برای رفاه و سعادت ملت ایران و اعتلای کشور مجموعه صفات و عقاید دکتر محمد مصدق است که از او اسطورهای فنا ناپذیر و در همه حال الگویی برای مدیریت کشور میسازد .
جبهه ملی ایران یعنی سازمانی که دکتر محمد مصدق بنیان گذاشت ، از سه سال قبل پیشنهاد کرد که روز 29 اردیبهشت ، روز تولد مصدق به نام روز آزادی و استقلال در تقویم ملی ایرانیان ثبت شود.