تهران، درب آخر! این میشود نشانی خانههایی که کم کم از تهران یا کلانشهرهای بزرگ دیگر بیرون رفته و مرز شهر را گم کردهاند. با افزایش قیمت زمین و مسکن در بیشتر شهرهای ایران، افزایش قیمت دلار، افزایش بیکاری و تورم بالای ۴۰ درصد دور نیست که فقر آسیبهای اجتماعی بیشتری برای این مردم به همراه بیاورد. افزایش حاشیه نشینی در ایران که به گفته آمار غیررسمی و نظر کارشناسان تا ۱۲ میلیون نفر در سال ۹۸ رسیده بود یکی از دستاوردهای فقر است.
روز گذشته اما برنا نوشت که محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن آمایش سرزمین ایران با ارائه آمار جدیدی مبنی بر اینکه جمعیت حاشیهنشین به ۳۸ میلیون نفر رسیده، گفته است: «۷ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر در اطراف گورستانها زندگی میکنند.»
این خبر ساعاتی بعد از روی سایت خبری برنا برداشته شد، ولی حتی با حذف خبر مربوط به گفتههای آقای محبوب فر مساله افزایش حاشیه نشینی در ایران واقعیتی غیرقابل انکار است.
آقای محبوبفر، روز یکشنبه چهارم خرداد گفته بود: «در سال ۱۳۹۶ حدود ۴۰ درصد از جمعیت شهری ایران حاشیهنشین و بد مسکن بودند اما امروز پس از سه سال یعنی در سال ۱۳۹۹ همزمان با تورم و گرانی در بخش مسکن، افزایش اجاره بها میزان حاشیهنشینی در کشور به ۴۵ درصد رسیده است.»
زندگی در نزدیکی قبرستانها همزمان با افزایش حاشیه نشینی در شهرهای بزرگی چون تهران رابطه موازی دارد. از یک سو قیمت بالای مسکن و زمین امکان اجاره یا خرید را برای مردم در داخل شهرها ناممکن کرده است که مردم ناخواسته به بیرون شهر رانده میشوند و از طرفی هم با گسترش شهرها به حاشیه شهرها و اقامت گاههای غیر رسمی مردم به سمت گورستانها که عمدتا خارج از شهرها هستند کشیده میشود.
یک کارشناس مسکن از ایران در خصوص اینکه جانمائی مسکن برای افرادی که در حاشیه گورستانها زندگی میکنند چگونه است، به ایندیپندنت فارسی میگوید: «این آمار در خصوص سکونت در اطراف گورستانها را باید از زاویه دیگری دید. به عنوان مثال بزرگترین گورستانی که در اطراف تهران داریم بهشت زهرا است. اطراف این محوطه را زمینهای زراعی تشکیل داده اند و زمینهای زراعی هم مالکان شخصی داشته و دهاتهای مختلف اطراف آنها هست علاوه بر اینکه این افراد از ابتدا برای سکونت اطراف بهشت زهرا را انتخاب نکرده اند بلکه از ابتدا این افراد آنجا کشاورزی میکرده و همانجا ساکن بوده اند و بهشت زهرا توسعه پیدا کرده و به نزدیک املاک یا محل زندگی این افراد رسیده است. زمینهای بسیاری اطراف بهشت زهرا هستند که الزاما بافت بدی هم ندارد.»
این کارشناس با سابقه مسکن همچنین با اشاره به زمینهای مسکن مهر عنوان میکند: «دولت به عنوان بانی مسکن مهر این مجموعه را در پرند راه اندازی کرده است که در جاده ساوه است. برای همین این مسئله به نظر من مقداری سیاه نمایی است. چون بهشت زهرا را وسعت داده اند و بالاخره این محوطه یک جائی با ملک و املاک مردم تداخل پیدا میکند. چنانچه در حال حاضر در خیابان قلهک و کنار کلانتری قلهک یک گورستان قدیمی هست که آپارتمان روبروی این گورستان بعید میدانم کمتر از متری ۴۰ میلیون تومان باشد. به نظرم این مقایسه مفهومی ندارد.»
گسترش بی رویه جمعیت در کلان شهرها و تمرکز امکانات در این مناطق تمایل مهاجرت از شهرهای کوچک و روستاها را به این مناطق بیشتر کرده و از طرفی افزایش زمین و مسکن در شهرهای بزرگ نیز مردم را به حاشیه رانده است.
چنانچه محمدسعید ایزدی که زمانی معاون وزیر راه و شهرسازی بوده است، معتقد است گسترش شهرها به بیرون از محدوده خود موجب شکل گیری اقامتگاههای موقت شده که شاید خیلیهایشان به شکل رسمی در دو دهه تبدیل به شهر یا محدودههای شهری شده باشند.
این کارشناس شهری مهمترین استانهایی را که با پدیده حاشیه نشینی در کشور مواجهاند به ترتیب، تهران، البرز، تبریز، مشهد و اهواز عنوان کرده است. آقای ایزدی در گفت و گویی در سال ۹۸ با روزنامه شرق در عین حال، به نقاطی بحرانی مثل شهر چابهار نیز اشاره کرده است که در حاضر، ۶۴ درصد جمعیت در آن در سکونت گاههای غیررسمی زندگی میکنند.
افزایش اجاره بها و افزایش قیمت مسکن در سالهای اخبر موجب شده است که تعادل بین نقاط مختلف شهر بهم ریخته و مردم برای دست یافتن به مسکن مناسب به حاشیه رانده شده و افزایش حاشیه نشینی را در بیشتر شهرها شاهد باشیم. در شهری مثل تهران در حال حاضر سکونتهای غیررسمی وجود دارد که طبق آخرین آمار در سال ۹۸ حدود ۵ میلیون نفر در آنها اسکان داشته اند. این زیستگاههای غیر رسمی که به صورت مجموعههای خوابگاهی شکل پیدا کرده اند در شهری مثل تهران به سمت جنوب و غرب تمایل دارند.
مساله حاشیه نشینی همواره مورد انتقاد مسئولان و جامعه شناسان و کارشناسان مسائل شهری و اجتماعی به صورت همزمان بوده است. ولی این همسوئی نتیجه قابل لمسی در پی نداشته است. شاید این نقیصه از آنجا ناشی میشود که مساله حاشیه نشینی که رابطه مستقیم با بزه و آسیبهای اجتماعی دارد تاکنون به عنوان مساله اول تصمیم گیران در حوزه شهری و اجتماعی بررسی نشده است.
چنانچه عبدالرضا رحمانیفضلی وزیر کشور نیز در سال ۹۷ با اشاره به جلسهای که با علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران در خصوص آسیبهای اجتماعی داشت عنوان کرد: «رهبر معظم انقلاب موضوع حاشیهنشینی را از اولویتهای دوم آسیبهای اجتماعی بر شمردند.»
بر اساس آمارهای غیر رسمی، بهطور تقریبی ۳ تا ۷ میلیون نفر حاشیهنشین در ایران وجود دارد که برخی کارشناسان این آمار را حتی تا ۱۲ میلیون هم برآورد میکنند که به دلایل مختلف در مناطق حاشیه ای سکونت گزیدهاند.
کارشناسان امور شهری بیشترین دلایل حاشیه نشینی را در بیکاری، به حاشیه رفتن کشاورزی، خشکسالیهای پی در پی، مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ و مهاجرت شهرنشینها به حاشیه برای یافتن سکونتگاه ارزان تر میدانند. اما آنچه مسلم است فقر عامل اصلی حاشیه نشینی در کلانشهرهای ایران است.
گور خوابی یا زندگی در کنار گور
زندگی بیش از ۷ میلیون نفر در اطراف گورستانها بار دیگر اخبار مرتبط را که شاید به حاشیه رانده شده بود متذکر شده باشد. گورخوابی در تهران معضل اجتماعی دیگری که در اواخر ۹۵ مطرح شد و با فاصله ای طولانی در تیرماه ۹۶ نماینده ملارد، شهریار و قدس در مجلس عنوان کرد گورخوابها ۳۰ نفر بیشتر نبودند که اسکان داده شدند. این نماینده مجلس گفته بود: «کل منطقه باغستان و نصیر آباد توسط نیروی انتظامی از وجود کارتن خوابها و معتادین پاکسازی شد». نصیرآباد از مناطق شهرستان شهریار است که مرکز تجمع معتادان و کارتن خوابها بوده است. پس از جمع آوری کارتن خوابهایی که بیشترشان گورخواب بودند به نظر میرسید که مشکل گورخوابی در این منطقه برطرف شده باشد.
اما منابع مختلف از ۵۰ بی خانمانی که از سرمای زمستان، به قبرهای خالی گورستان نصیرآباد پناه بودند خبر میداد. نصیرآباد به دلیل پوشش گیاهی که با نی دارد به سرعت محیط را برای بازگشت معتادان از مکانهایی که بهزیستی برایشان تامین کرده بود بیرون زده و نی خواب شدند. معتادان بیشتر به دلیل نداشتن مجوز مصرف مواد مخدر در اقامت گاههایی که بهزیستی استان یا شهرداری برایشان در نظر میگیرند ماندگار نیستند و این اقامتگاهها را به سرعت ترک میکنند. البته بیشتر افراد گورخواب یا کارتن خواب به دلیل اعتیادی که به آن گرفتار هستند بلافاصله بعد از جمع آوری به مراکز ترک اعتیاد منتقل شده و پس از گذراندن دوران ترک اعتیاد ترخیص میشوند که به دلیل نداشتن سرپناه مناسب کارتن خوابی و گورخوابی همان اولین گزینه آنها است.
در سال ۹۷ نیز تسنیم، خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران ، از وجود ۶ هزار گور خواب در شهرستان زابل خبر داد.
گورخوابی، نی خوابی یا کارتن خوابی؛ هر نامی که بر آنها بتوان نهاد فقط تغییر ظاهری یک عنوان است و در اصل پدیده بی خانمان بودن افرادی که بعضا خانواده هم هستند و از شهرها به حاشیهها رانده شده و حتی در حاشیهها محلی برای اسکان نداشته و خوابیدن در گورها را تجربه میکنند تغییری ایجاد نمیکند. باید دید دولت برنامهریزی خاصی برای افراد در حاشیه خواهند داشت و آیا در سند ملی، مصوبه شورای عالی شهرسازی جائی برای بدون سقفها هم در نظر گرفته میشود یا نه؟
ثمانه قدرخان / ایندیپندنت فارسی