به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۹

بی‌قراری علی خامنه‌ای و "دستور «جنگ» علیه مردم"

در تاریخ حیات جمهوری اسلامی، آبان‌ماه به سبب آنچه «خونین‌ترین سرکوب معترضان» نامیده شده، رنگ خون به خود گرفته است. آبان ۱۳۹۸ و به دنبال اعلام افزایش ناگهانی و سه برابری بهای بنزین، اعتراض‌های گسترده‌ و پردامنه‌ای تقریبا در سراسر کشور آغاز شد. مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی می‌گویند که دست‌کم ۳۰ استان شاهد اعتراض‌هایی بودند که از بنزین شروع شدند و البته خیلی زود کل ساختار جمهوری اسلامی و شخص رهبر جمهوری اسلامی را نشانه گرفتند.

حالا در سالگرد آبان خونین ۹۸، اطلاعات بیشتری درباره شدت سرکوب معترضان از سوی دستگاه‌های مختلف امنیتی منتشر شده است.

آنچنانکه خبرگزاری «رویترز» از «بی‌قراری علی خامنه‌ای» در جلسه روز ۲۶ آبان‌ماه با مقامات ارشد امنیتی و دولتی در پی بالاگرفتن اعتراض‌ها و دستور وی برای دست زدن به «هر کاری» برای «متوقف کردن» اعتراض‌های گسترده خبر داده که در نتیجه آن و طبق اطلاعات «رویترز» دست‌کم ۱۵۰۰ معترض کشته شدند.

در میان کشته‌شدگان نام دست‌کم ۲۸ کودک و نوجوان کمتر از ۱۸ سال دیده می‌شود. بازداشت حداقل هفت هزار نفر و صدور احکام زندان طولانی‌مدت و حتی اعدام در دادگاه‌هایی که همچنان مشغول برگزاری هستند، تنها گوشه‌ای از پاسخ نظام به مردمی است که با دست خالی به خیابان‌ها آمدند و بسیاری‌شان هیچگاه بازنگشتند.

با اینهمه، نوع واکنش نهادهای امنیتی بویژه فرماندهان سپاه پاسداران به این اعتراض‌ها و بویژه واژگان به کارگرفته شده توسط آنها، خود عمق نگرانی «نظام» از فروپاشی قریب‌الوقوع حکومت را نشان می‌دهد. کلیدواژه اصلی اما این است: «جنگ».

فرمانده کل سپاه پاسداران روز چهارم آذرماه سال ۱۳۹۸ در تجمع حامیان حکومت ایران در میدان انقلاب تهران مرتبا از کلیدواژه «جنگ» استفاده کرد و گفت: «باور کنید جنگی که این روزها در خیابان‌های ما آغاز شد یک سناریوی جهانی بود. این جنگ تمام شد و شما دقیق عمل کردید». او ریشه این به اصطلاح «جنگ» را به «آمریکا، بریتانیا، اسرائیل و خاندان سعودی» نسبت داد و افزود که «منتظر باشید. از خط قرمزهای ما عبور کنید نابودتان می‌کنیم».

سالار آبنوش، فرمانده عملیات سازمان بسیج کشور نیز اعترض‌های آبان‌ماه را یک «جنگ خیابانی» لقب داد و گفت که «جنگ جهانی تمام عیاری علیه نظام و انقلاب وضع حمل کرد و خوشبختانه نوزاد آن در لحظه تولد فوت کرد».

روایت آبان
سرتیپ احمدرضا پوردستان، رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش نیز دی‌ماه سال گذشته، «وقایع آبان ۹۸» را «ادامه همان کاری که دشمنان در سال ۸۸ دنبال می‌کردند» توصیف کرد و با استفاده از عباراتی همچون «مسائل هیبریدی» و «جنگ ترکیبی» افزود که «امروز با تهدیدات هیبریدی و ترکیبی از سوی دشمن مواجه هستیم که از حالت تهدید هم خارج شده و به شکل جنگ ترکیبی در آمده است».

علی سعیدی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا و نماینده پیشین علی خامنه‌ای در سپاه پاسداران نیز «جنگ» و «فتنه» را به‌هم مرتبط دانست و گفت که «همیشه جنگ و فتنه به دو صورت در جوامع وجود داشته‌است. جنگ یا از خارج تحمیل می‌شود و عوامل فتنه داخلی آن را همراهی می‌کنند یا فتنه از داخل شروع می‌شود و دشمن از خارج بر موج آن سوار می‌شود؛ بنابراین پیوندی میان فتنه و جنگ نرم وجود دارد».

در همین حال، رهبر جمهوری اسلامی و البته حسن روحانی، رئیس‌جمهور مورد حمایت طیف موسوم به اصلاح‌طلبان نیز معترضان را «آشوبگر» و «اشرار» لقب دادند تا راه را برای توجیه سرکوب هرچه شدیدتر مردم معترض توسط نهادهای امنیتی و در حقیقت، به راه انداختن این «جنگ خیابانیِ» یک طرفه هموار کنند.

غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور نیز دی‌ماه سال ۱۳۹۸ توپ را به زمین ایالات متحده امریکا و دولت دونالد ترامپ انداخت و با بیان اینکه «راهبرد اصلی آمریکا فشار همه‌جانبه و مادون جنگ بود»‌، تاکید کرد که «هدف غائله آبان، سوریه‌سازی ایران» است.

جدا از ویدئوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، حتی عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت حسن روحانی نیز شامگاه دهم خردادماه سال ۱۳۹۹ یعنی تقریباً هشت‌ماه بعد از اعتراض‌ها در یک گفت‌وگوی زنده تلویزیونی اذعان کرد که «حدود ۲۰ درصد از کشته‌شدگان آبان‌ماه با سلاح‌های غیرسازمانی کشته شدند». او نیز دقیقا از همین کلیدواژه «جنگ» استفاده کرد: «آنها می‌خواستند در ایران جنگ داخلی راه بیندازند».

علاوه بر نهادهای امنیتی و سرکوبگر، شماری از روزنامه‌ها و رسانه‌های حتی نزدیک به جریان موسوم به اعتدالی-اصلاح‌طلب نیز بر همین طبل کوفتند. از جمله روزنامه «فرهیختگان» تیتر یک شماره روز سه شنبه ۲۸ آبان‌ماه خود را به «جنگجویان وارداتی» اختصاص داد و درباره معترضان نوشت: «اینها شهروندان معمولی نیستند».

نیازی به گفتن و نوشتن نیست که در ورای همه این رسانه‌ها، صدا و سیمای دولتی جمهوری اسلامی نیز مرتباً با پخش گزارش‌هایی یک سویه، معترضان را افرادی «اغتشاشگر»، «تجزیه‌طلب»، «آموزش‌دیده»، «اغتشاشگران مسلح» و «اشرار» توصیف کرد که به تعبیری، شایسته برخورد نظامی-جنگی هستند.

تصویر این «جنگ» هم از آن رو واضح‌تر می‌شود که ادوات نظامی استفاده شده توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی علیه معترضان هم نشان‌دهنده تصور آنها از حضور در جنگی همه‌جانبه علیه مردم معترض در شهرهای مختلف ایران است. از جمله در ماهشهر که روزهای خونینی را تجربه کرد، سپاه پاسداران با سلاح‌های نیمه‌سنگینی همچون دوشکا، نفربر و تیربار به روی معترضان «رگبار» آتش گشود به گونه‌ای که برخی از شاهدان، از خیابان‌هایی پر خون سخن گفته‌اند؛ جوی‌هایی قرمزرنگ.

بعدها شماری از نهادهای بین‌المللی هم از رویکرد جنگی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراض‌ها گزارش دادند. به عنوان مثال، «سازمان عفو بین‌الملل» در گزارشی با اشاره به شلیک مستقیم گلوله به سر، قلب، گردن و سایر ارگان‌های حیاتی بدن معترضان بویژه جان‌باختگان نوشت که این نشان می‌دهد «نیروهای امنیتی به قصد کشت مردم را نشانه گرفتند.»

در تحلیل نهایی و از منظر رویکرد شدیدتر نظام و نهادهای امنیتی به اعتراض‌های آبان‌ماه ۱۳۹۸، می‌توان به همان جمع‌بندی کوتاه محمدرضا باهنر اشاره کرد: «اگر اعتراضات آبان ۹۸ را جمع‌وجور نمی‌کردیم، انقلاب می‌شد». یا به قول فرمانده عملیات سازمان بسیج کشور که صراحتاً گفت «به عنوان کسی که در صحنه بودم معتقدم فقط خدا ما را نجات داد»؛ ریسمانی که فاصله چندانی تا پاره شدن نداشت.

این سرکوب جنگی علیه مردمی به کار گرفته شد که با دست خالی در شوک ناشی از چندبرابر شدن بهای بنزین و خالی‌تر شدن سفره‌هایشان به خیابان‌ها آمدند. مصاحبه برخی از زندانیان و هم‌بندی‌های بازداشت‌شدگان آبان‌ماه حتی در رسانه‌های جمهوری اسلامی نیز حاکی از آن است که تقریباً تمامی بازداشت‌شدگان، شهروندان عادی و اغلب غیرسیاسی، با سطح زندگی زیرخط فقر و البته جوان بودند؛ آنچنان جوان که یکی از بازداشت‌شدگان در جلسه بازجویی در پاسخ به این سؤال که «در زمان فتنه ۸۸ کجا بودی؟»، گفت «توی کوچه بازی می‌کردم. عصبانی شد که به او یادآور شدم که من ۱۹ سال دارم و زمان اعتراضات ۸۸ یک بچه نه ساله بودم».

آبان ۹۸ نخستین بار نبود که جمهوری اسلامی و نهادهای نظامی-امنیتی‌اش از سلاح گرم علیه معترضان استفاده کردند، اما قطعاً نخستین بار است که این چنین در ابعادی وسیع در نظر و عمل به طور آشکاری «واژگان و ادوات جنگی» را علیه مردم معترض به کار بستند؛ نیروهای امنیتی و سپاهیان‌اش از «جنگ شهری»، نبرد با «نیروهای آموزش دیده و داعشی‌های جدید»، «۴۸ ساعت جنگ در تهران» در مقیاس «کربلای ۴» و عباراتی از این دست استفاده کردند.

این همه البته پایان اعتراض‌های مردمی نبود و نیست و تجهیز دستگاه سرکوب، ضامن بقای نظام‌های سیاسی بسته به شمار نمی‌رود که اگر چنین بود بسته‌ترین نظام‌های سیاسی در طول تاریخ تاکنون می‌توانستند به حیات خود ادامه دهند.

این «بشکه باروت»- به قول محمدرضا باهنر- منتظر جرقه بعدی است؛ آنچنانکه در آبان خونین ۹۸ نیز در چشم‌بهم‌زدنی سراسر ایران را فراگرفت؛ از تهران تا امیدیه و از اندیمشک تا رشت.

 یوحنا نجدی - رادیو فردا