گفتوگو با پرستو فروهر
پرستو فروهر، در مقابل تصاویری از پدر و مادرش در تهران/ چند هفته پس از قتل فجیع آنها در آذرماه ۷۷
بیش از دو دهه پس از افشای قتلهای زنجیرهای در ایران، قربانعلی دری نجفآبادی از آمران این قتلها بر جایگاه نمایندگی مجلس خبرگان رهبری نشسته است. پرستو فروهر، هنرمند و فرزند دو تن از قربانیان این قتلها در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که تمام متهمان پرونده قتلهای سیاسی گفتهاند که دستور قتل را از وزیر وقت اطلاعات، قربانعلی دری نجفآبادی گرفتهاند.
فهرست «خبرگان مردم» و فهرست «امید» عناوینی بود که در جریان تبلیغات انتخاباتی در اسفند ماه ۱۳۹۴ به فهرستهای مورد حمایت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی در همان سال اطلاق شد. فهرست اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع وقت تشخیص مصلحت نظام برای مجلس خبرگان رهبری، فهرست «خبرگان مردم» نام گرفت و نام قربانعلی نجفآبادی، وزیر اطلاعات در زمان افشای قتلهای زنجیرهای در این فهرست جای گرفت.
سید محمد خاتمی، رئیسجمهور اسبق ایران، این فهرست را به همراه فهرست اصلاحطلبان برای مجلس شورای اسلامی، فهرست امید نامید.
حالا در حالی قربانعلی دری نجفآبادی با رأی تعدادی از مردم در جایگاه خبرگان نشسته که هیچگونه دادرسی عادلانه در مورد پرونده قتلهای زنجیرهای صورت نگرفته است. پرستو فروهر هنرمند ساکن آلمان و دختر داریوش و پروانه فروهر در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که «جامعه در یک استیصال و سرخوردگی سیاسی چندین بار تا به حال به چنین مضحکه و چنین کارهای غیراخلاقی تن داده است».
او معتقد است که به نام امید، استیصال مردم را دستاویز کردند تا برای کسانی رأی بگیرند که دستشان به خون بسیاری آلوده است.
در پاسخ به این سؤال که چرا جامعهای که ۱۸ سال قبل اراده خود را تا حدی تحمیل میکند که منجر به کنارهگیری وزیر اطلاعات میشود، ۱۸ سال بعد به همان آدم رأی میدهد و محمد خاتمی که وزیر اطلاعات را وادار به استعفا میکند، ۱۸ سال بعد از مردم میخواهد به او رأی بدهند؟ پرستو فروهر میگوید: «واقعاً تلخ است. حتی شنیدن روندی که شما گفتید، واقعاً قلب آدم را ریش میکند که چطور جامعهای را به چنین جایی میکشانند.»
او اضافه میکند: «اولاً بگویم قدمهایی که در راه افشای حقایق، بلافاصله بعد از وقوع قتلهای سیاسی در پاییز ۷۷ انجام شد؛ به دلیل فشار اجتماعی بزرگی بود که جامعه به ساختار حکومتی وارد میکرد و نمیخواست دیگر به دروغهایی که سالها بعد از قتلهای سیاسی، بعد از قتل آقای میرعلایی، غفار حسینی و بسیاری قربانیان دیگر تحویل داده بودند تن بدهد و به صورت بسیار عظیمی به واکنش نشان دادن شروع کرد. شما آن تظاهرات بزرگ تشییع جنازه پدر و مادر من، مختاری و پوینده یادتان بیاید، جامعه وجدان زخمخورده بود، واکنش نشان داد و درست است دولت آقای خاتمی به ویژه آقای خاتمی در آن هنگام واکنش درستی نسبت به این خواسته مردم نشان دادند و گفتند که بایستی حقایق روشن شود و پافشاری کردند بر اینکه لاپوشانی نشود. ولی این یک قدم اولیه بود.»
خانم فروهر توضیح میدهد: «در دومین قدم، در همان اطلاعیهای که وزارت اطلاعات داد و اعتراف کرد که مأموران این وزارتخانه بودند که قتلها را انجام دادند، گفتند که "مأموران خودسر با برداشتهای نادرست". یعنی در واقع درباره مسئولیتی که محلش در درون این وزارتخانه بود و بایستی رسیدگی دقیق میشد، فرافکنی کردند. متأسفانه به مرور جناح اصلاحطلبی که آن موقع در حکومت بود به این روند لاپوشانی تن داد و در یک بدهبستان سیاسی با طرف مقابل دائماً از خواستهای واقعی جامعه عقبنشینی کرد و این پرونده مثل بسیاری از خواستهای اساسی جامعه ایران قربانی بدهبستانهای دو جناح حکومتی با هم شد و به سرانجام صحیح و درستی نرسید.»
او به بحران اخلاقی در جامعه ایران اشاره کرده و میگوید: «انباشته شدن این نوع از مطالباتی که با وجدان جامعه سر و کار دارد مثل قتلهای فجیعی که اتفاق افتاد و سرانجام لاپوشانی شد به اینجا میانجامد که جامعه واقعاً دچار بحران اخلاقی میشود و نسبت به سیاست این دید را پیدا میکند که انگار سیاست، حوزه بدهبستانهای کثیف است. آن وقت در چنین منجلابی است که لیستی داده میشود که بالایش نوشتهاند امید، ولی در آن لیست، اسم کسی است که تمام آن متهمان پرونده قتلهای سیاسی گفتهاند که دستور قتل را از او گرفتهاند؛ یعنی وزیر وقت اطلاعات.»
خانم فروهر میگوید: «این واقعاً فاجعه اخلاقی است برای یک جامعه که کسانی مثل آقای خاتمی که جامعه به آنها احترام میگذارد و به آنها رویکرد داشته، میآیند آن جامعه را هل میدهند به سمت اینکه چنین تصمیم غیراخلاقی بگیرد. این تلخ است و متأسفانه جامعه در یک استیصال و سرخوردگی سیاسی چندین بار تا به حال به چنین مضحکهای و چنین کارهای غیراخلاقی تن داده. فقط من امیدوارم که دیگر چنین اتفاقی نیفتد دیگر به نام امید، استیصال مردم را دستاویز نکنند تا برای کسانی رأی بگیرند که دستشان به خون بسیاری آلوده است.»
پرستو فروهر در زمان تبلیغات انتخاباتی مجلس خبرگان رهبری در سال ۹۴ در ایران حضور داشت. او میگوید: «دقیقاً یادم است پسرک جوانی که با یک شور و شوقی این برگههای انتخاباتی را پخش میکرد. این واقعاً سوءاستفاده از حس آن جوان بود برای اینکه فکر میکرد در آن شرایط دارد برای درآمدن جامعه از آن بنبست سیاسی کاری انجام میدهد و من میدانستم این قضیه، بنبست سیاسی را بیشتر هم خواهد کرد. منتها این باعث میشود که یک بخشی از جامعه با بخش دیگری نتواند اصلاً گفتوگو کند.»
او اضافه میکند: «[در آن زمان] اگر که گفته بودند از سر استیصال به کسی رأی بدهید، آن یک چیز دیگر بود، ولی وقتی که استیصال و در واقع بنبست سیاسی و تمام ناتوانیهای خودشان را در اینکه یک جریان سیاسی درست بسازند، در بستهبندی واقعاً دروغین امید به خورد مردم و به خصوص جوانهای بیتجربه میدهند، این حقیقتاً نمیدانم اسمش چیست، ولی تلخ است. برای آدمهایی مثل من که بازماندگان قربانیان سرکوب در این جامعه هستیم، تلخ است که چطور طرف دیگر جامعه، کسانی اصلاً متوجه این نمیشوند که نبایستی، حق نیست، اخلاق نیست، انصاف نیست رأی دادن به کسی که دستش آلوده به خون عزیزان ماست.»
پرستو فروهر طی ۲۳ سال گذشته، هر سال در سالگرد قتل پدر و مادرش به ایران سفر کرده تا مراسم بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر را در منزل آنها برگزار کند. خانهای که تبدیل به قلتگاه آنها شده بود. او میگوید که امسال به دلیل همهگیری کرونا به ایران سفر نمیکند: «این سفر، این فراخوان و دعوت از مردم و تلاشی که بسیاری برای آمدن به آن خانه در روز یکم آذر ماه، سالگرد قتل داریوش و پروانه فروهر میکردند، قابل جایگزینی نیست. برای اینکه یک موقعیت واقعی است، حضور مادی مردم است، حالا جدا از اینکه با مأموران مسلح روبهرو میشدند و نمیتوانستند بیایند یا در این دو سه سال اخیر که اندکی به هر صورت گشایش شده بود و ما توانستیم مراسم را در حد محدود در آن خانه برگزار کنیم.»
او تأکید میکند: «به نظرم چیزی جایگزین آن مراسم نیست و ما بایستی با صبوری و خودداری نسبت به شرایط استثنایی که این بیماری همهگیر ایجاد کرده، مواظب همدیگر باشیم، از آن چشم بپوشیم و امسال به گسستی که این مراسم پیدا خواهد کرد، تن بدهیم. ولی مسئله بزرگداشت قربانیان قتلهای سیاسی مسئله یادآوری است. حرکت بر ضد فراموش کردن و پافشاری بر خواست دادخواهی است که از طرق دیگر امیدوارم که مثل هر سال و شاید بیشتر از هر سال انجام شود. در پخش و بازپخش متنهایی که نوشته شده و بسیاری از هنرمندان در این سالها کارهایی در این زمینه کردهاند. آنچه که در صیقل حافظه میتواند مؤثر باشد و نشان بدهد که قربانیان قتلهای سیاسی و خواست دادخواهی این جنایتها از یاد نرفته و همچنان روی آن از سوی افکار عمومی پافشاری میشود.»
پرستو فروهر معتقد است که در خصوص قتلهای زنجیرهای دادخواهی صورت گرفته و ادامه دارد، اما دادرسی عادلانه هرگز اتفاق نیفتاده است. او میگوید: «به همین دلیل ما پافشار هستیم که بایستی یک دادرسی عادلانه و تحقیقات انجام شود، حقایق افشا شود و بعد بر مبنای یک پرونده صحیح و اصولی، دادگاه عادلانه تشکیل شود. ولی اینکه چرا دادرسی به یک سرانجام صحیحی نرسید در واقع خود دستگاه قضایی به عنوان عامل بازدارنده عمل کرد. دستگاه قضایی هیچ کجا تلاشی برای افشای حقایق نکرد و خودش به دستگاه لاپوشانی، دروغبافی و کتمان حقایق تبدیل شد. به غیر از این، آن فشاری که باید آورده میشد که شاید این دستگاه قضایی عقبنشینی کند و نتواند خواست نادرست خود را تحمیل کند هم به اندازه کافی وجود نداشت. [چنین فشاری] از سوی دولت آقای خاتمی که آن موقع هنوز سر کار بود هم این وجود نداشت.»
خانم فروهر میگوید: «وقتی که پرونده قتلهای سیاسی در سال ۷۹ به دادگاه فرستاده شد متأسفانه در شرایطی بود که فشار سیاسی بر کنشگران مدنی افزایش پیدا کرده بود، عدهای بازداشت شده بودند و بخش بزرگی از مطبوعاتی که برای افشاگری تلاش میکردند، بسته شده بودند. تعدادی از روزنامهنگاران بازداشت شده بودند و بقیه آن بافت اصلاحطلبان "حکومتی" عقبنشینی کردند به نوعی و در واقع شروع کردند به زد و بندهایی با طرف مقابل و از خواست جامعه مدنی در دادخواهی و دادرسی عادلانه این پرونده عقبنشینی کردند. به همین دلیل مجموعه نیرویی که ما داشتیم برای اینکه این خواست را عملی بکنیم متأسفانه اینقدر نبود که به خواستهمان برسیم.»
او در پایان ابراز امیدواری میکند که «امسال که در این شرایط بیماری همهگیر، سالگردی نمیتواند برگزار شود، هر کسی در جای خودش راههای دیگری برای یادآوری و بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر و بقیه قربانیان قتلهای سیاسی پیدا کند.»
در جریان قتلهای زنجیرهای که در پاییز ۱۳۷۷ روی داد، علاوه بر پروانه و داریوش فروهر، شماری دیگر از روشنفکران و منتقدان، از جمله محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، مجید شریف و پیروز دوانی کشته شدند. وزارت اطلاعات ایران با انتشار بیانیهای مسئولیت قتل این افراد منتقد و دگراندیش را بر عهده گرفت و اعلام کرد که گروهی از کارکنان «خودسر» این وزارتخانه در قتل آنها دست داشتهاند.
رادیو فردا / فرشته قاضی