به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۹۹

سرگذشت چپِ اسلام‌گرا در فرانسه و همدستیِ فکری این جریان با اسلام سیاسی، علیرضا مناف زاده

  علیرضا مناف زاده
اصطلاح چپِ اسلام‌گرا از انگلیسی وارد زبان فرانسه شده است. در فرانسه این اصطلاح را نخستین بار در سال ۲۰۰۲ «پی‌یر آندره تَگیِف»، مورخ فرانسوی، برای توصیف همدستیِ «چپِ افراطی» با مبارزان جنبش حماس، جهاد اسلامی و حزب‌الله به کار بُرد. چپِ اسلام‌گرا، درواقع، «مبارزۀ نژادی» را به جای «مبارزۀ طبقاتی» نشانده است. چپ‌های اسلام‌‌گرا معتقدند که مسلمانان قربانیِ زور و ستم دولت «نژادپرست و اسلام‌هراسِ» فرانسه‌اند و دفاع بی‌چون و چرا از خواسته‌های آنان وظیفۀ هر چپ‌گرای انسان‌دوست است. حقیقت این است که سازمان‌های چپ‌گرای فرانسوی بر اثر دگرگونیِ آرایش طبقاتی جامعه و تحول اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ دو دهۀ اخیر، پایگاه اجتماعی خود را کم و بیش از دست داده‌اند و افراطی‌هاشان معتقدند که برای باقی ماندن در صحنۀ سیاسیِ کشور باید به جامعۀ مسلمان روی آورند.

چندی پیش ژان میشل بلانکه، وزیر آموزش ملیِ فرانسه، در گفت و گو‌ با یکی از رادیوهای آن کشور و سپس در مجلس سنا دانشگاه‌های فرانسه را عرصۀ تاخت وتاز «چپِ اسلام‌گرا» خواند و از هم‌سوییِ فکری این جریان با تروریسم اسلامی سخن گفت. سخنان این وزیر خشم گروهی از دانشگاهیان را برانگیخت چنان که بی‌درنگ زبان به نکوهش او گشودند. اما گروه دیگری از دانشگاهیان و پژوهشگرانِ فرانسوی از افق‌هایِ فکری گوناگون به دفاع از وزیر آموزش ملی برخاستند و با انتشار مانیفستی زیر عنوان «مانیفستِ ۱۰۰» همدستی فکری اسلام‌گرایان و «چپِ اسلام‌گرا» را در دانشگاه‌های فرانسه محکوم کردند و نسبت به کژروی‌های ایدئولوژیک در آموزش عالی هشدار دادند. پژوهشگران و اندیشه‌گرانِ نامداری مانند مارسل گُشه، ژیل کِپِل، پی‌یر نوُرا و لوک فِری جزو صد نفر اول بودند که آن مانیفست را امضا کردند. پژوهشگران و اندیشه‌گرانِ سرشناس دیگری نیز سپس به آنان پیوستند و شمارِ امضا کنندگان به بیش از 250 نفر رسید.
در اعتراض به آن مانیفست گروه دیگری از دانشگاهیان همراه با انبوهی از دانشجویان با امضای تریبونی در روزنامۀ لوُموُند مانیفستِ ۱۰۰ را دعوت به تفتیش عقاید خواندند و کار امضا کنندگان را برای آزادی‌هایِ آکادمیک خطرناک توصیف کردند. این کشاکش‌ها نشان داد که نبرد با اسلام رادیکال در فرانسه نبردی دشوار، پُرپیچ و خم و درازآهنگ است و برای ریشه‌کن کردن آن در درجۀ نخست باید از مسلمانان فرانسه به ویژه سرآمدان فرهنگیِ آنان یاری جست. زیرا، چنان که مطالعات میدانی نشان می‌دهند، بسیاری از فرانسویان مسلمان مخالف سرسختِ افراطی‌گریِ اسلامی‌اند و می‌خواهند خود و فرزانشان هماهنگ با اصول و ارزش‌های جمهوری فرانسه زندگی کنند. و اما چپِ اسلام‌گرا چیست و چگونه با اسلام رادیکال همدستی فکری می‌کند؟

به گفتۀ لیلا ارسْلان، جامعه‌شناسِ مغربی‌تبار فرانسوی، اصطلاح «چپِ اسلام‌گرا» در آغاز یک اصطلاح فنی و توصیفی بود و نخستین بار آن را «کریس هارمَن»، عضو کمیتۀ مرکزی «حزب سوسیالیستِ کارگری» بریتانیا در سال ۱۹۹۴ در مقاله‌ای زیر عنوان «پیامبر و پرولتاریا» به کار بُرد. این اصطلاح سپس از انگلیسی وارد زبان فرانسه شد. با این اصطلاح، رهبر تروتسکیستِ حزب سوسیالیستِ کارگریِ بریتانیا می‌خواست بگوید که اسلام‌گرایان با از آنِ خود کردنِ شعارهایِ ضدامپریالیستیِ چپ، فی‌نفسه انقلابی‌اند و باید آنان را نیروی اجتماعی مهمی شمرد که وظیفۀ جنبش چپ هدایت خشم آنان به سوی هدف‌های مترقی است.

در فرانسه این اصطلاح را نخستین بار در سال ۲۰۰۲ «پی‌یر آندره تَگیِف»، مورخ فرانسوی، برای توصیف همدستیِ «چپِ افراطی»، آلترموُندیالیست‌ها و چپ‌گرایانِ ضد امپریالیست و مخالفِ جهانی شدن با مبارزان جنبش حماس، جهاد اسلامی و حزب‌الله به کار بُرد. در آن زمان چپ‌گرایان افراطی به نام «مبارزۀ ضدامپریالیستی» دست اتحاد به سوی اسلام‌گرایانِ افراطی دراز کرده بودند. اسلام‌گرایان افراطی با شعار «رفع ستم از اقلیتِ مسلمانِ فرانسه» به میدان آمده بودند و مانند امروز همۀ گرفتاری‌های جهان اسلام را به توطئۀ آمریکا و صهیونیسم نسبت می‌دادند. در دومین «همایش اجتماعی اروپا» که در ۲۰۰۳ در نزدیکی پاریس برگزار شد از طارق رمضان، واعظ و اسلام‌شناسِ مصری- سویسی، با عنوانِ «رهبر دینی و نمایندۀ بخشی از زحمتکشان» دعوت کرده بودند چنان که مجلۀ «نووِل اُبسِرواتوُر» در سال ۲۰۰۴ مقاله‌ای با عنوانِ « سردرگمی در همایش اجتماعی اروپا، چپ‌گرایانِ الله» چاپ کرد.

عنوانِ «چپِ اسلام‌گرا» سپس به همۀ کسانی اطلاق شد که به نام دفاع از «هویتِ اقلیتِ مسلمان» و افشایِ تبعیض در حق آنان، نظام لائیک فرانسه را خُشک و انعطاف‌نا‌پذیر خواندند و از تریبون‌های دانشگاه‌ها، مطبوعاتِ چپ‌گرا و رسانه‌های همگانی به انتقاد از لائیسیتۀ فرانسوی برخاستند، نمایشِ وابستگی دینی به اسلام را در فضای عمومی فرانسه حق مسلمانان شمردند و فزونی گرفتنِ نمودها و نشانه‌های مسلمانی مانند حجاب و دشداشه را در خیابان‌های شهرها یا پوشیدنِ بورکینی را در کنار دریا توجیه کردند.

به گفتۀ روزنامه نگار الکساندر دُوِکیوُ، چپِ اسلام‌گرا، درواقع، «مبارزۀ نژادی» را به جای «مبارزۀ طبقاتی» نشانده است. به عقیدۀ او، چپ‌های اسلام‌ستا معتقدند که مسلمانان قربانیِ زور و ستم دولت «نژادپرست و اسلام‌هراسِ» فرانسه‌اند و دفاع بی‌چون و چرا از خواسته‌های آنان وظیفۀ هر چپ‌گرای انسان‌دوست است.

ژاک ژولیار، مورخ و روزنامه نگار فرانسوی، در کتاب «چپِ در حال مرگ» می‌نویسد: چرا و چگونه یک مُشت روشنفکر چپ افراطی توانسته‌ است تقدیس اسلام را بر فضای سیاسیِ فرانسه زورآور کند؟ این چپ‌گرایانِ افراطی که تعدادشان بسیار اندک است توانسته‌اند در رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری نفوذ کنند و از آنجا به هموار کردنِ راه برای توسعۀ اسلام‌گرایی در کشور بپردازند. چگونه است که بعضی از شخصیت‌های چپ مجذوبِ شکل‌هایِ گوناگون این تاریک‌اندیشی جدید شده‌اند؟

ژیل کِپِل، اسلام‌شناس نامدار فرانسوی، نیز معتقد است که بخشی از جریان چپِ فرانسه با اسلام سیاسی عقد برادری بسته است. حقیقت این است که سازمان‌های چپ‌گرای فرانسوی بر اثر دگرگونیِ آرایش طبقاتی جامعه و تحول اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ دو دهۀ اخیر، پایگاه اجتماعی خود را کم و بیش از دست داده‌اند و برای باقی ماندن در صحنۀ سیاسیِ کشور به جامعۀ مسلمان روی آورده‌اند. اما بیشینۀ فرانسویانِ مسلمان خواهانِ زندگی هماهنگ با دیگر فرانسویان‌اند و با اصول و ارزش‌های جمهوری فرانسه سرِ جنگ و ناسازگاری ندارند. بسیاری از آنان نه تنها از اسلام سیاسی بلکه از چپِ افراطی نیز بیزارند.