کشتن زنان به نام قتلهای ناموسی، بخشی از فرهنگ تبعیض جنسیتی علیه زنان است که حقوق انسانی اولیه آنها را نادیده گرفته است. قتلهای ناموسی یک نوع شکنجه علیه زنان است. در ایران ۲۰ درصد مجموع قتلها و ۵۰ در صد قتل در خانوادها دلیل ناموسی دارد. در قتلهای ناموسی زن متهم میشود که برای خانواده ننگ آورده است و همیشه زن را مقصر و قاتل را بیگناه قلمداد میکنند. میگویند: "اگر در خیابان حجابش را رعایت میکرد"، "دوست پسر نمیگرفت"، "به سینما نمیرفت"، "اگراین کارها را نمیکرد و آبروی خانواده را نمیبرد، پدر و یا برادر مجبور نمیشد او را به قتل برساند".
در فرهنگ مردسالارانه، مرد نمایانگر قدرت است و تحمل بی آبرویی را ندارد. درعوض، زن سمبل وفاداری، پاکدامنی و تمکین است. ناموس یعنی شرف، آبرو، افتخار، و حفظ ناموس، یک وظیفه شریف است. داشتن ناموس در جوامع سنتی و قبیله ای بدین معناست که در محیط زندگی از موفقیت برتر و بالایی برخوردار هستی و می توانی از لحاظ اقتصادی و برگزیدن همسر به مرتبه بالا تری صعود کنی؛ حال اگر "ناموس تو" خدشه دار شود، سپر حفاظتی ات در جامعه را از دست میدهی و این موجب سر افکندگی خواهد بود، و از لحاظ اجتماعی مورد احترام قرار نخواهی گرفت. شاید قابل درک باشد که در جامعه ای که ناموس، شهرت وغیرت، همه چیز است، شخصی را در ارتباط با بی حرمتی بکشند، تا یک خانواده و یک اجتماع را از بی ناموسی و ننگ نجات دهند.
بی ناموسی مانند یک لکه خون روی پارچه سفید است و تا مدت ها در خانواده می ماند و به راحتی پاک نمی شود و حتی گاهی وقت ها تا ابد می ماند؛ درنتیجه چاره ای نداری که آن را دور بریزی. در جامعه ای که اعتقاد به فرهگ ناموس پرستی وجود دارد، بی ناموسی بدتر از مرگ است؛ در بیشتر موارد، در مناطقی که روابط در هم تنیده طایفه ای و عشرتی، با تکیه بر باورهای سنتی وجود دارند، این بی ناموسی تنها شامل یک خانواده نمی شود، بلکه یک اجتماع وسیعی را در بر میگیرد؛ و قتل های ناموسی در این مناطق آگاهانه و با برنامه ریزی اتفاق میافتد.
کسانی که بخاطر ناموس دست به قتل میزنند، خودشان قربانی این فرهنگ هستند. اجتماع، خانواده و فامیل، این فشار را به قاتل وارد میکند، که باید بکشی تا آبرو حفظ شود؛ زیرا اگر نکشد آبروی و عزت خانواده از بین می رود و اگر بکشد، قهرمان خواهد شد. شرف و آبروی یک خانواده مهمتر از مرگ یک عزیز است.
قتل های ناموسی در همه دنیا اتفاق میافتد. بر اساس گزارش های رسمی سازمان ملل متحد، هر ساله حدود ٥۰۰۰ زن قربانی قتل های ناموسی در می شوند.
قتل های ناموسی یک سنت و رویه باستانی است و بروز آن ناشی از طبیعت جوامع مرد سالارانه است.
براساس رسوم و سنت های گذشتگان، مردان باید از ناموس، شرف و آبروی خود محافظت کنند و این نگاه ریشه در حس مالکیتی دارد که مرد نسبت به زن از دوران باستان تا کنون دارد.
تاریخچه قتل های ناموسی به دوران امپراطوری روم بر میگردد جائیکه مردان ارشد خانواده، دختر هایی را که ازدواج نکرده بودند ولی از لحاظ روابط جنسی فعال بودند و یا زنانی که با غیر، رابطه جنسی برقرار میکردند را میکشتند. در اروپای قرون وسطایی، کلیمی ها زنانی را که به شوهرانشان خیانت میکردند سنگسار میکردند. یکی از نمونه های قتل های ناموسی دوئل در قدیم بود که بخاطرتصاحب زن و یا معشوقه، با هم دوئل میکردند. در کانادا تا سال ۱٨۰۰ میلادی دوئل انجام میشد. در انگلستان هنری هشتم پنجمین همسرش را گردن زد زیرا مشکوک به خیانت شده بود. در داستان های شکسپیر دزدمونا و یا داستان رومئو و ژولیت خانواده ها در گیر دوئل برای حفظ ناموس خانواده شده بودند.
جنک بزرگ تراوا برای هلن یکی از نمونه های حفظ ناموس بوده است.
در قوانین اسلامی برای مرد و زنی که مرتکب عمل زنا میشوند مجازات خشنی در نظر گرفته شده است؛ این قانون از قبل از اسلام هم در مناطق زیادی رواج داشته است. به قتل رسیدن شاهزاده میشعل در عربستان سعودی نمونه ای از قتل های ناموسی است.
براساس رسوم و سنت های گذشتگان مردان باید از ناموس، شرف و آبروی خود محافظت کنند و این نگاه ریشه در حس مالکیتی دارد که مرد نسبت به زن از دوران باستان تا کنون دارد. زنان به صورت یکی از اموال مردان در آمدند، مرد این حق را بخود میدهد که از اموالش محافظت کند. به مرور زمان حفظ اموال به نماد آبرو و شرف تبدیل شد و هر کس در این مورد غفلتی کند به آبرو و شرف مرد خانواده لطمه میزند و مرد را بی آبرو و بی غیرت میکند. زن و دختر یک سرمایه مشترک خانوادگی است و نباید لکه دار شوند. یک سوم قتل هائی که در اردن اتفاق میافتد قتل های ناموسی است. به دختری در اردن تجاوز شد؛ در دنیای غرب آن دختر می توانست به پلیس و بیمارستان رجوع کند و کمک بخواهد. در اردن آن دختر را میکشند تا از ناموس خانواده حفاظت کنند. اکثرا در اردن پلیس در قتل های ناموسی دخالت نمی کند و کسی برای معرفی مجرم به پلیس شکایت نمی کند.
در سال ۱۹۹۹میلادی خانم حسینی کمپین توقف قتل های ناموسی را در اردن تشکیل داد و به ایشان اتهام ضد اسلام و ضد اردنی زده شد و چندین بار هم تهدید به مرگ شده بود. از پدری که دخترش را بدلیل اینکه برادر به او تجاوز کرده بود کشت، پرسیدند که چرا دخترت را کشتی؟ در صورتیکه پسرت به او تجاوز کرده بود. پدر در جواب گفت: دخترم حتما پسرم را اغوا کرده بود.
ناموس در جوامع مختلف معنای ویژه ای دارد و در بستر فرهنگ و سنت هر جامعه ای به تعریف آن پرداخته اند اما با تمام این ویژگی ها همه در یک اصل متفق القول هستند و آن هم پاکدامنی و عفت زن و یا دختر در خانواده. به نظر میآید که قتل های ناموسی در کشورهای خاورمیانه بیشتر شده است، مخصوصاً در دوران کرونا. درک کردن مسئله فرهنگ ناموسی به معنی کنار آمدن با آن نیست بلکه برای مبارزه با آن است. متاسفانه کسانی که مرتکب قتل های ناموسی میشوند ناموس را یک پدیده مثبت می بینند و انتظار دارند که دولت از آنها حمایت کند. دولت هم تا زمانی که شاکی برای این قتل های ناموسی ندارد ، به فکر تغییر قوانین زن کشی نیست. بین قتل های ناموسی و فقر ، بیکاری واسترس رابطه ای مستقیم وجود دارد و قتل های ناموسی در مناطق رشد نیافته و فقیر بیشتر اتفاق میافتد.
اگر چه بیشترقربانی های قتل های ناموسی زنان هستند، اما در میان دگر باشان جنسی هم قتل های ناموسی زیاد اتفاق می افتد. در ترکیه آمار قتل های همجنسگرایان روز به روز در حال رشد است. پدری مسافت زیادی را پیمود تا پسر همجنس گرای خودش را با اسلحه بکشد. قتل های ناموسی همجنسگرایان در کشور های خاورمیانه زیاد است و عملا این قتل ها در پنهان صورت میگیرد و خانواده ها آن را مخفی میکنند. در ایران برای خانواده ها پذیرفتنی نیست که پسرشان همجنسگرا باشد این موضوع، فرهنگ مردسالارانه را خدشه دار میکند؛ به این دلیل اکثر مردان وضع جنسیتی شان را پنهان میکنند ولی این مسئله برای دختر ها خیلی دشوار تر است. دختر ان همجنس گرا را مجبور به ازدواج با جنس مخالف میکنند و اکثراً یا به دست شوهر کشته میشوند و یا دست به خودکشی میزنند. سیاووش ۲۷ ساله مرد ترانس در آگوست ۲۰۱۷ بدست پدرش کشته شد. مهسا زن کوییردر سن ۲۷ سالگی در ژانویه ۲۰۱۹ بدست پدرش کشته شد. در ایران مردان و پسران همجنس گرا در شرایط خیلی بدتر از دیگر جامعه ال-جی -بی- تی هستند. وجود یک مرد همجنس گرا نه در خانواده و نه در جامعه پذیرفته نیست. ایران یکی از کشورهای نادری است که اگر همجنسگرایان رابطه جنسی با هم داشته باشند حکمشان اعدام است.
در کشوری مانند ایران ، که برای جنبش ها و نهاد های زنان جایی برای فعالیت و اگاهی رساندن نیست چطور میتوان به مردم آموزش داد؟
قوانین باید تغییر کند و قتل های ناموسی به عنوان قتل عمد قلمداد شود. دولت برای زنان و دخترانی که در خطر به قتل رسیدن هستند، خانه امن مهیا کند و از این زنان و دختران حمایت کند. سازمان های مردم نهاد، رسانه ها، سینماها و مدارس می توانند نقش مهمی در تغییرات فرهنگی در زمینه نگرش به زنان و حقوق مدنی آنها شوند؛ این امکان را باید برای نهاد ها و سازمان های حامی زنان مهیا کرد. اگر دختران وپسران از ابتدای ورود به مدارس با هم در یک محیط رشد و تحصیل کنند، آموزش می بینند که هیچکس ناموس دیگری نیست. امیدوارم کلماتی مانند ناموس و غیرت از فرهنگ ما زدوده شود و همه یاد بگیریم که از همدیگر حمایت کنیم.
***
Matthew A. Goldstein, "The biological roots of heat-of-passion crimes and honour killings," Politics and the Life Sciences 21,2 (2002): 28-37.
James A. Brundage, Law, Sex and Christian Society in Medieval Europe, Chicago: University of Chicago Press, 1987, 55.
Mika LaVaque-Manty, "Duelling for Equality: Masculine Honor and the Modern Politics of Dignity," Political Theory 34,6 (2006): 717.
منبع: خبرنامه گویا